خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 01 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

چیستی و هویت ملموس جهاد سازندگی

تسنیم | اقتصادی | سه شنبه، 01 مهر 1404 - 15:35
محمدعلی حیدری دلگرم، از اصحاب قلم و در زمره بقیت السیف جهادگران جهاد سازندگی است. وی چیستی و ماهیت جهاد سازندگی را در یادداشتی به رشته تصویر درآورده است.
جهاد،سازندگي،جهادگران،انقلاب،عدالت،مقدس،امام،روستاها،فرهنگي، ...

خبرگزاری تسنیم؛ گروه اقتصادی ــ حیدری دلگرم نوشت:
با اتصال زنجیره‌ها، کارها سامان می‌یافت
وقتی وارد جهاد شدم، غرق شور انقلاب بودم.
پس از روزهای تظاهرات، شعارهای روزانه و بگیر و ببندها، دستور این بود که برای مردم کار انجام دهیم؛ اگر اداره‌ای کوتاهی کرد، گره‌ها را با دست باز کنیم، نه با دندان.
به همین خاطر از «گندم‌چینی» آغاز کردیم؛ کاری که از پیش زمینه مشارکتی داشت و ما نیز آن را نقطۀ شروع قرار دادیم.
به دورترین روستاها رفتیم؛ جایی که هنوز خبر چندانی از انقلاب و پیروزی آن نداشتند.
وقتی دختر و پسر از مینی‌بوس پیاده شدند، صاحب زمین طبق سنت روستا به همسرش گفت: «برو خانه، مهمان رسیده است.» اما ما پاسخ دادیم: «ما مهمان نیستیم؛ امام خمینی ما را فرستاده است تا به شما کمک کنیم.» باورشان نمی‌شد.
با اصرار ما و گرفتن داس از دستشان، ناچار شد به فرزندش بگوید: «برو و از خانه‌های روستا هرچه داس هست بیاور.» من و یکی دو نفر دیگر که پیش‌تر تجربه کشاورزی داشتیم، داس را گرفتیم و شروع کردیم به درو.
بقیه هم ناچار شدند با دست گندم بچینند؛ هرچند کار سختی بود.
نیم ساعتی نگذشته بود که پسر صاحب زمین بازگشت و ده‌ها داس کهنه آورد.
ظهر شد.
ناهاری که همراه داشتیم را کنار کشاورز خوردیم.
از همان‌جا «جهاد سازندگی واقعی» آغاز شد.
کشاورز گفت: «من نمی‌خواهم شما برایم گندم بچینید؛ هم برای شما سخت است، هم برای ما شرمندگی.
اگر واقعاً آمده‌اید کمک کنید، بیایید روستای ما را به رفاه شهری نزدیک کنید!
ما از شما جاده می‌خواهیم، برق می‌خواهیم، عدالت می‌خواهیم.
اگر پیرو امام خمینی هستید، و او آمده است تا ما ظلم‌پذیر نباشیم، بیایید کمک کنید تا روستاها را از زیر بار ستم بیرون بکشیم.»
او ادامه داد: «بیایید زنان را از مرگ‌های روزانۀ هنگام زایمان نجات دهید.
بیایید کچلی و بیماری‌های پوستی را درمان کنید.
حمام‌ها را از نو بسازید، چشمه‌ها را سامان دهید، قنوات را پرآب کنید.
بیایید به ما بگویید چه کنیم تا سود زمین‌های خودمان به خودمان برسد.
کمک کنید پیشرفت روستاها چند برابر شود، و گوسفند و گاوهای ما از بیماری رها شوند».
آغاز رسم جهاد به شیوه مدیریت شورایی
شب به مسجد رفتیم و نماز را همراه با روستاییان به‌جا آوردیم.
سخن از مدرسه و درس به میان آمد؛ سخن از نماز فرادا رفت و آن را به جماعت تبدیل کردیم.
مدرسه‌سازی را آغاز کردیم.
خودمان معلم شدیم، مهندس شدیم، پزشک شدیم، و کشاورزی را سامان دادیم.
به‌زودی دریافتیم که باید شورایی کار کنیم.
شب‌ها به فکر کار فردا می‌افتادیم و گزارش‌ها از روستاها به مرکز می‌رسید.
