ماه و بلوط؛ روایتی فرهنگی برای بازسازی هویت ملی
«محسن مومنی شریف در گفت وگو از رمان تازه اش «ماه و بلوط» می گوید؛ روایتی که به باور او فراتر از یک داستان ادبی، تلاشی برای بازسازی هویت ملی و نشان دادن پیوند تاریخی مردم کردستان با ایران است.»

به گزارش خبرگزاری تسنیم؛ محسن مومنیشریف، نویسنده و پژوهشگر شناختهشده حوزه ادبیات و فرهنگ انقلاب اسلامی، سالهاست که در تبیین مبانی نظری این ادبیات و بازخوانی روایتهای تاریخی و فرهنگی ایران فعال است.
تازهترین اثر او با عنوان «ماه و بلوط»، فراتر از یک رمان ادبی، در قالب متنی فرهنگی-استراتژیک نیز قابل تحلیل است.
این کتاب با تمرکز بر زیستجهان مردم کردستان، تلاشی برای بازنمایی تصویری انسانی، ملی و تاریخی از مردمانی است که همواره در خط مقدم دفاع از ایران قرار داشتهاند.
مومنیشریف در این گفتوگو توضیح میدهد که چرا «ماه و بلوط» را میتوان روایتی ملی در برابر روایتهای واگرا دانست و چگونه این اثر به بازتعریف هویت ایرانی یاری میرساند.
بازسازی روایت ملی
در شرایطی که روایتهای قومگرایانه تقویت میشوند، «ماه و بلوط» چه نقشی در ارائه تصویر تازهای از همسرنوشتی مردم کرد با ایران دارد؟
به گفته مومنیشریف، جوهره این رمان بر وحدت و همگرایی استوار است: «هرچند استعمارگران تلاش کردهاند با تفرقهافکنی ملتهای بزرگ را تکهتکه کنند، اما در ایران همواره اقوام گوناگون بخشی جداییناپذیر از هویت ملی بودهاند.
پرداختن به فرهنگهای محلی و قومی، در واقع تقویت همان بنیان مشترک ایرانی است.»
او تأکید میکند که انقلاب اسلامی بستری برای بروز یک «انسان جدید» در ایران شد؛ انسانی که آرمانهایش با نظم جهانی تحمیلی تفاوت دارد.
به باور او، «ماه و بلوط» نشان میدهد کردها، برخلاف تصور اولیه پس از انقلاب، نهتنها از این تحول جدا نبودند بلکه با ویژگیهای فرهنگی و ایمانیشان پیوند عمیقی با روح مشترک ایرانی دارند.
هویت ایرانی پس از انقلاب
عناصر هویت جدید ملت ایران بعد از انقلاب اسلامی چیست؟
مومنیشریف بر این باور است که انقلاب اسلامی گسستی با گذشته نبود، بلکه فوران فضایل تاریخی ایران بود: «انقلاب مانند آتشفشانی بود که پس از سالها خاموشی، فوران کرد و نشان داد گذشته ما نهتنها زنده است، بلکه الهامبخش حال و آینده است.»
او با اشاره به پژوهشهایی که به «ایران تاریخی» پرداختهاند، معتقد است پیوند ایرانیان با معنویت و آسمان، عنصری متمایز در تاریخ این سرزمین است.
از نظر او، انقلاب اسلامی همان «واقعه ملکوتی» بود که یک ملت را در لحظهای تاریخی به هم پیوند زد.
کردستان به مثابه مینیاتوری از ایران