در روزهایی که بسیاری از روستاییان و مناطق محروم کشور از ابتدایی‌ترین امکانات زندگی بی‌بهره بودند، «جهاد سازندگی» وارد عمل شد.
اوضاع را سر و سامان داد، بسیاری را خانه‌دار کرد و طرح‌های عمرانی و سازندگی فراوانی را به ثمر رساند.
پیش از آن نیز جهاد سازندگی به عنوان یک نهاد مردمی در طول هشت سال جنگ تحمیلی بازوی قدرتمند رزمندگان و کشور شناخته می‌شد.
به‌طوری‌که بسیاری از کارشناسان بر این باور بودند که اگر جهاد سازندگی در آن دوران نبود، شاید شرایط جنگ تغییر می‌کرد و حتی به پیروزی نیز نمی‌رسیدیم.
این مجموعه با تدبیر شهید بهشتی شکل گرفت؛ جهاد، معبد شد و جهاد سازندگی «مقدس» شکل گرفت.
جهاد سازندگی «مقدس» به یکی از متداول‌ترین مفاهیم کاربردی در زندگی روستاهای ایران بدل شد.
جوانان، با توجه به قداستی که برای ارزش کار کردن خود قائل بودند، همدل شدند؛ همدلی برای یک هدف مقدس.
زمان جهاد برای جوانان مقدس شمرده شد، مکان‌های جهاد سازندگی برای روستاییان مقدس شناخته شد، حتی ابزار و اشیاء جهاد سازندگی امنیت و احترام بیشتری یافتند.
کمیته‌های تخصصی پدید آمدند و اعضای جهادگر توانستند نقشی چشمگیر در صحنه روابط اجتماعی ایفا کنند.
آنان در رویارویی با خرافات ریشه‌دار منطقه به مبارزه برخاستند و با اهمیت دادن به مردم، بیش از پیش بر جایگاه اجتماعی خود واقف شدند.
بنابراین، نظریه‌های ظلم‌ستیزی، عدالت‌گستری و مقابله با ظلم‌پذیری شیوه و سیره جهادگران شد.
همین امر منشاء تقدس جهاد گردید و سپس به سراسر کشور تعمیم یافت.
کارهای جوانان با روح تقدس شکل گرفت و همین روند سبب شد تشکیلات شورایی پدید آید.
بدین‌گونه، شورای اجرایی سراسری جهاد سازندگی شکل گرفت؛ روشی مردمی که از پایین به بالا انتظام یافت و نهادی نو و ریشه‌دار را در تاریخ انقلاب اسلامی ایران پدید آورد.
در جهاد سازندگی، نگرش فرهنگ جهادی گسترش یافت
تشکیلات مقدس جهاد سازندگی به‌صورت شورایی اداره می‌شد.
از یک‌سو کارها و پروژه‌ها توسعه می‌یافت و از سوی دیگر، با فرمان رهبری، دامنه آن نه تنها ایران بلکه بیش از بیست کشور مستضعف را نیز دربر گرفت.
گسترش اقتصادی و توسعه فرهنگی، به معنای ایجاد تحوّل در مناطق روستایی و خلق ارزش‌ها، روابط اخلاقی و هنجارهای مناسب، سراسر کشور را فراگرفت.
این حرکت، زمینه‌های لازم برای اجتماع و همبستگی را فراهم ساخت.
معرفت دینی و فهم عمیق فرهنگ، در پرتو دستورات امام خمینی در جهاد سازندگی، «رسم برادری» را شکل داد و این رسم در جامعه روستایی ایران جایگاهی ویژه یافت.
نخستین طلیعه توسعه فرهنگی در انقلاب اسلامی، در روند پیروزی و تکامل آن در روستاها، اخوت و برادری را رقم زد.
بیشترین شعارها و اهداف انقلاب نیز متوجه توسعه فرهنگی بود.
ازاین‌رو، تبیین استراتژی جامع در امر توسعه فرهنگی به منزله ضرورتی ملی، در کانون توجه جهادگران قرار گرفت.
دیدگاه‌های امام خمینی درباره فرهنگ، توسعه فرهنگی، ابعاد و اهداف آن، یکی از نیازهای اساسی جامعه شمرده می‌شد.
راهکارهای توسعه فرهنگی نیز به دست جهادگران به تک‌تک نقاط روستایی کشور سرازیر شد؛ تا آنجا که امام فرمودند: بذر انقلاب اسلامی را جهادگران جهاد سازندگی در اقصی نقاط کشور کِشت کردند.
برای مقابله با قلدرها، امام خمینی جهادگران را به روستاها مبعوث کردند
خوانین قلدر و برخی کدخداها، بر اثر صدها سال بیگاری گرفتن از مردم، تشکیلاتی بر پایۀ ظلم و ظلم‌پذیری در روستاها برپا کرده بودند.
جهاد سازندگی شیرین‌ترین مبارزه خود را در قلع‌وقمع این ظلم‌ها قرار داد و مردم مظلوم، با دیدن جوانان جهادگر، دل‌بسته انقلاب شدند.
این وحدت مقدس، کاری مشترک میان برادران جهادگر و برادران سپاهی بود؛ به فرمان امام خمینی.
بااین‌حال، آنچه به‌طور خاص به برادران جهادگر جهاد سازندگی مربوط می‌شد، همان هدف والایی بود که برای آن مبعوث شده بودند.
خان‌ها بدترین شکل ظلم، یعنی بیگاری، را بر مردم تحمیل می‌کردند.
زندگی روستاییان در سخت‌ترین شرایط اقلیمی می‌گذشت: نه خانه‌ای محکم داشتند، نه مسکنی درخور، نه محیط فرهنگی و نه رشد علمی مطلوب.
آب آشامیدنی سالم نداشتند، غذای مناسب و گوارا نصیبشان نمی‌شد، پوشاک و لباس درست‌وحسابی در اختیارشان نبود و از فرهنگ سودمند محروم بودند.
خان‌ها روستاها را به جان هم می‌انداختند، خون‌ها را می‌ریختند و پیوندهای رحمت را قطع می‌کردند.
آنچه در این بخش به جهادگران مربوط می‌شود آن است که حضرت امام فرمودند: «پشت دیوارهای خراب، خرابه‌ای بیش نیست که باید جهاد سازندگی آن را آباد کند.» بدین‌ترتیب، جهاد سازندگی «بهسازی روستایی» را راه‌اندازی کرد.
شیوه خانه‌ساختن، محکم ساختن و مکان مناسب برای ساخت خانه را آموزش داد.
استفاده درست از آب آشامیدنی را به روستاییان آموخت، راه برای آنان احداث کرد و آب سالم به روستا برد.
روستاییان پیش‌تر در میان سنگلاخ‌ها زندگی می‌کردند؛ در مناطقی زلزله‌خیز و ویرانگر.
انقلاب اسلامی آمد و آزادی را به روستا کشاند؛ آب آشامیدنی سالم فراهم شد، مسکن مناسب ساخته شد و کشاورزی رونق گرفت.
جهادگران عدالت را به جامعه روستایی بردند
عدالت یکی از اهداف عالی انقلاب اسلامی بود؛ و در این مسیر، جهاد سازندگی توانست گوی سبقت را از تمامی نهادها برباید.
تحقق عدالت در روستاها، به‌صورت عینی و عملی، از بزرگ‌ترین افتخارات جهاد سازندگی به شمار می‌رود.
بر پایه این عدالت، جهادگران افزون بر تشویق مردم به فعالیت‌های فرهنگی، عمرانی و سازندگی مردمی، به اجرای عدالت اجتماعی نیز بال و پر دادند.
عدالت اجتماعی همان آرزوی دیرین مردان بزرگ جهاد سازندگی بود؛ مردانی خوش‌قلب، مردم‌دوست و وطن‌خواه که هدف یگانه‌شان، خودکفایی کشور و تأمین نیروهای انسانی بود.
آنان باور داشتند که عدالت در اجتماعات بشری مایه سعادت و خوشبختی است و اساس موجودیت و بقاء هر جامعه را تشکیل می‌دهد.
عدالت نه تنها در هستی و دوام اقوام هر روستا مؤثر بود، بلکه موجودیت هر موجودی ـ چه با روح و چه بی‌روح ـ وابسته به تعادل و هماهنگی میان اعضا و اجزای آن است.
همه زیبایی‌ها و کمالات، اعم از معنوی و مادی، نتیجه عدالت و تعادل قوای روحی و جسمی است.
در مقابل، زشتی‌ها و کاستی‌ها، چه در ظاهر و چه در باطن، چه در جسم و چه در اندیشه و اخلاق، همگی معلول نبود تناسب، نبود تعادل و وجود انحراف، افراط و تفریط در میان اعضای بدن و قوای روحی است.
راستی و درستی همان عدالت و استقامت است، درحالی‌که ناراستی و نادرستی همان انحراف و کژی است.
عدالت سرچشمه آرامش، راحتی و اطمینان خاطر انسان‌ها است.
در جهاد، شهامت باید همراه با تقوا به‌صورت منظم حرکت می‌کرد
تجربه‌هایی چون جهاد سازندگی، بخشی از موفقیت‌های گذشته ماست؛ تجربه‌ای که منطبق با اسلام و دین شکل گرفت و بر پایه شهامت و تقوا استوار بود.
در علوم انسانی نمی‌توانستیم از غرب تقلید کنیم.
دو تفاوت اساسی میان کار جمعی جهادی و دیگر کارهای گروهی وجود داشت: نخست آن‌که دستور جهاد از سوی رهبر دین بود.
وقتی رهبر انقلاب ـ که ولی‌امر است ـ فرمان قیام لله برای رفع عقب‌ماندگی‌ها و خرابی‌ها را صادر کرد، این فرمان به چه کسی خطاب شد؟
او رهبر همه مردم بود؛ بنابراین، دستورش همگانی بود و شامل کارمند دولت، نظامی، روستایی، شهری، پیر، جوان، زن و مرد می‌شد.
سخن جهاد سازندگی این بود که دانش و تجربه همگان باید به کار گرفته شود؛ جهادگر با دانش حرکت کند و هم‌زمان دانش خویش را منتقل و ترویج نماید.
الگوی سازمانی جهاد با شرکت سهامی خاص تفاوت داشت؛ چرا که هدف آن سودآوری بیشتر نبود، بلکه خدمت خالصانه بود.
ویژگی بنیادین نهاد جهاد سازندگی در داوطلبانه بودن آن بود.
هرکس به این نهاد می‌پیوست، برای رضای خدا قدم برمی‌داشت.
وقتی حضرت امام فرمان جهاد دادند، چنین نهادی شکل گرفت.
شاید همه مردم به‌طور مستقیم حضور نیافتند، اما همکاری فراوانی کردند؛ هرکس به اندازه توان خود.
در همدان، به نام «کاروان کوثر»، کامیون‌ها به راه می‌افتاد و کمک‌های مردم را جمع می‌کرد.
ساعتی بعد، صف‌های طولانی کامیون‌های پر از امکانات حرکت می‌کرد؛ همان امکاناتی که جهاد برای پشتیبانی جنگ اعلام نیاز کرده بود و به دست رزمندگان می‌رساند.
این سطح از نظم و تشکیلات درخور توجه بود؛ چراکه اگر چنین سازماندهی‌ای وجود نداشت، چه کسی می‌توانست کمک یک پیرزن در دورترین نقطه کشور را بگیرد، حفظ کند، حمل کند و به خط مقدم برساند تا امانتی را ادا کرده باشد؟
جهاد در کردستان چنان مدیریتی به خرج داد که منشأ تحولی بزرگ شد.
دل مردم را به دست آورد و آنان را با خود همراه ساخت؛ چرا که خدمتش خالصانه بود.
همان روزها، سران گروهک‌های ضدانقلاب در مصاحبه‌هایشان اعتراف کردند که نیروهای نظامی ایران ما را از کردستان بیرون نکردند، بلکه «جهاد سازندگی» کردستان را از دست ما بیرون آورد.
و همان‌طور که می‌دانیم امام خمینی هرگز دچار غلو نمی‌شد.
بااین‌حال، ایشان فرمودند: تنها نهادی که توانست رضایت آقا امام زمان (عج) را جلب کند و ایشان را خرسند سازد، جهاد سازندگی بود.
در مدیریت انسانی نیز چنین بود.
جهاد سازندگی در بُعد اقتصادی نهادی منظم تشکیل داد؛ با هدف محرومیت‌زدایی، آبادسازی خرابی‌ها و رفع عقب‌ماندگی‌های کشور.
این جهاد اقتصادی خودکفا از نظر نیروی انسانی بود: مبتکر، خلاق، مولد، مدیرساز، نیروساز، شجاع، متوکل و با درایت؛ جهادی که دغدغه رشد عمرانی و فرهنگی را برعهده گرفت.
چنان‌که شهید بهشتی رحمه‌الله‌علیه تأکید می‌کرد جهاد باید خود پیش برود و نباید مقررات دولتی بر آن حاکم شود، تا الگویی برای سازمان‌های بومی خودمان باشد.
کندی فعالیت‌های جهادی ناشی از غلبه فرمول‌های غربی مدیریت بود؛ فرمول‌هایی که نهایتاً شعله‌های آتش بر دامن جهاد افکندند.
هر شکستی یک عبرت و هر عبرت یک تجربه به‌حساب می‌آمد
بیست‌وهفتم خرداد سال 1358، جهاد سازندگی به فرمان امام خمینی تشکیل شد.
در آن مقطع، هدف اصلی رسیدگی به روستاها، رفع محرومیت روستاییان و قرار دادن آنان در اولویت بود.
جهاد در آغاز، نهادی مردمی بود که با نیروهای خودجوش و متخصص اداره می‌شد و با همین رویکرد به دفاع مقدس نیز ورود یافت.
مردمی بودن مهندسی جنگ جهاد، یکی از ویژگی‌های بارز این نهاد بود؛ ویژگی‌ای که موفقیت‌های بسیاری را در طول دفاع مقدس رقم زد.
نیروهای جهاد در همه جا و اغلب جلوتر از رزمندگان در خط مقدم حاضر بودند.
آنان سنگر نداشتند، اما برای رزمندگان سنگر می‌ساختند.
ابتکار عمل، رمز پیروزی در دفاع مقدس بود.
هرجا فرماندهان احساس ضعف می‌کردند و بوی شکست به مشام می‌رسید، جهاد سازندگی وارد میدان می‌شد و از هر شکست، تجربه و عبرتی تازه می‌گرفت.
نمونه روشن این ابتکارات در عملیات خیبر دیده شد؛ جایی که احداث پل خیبری به طول 14 کیلومتر به ثمر رسید.
این پل شناور، که در آن زمان بی‌سابقه بود، شط علی را به جزیره شمالی مجنون متصل کرد و امکان پشتیبانی رزمندگان را در خط شرق دجله و جزیره جنوبی فراهم ساخت.
کار بزرگ دیگر جهاد در این عملیات، احداث جاده سیدالشهدا (ع) بود.
در عملیات والفجر 8 نیز جهادگران با احداث خاکریز در محورهای مختلف، به‌ویژه در جاده استراتژیک فاو-بصره و اتصال خط دفاعی کارخانه نمک به جاده البحار و رودخانه اروند، نقش مؤثری در حفظ فاو ایفا کردند.
شاهکار دیگر، احداث پل بعثت بر روی رودخانه اروند بود؛ پلی مهندسی‌شده در مدت شش ماه، در منطقه‌ای باتلاقی با عمق 14 تا 18 متر، آن هم در شرایط بمباران دشمن.
همچنین احداث پل خضر در عملیات کربلای 5 به‌عنوان یکی دیگر از عملکردهای ماندگار جهاد سازندگی ثبت شد.
مجموع این اقدامات، پس از هر احساس شکست، پیروزی‌های بی‌بدیل و افتخارات بزرگی را در دفاع مقدس رقم زد.
جاده‌های سر به فلک کشیده کردستان در شرایط بحرانی ضدانقلاب، احداث جاده «بازی‌دراز» توسط جهاد همدان و نقش جهاد در آزادسازی مهران، همه از شاهکارهای خارق‌العاده این نهاد در پشتیبانی و عبور نیروهای رزمنده بود.
حتی امروز اگر به مهندسان با همه ظرفیت‌ها و امکانات موجود بگوییم مشابه چنین عملیات‌هایی را طراحی و اجرا کنند، شاید بیش از دو سال زمان نیاز داشته باشند.
در همان سال‌ها، جهادگران جهاد سازندگی یکی از نخستین موشک‌های جمهوری اسلامی را نیز ساختند؛ آن‌هم با سوخت جامد!
در شرایط تحریم و حساسیت‌های فراوان، درحالی‌که صدام با موشک شهرها و مراکز اقتصادی ایران را هدف قرار می‌داد، بسیاری باور نداشتند که چنین کاری شدنی باشد، اما اولین موشک ساخته شد.
آری، نظام مقدس جمهوری اسلامی بال پروازی به نام «جهاد سازندگی» داشت؛ بالی که در مسیر حرکت خود، پندآموزی و تجربه‌اندوزی را سرلوحه قرار داد.
شکست‌ها در شورای جهاد بررسی می‌شد، به تجربه بدل می‌گشت و با عبرت گرفتن از فرایندهای مدیریتی، مشکلات یکی پس از دیگری رفع و رجوع می‌شد.
کارایی عزم و اراده برتر از استعداد بود
یکی از ویژگی‌های منحصر به‌فرد جهادگران، اهمیت دادن به استعداد افراد و استفاده از توانایی‌های آنان در زمینه‌های مختلف بود.
البته هیچ‌کس بی‌استعداد نیست؛ هر فرد در حوزه‌ای استعداد دارد.
استعداد به معنای آمادگی ذاتی است که یادگیری را تسهیل و تسریع می‌کند.
توفیق هر جامعه‌ای در گرو شناسایی، هدایت، حمایت و بهره‌گیری درست از استعدادهای نهفته آن جامعه است، چراکه مهم‌ترین بخش نیروی انسانی، استعدادهای پنهان مردم است.
یکی از شیوه‌های سنجش استعداد، به‌کارگیری این نعمت خدادادی در شرایط دشوار جنگ بود.
استعداد از دیدگاه‌های گوناگون به انواع مختلف تقسیم می‌شود: استعداد علمی، آموزشی، هنری، صنعتی، کلامی، مکانیکی و ادبی.
بااین‌حال، پیش از آنکه استعداد به دانش مربوط شود، به عزم و اراده گره می‌خورد.
پایگاه‌های جهاد، افزون بر فعالیت‌های شبانه‌روزی، می‌کوشیدند با الهام، ذوق و هنرهای درونی افراد را به کار گیرند.
جهاد سازندگی یکی از راه‌های کشف استعداد اعضایش را در جبهه و در متن نیازهای رزمندگان قرار داده بود.
کمیته‌های فنی، مهندسی، فرهنگی، صنعتی، مکانیکی و علمی، نیازمندی‌های رزمندگان را بررسی می‌کردند و با تکیه بر نیروی مردمی، آنچه را که در جبهه‌ها لازم بود تأمین می‌نمودند.
آنان تمام دانش خود را به کار می‌گرفتند تا رزمنده‌ای سالم بماند.
امیدواری؛ پشتوانه دوستان
امید دادن و انگیزه بخشیدن به دیگران، برای جهادگران پشتوانه‌ای انقلابی محسوب می‌شد.
آنان با انرژی مثبت، یکدیگر را تشویق و تقویت می‌کردند.
این همدلی، اشتیاق تازه‌ای می‌آفرید، فرماندهان سپاه را خرسند می‌ساخت و جبهه‌ها را استوارتر می‌کرد.
به‌همین دلیل بود که جهاد را «رکن سوم جنگ» نامیدند؛ زیرا در ابتدا کسی نمی‌پنداشت جهاد بتواند پشتوانه‌ای نظامی به‌شمار آید، اما جهادگران هر کار بزرگی را به راه می‌انداختند.
کشور برای پیشبرد جنگ، دستیابی به پیروزی و رفع فتنه، به عوامل محرک نیاز داشت؛ و جهاد، با راه‌اندازی کمیته‌های فرهنگی در شهرها، روستاها و جبهه‌ها، این نیاز را برآورده می‌ساخت.
افزایش انگیزه‌ای که از این مسیر پدید می‌آمد، شوراهای روستایی و جوانان روستا را نخست به یاری‌های مردمی و سپس به‌عنوان بسیجی، روانه جبهه‌ها می‌کرد.
ما می‌توانیم از جهاد سرچشمه گرفت
علت اصلی پیروزی جهادگران، استواری در عقیده و ایمان به هدف بود.
در دوران انقلاب، موقعیت ایران در ضعیف‌ترین حالت قرار داشت و کمتر کسی باور می‌کرد انقلاب پیروز شود یا مشت در برابر تانک پاسخگو باشد.
انقلاب اسلامی در برابر مفاسد دنیا و به‌ویژه لیبرالیسم، سکولاریسم و استکبار ایستاد.
ما ناگزیر بودیم فرش خود را زیر پایمان حفظ کنیم؛ چراکه دشمن در کمین بود تا همه دارایی‌ها را به یغما برد.
هرچند کوچک بودیم، اما تفکر جهانی داشتیم.
علم و دانش نخستین و بهترین راهی بود که باید به آن چنگ می‌زدیم.
هنر به چنگ آوردن آن را از شهید ناجیان آموخته بودیم؛ پس از شهادت ایشان، دیگر یاران به‌ویژه شهید پورشریفی ادامه‌دهنده راه شدند.
او در بهره‌گیری از فن و دانش چنان توانا بود که به فرموده قرآن می‌توانست «آهن را نرم کند و زره ببافد».
هرگاه مسئله‌ای پیچیده پدید می‌آمد، شهید پورشریفی آن را با شورای تحقیقات در میان می‌گذاشت و مهندسان و متخصصان بر روی آن کار می‌کردند.
بیشتر پل‌ها، بالن‌ها و موشک‌ها که امروز یاد می‌شوند، نتیجه همان تلاش‌ها هستند.
هیچ نقطه‌ای نبود که به مشکلی برخورد کنند و خبرش به گوش شهید پورشریفی نرسد و او با خواندن سرود شهیدان به‌سوی حل آن مشکل نرود و راه برون‌رفت را نیابد.
بدین‌گونه امروز به بهترین سطح مقابله با استکبار رسیده‌ایم.
نه هیچ نیروی مادی و نه هیچ مکتب اقتصادی قادر به تبیین این واقعه شگفت نبود.
تنها حقیقتی که می‌توان با جرأت بیان کرد، ثبات و استواری در عقیده بود؛ همان ایمانی که به هر مسلمان جرئت می‌داد در برابر دشمن بایستد.
قرآن می‌فرماید:
«بگو ای پیامبر!
آیا جز یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت) را برای ما انتظار دارید؟
اما ما درباره شما انتظار داریم که خداوند یا به عذابی از جانب خود یا به دست ما جانتان را بگیرد؛ پس منتظر باشید که ما نیز با شما منتظریم.» (توبه/51)
برخی ممکن است از روی دلسوزی یا برای تضعیف روحیه مسلمانان بگویند تنها راه رسیدن به هدف، ابزار مادی است؛ به‌ویژه تجهیزات جنگی.
بی‌تردید ما به انواع سلاح‌ها نیازمندیم، اما این در درجه دوم اهمیت است.
نخست باید ایمان خود را تقویت کنیم و سپس در برابر ستمکاران بایستیم.
قرآن می‌گوید:«هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبان آماده فراهم کنید تا دشمن خدا و دشمن خویش و دیگرانی را که نمی‌شناسید ـ و خدا آنان را می‌شناسد ـ بترسانید.
هرچه در راه خدا خرج کنید، به شما بازگردانده خواهد شد و بر شما ستمی نخواهد رفت.» (انفال/60)
انقلاب اسلامی، ستمگران را به زانو درآورد و پایه‌های دولت‌های ستمگر را به لرزه انداخت.
این انقلاب با تکیه بر نیروهای مادی و معنوی در مسیر ترقی گام نهاد تا هدف مقدس خود، یعنی گسترش عدالت اجتماعی را، به همه جا برساند.
جهادگران همچنان در برابر هر نیروی شیطانی مبارزه می‌کنند تا پرچمدار آزادی و عدالت اجتماعی باشند.
اگرچه جهاد به‌ظاهر منحل شد، اما پشت دیوار، در کمین دشمن ایستاده است؛ زیرا جهاد ـ یعنی جنگ با حکومت‌های ظلم و جور ـ یکی از درهای بهشت است که خداوند بر دوستانش گشوده است.
آری، ما می‌توانیم از جهاد سرچشمه گرفت.
انتهای پیام/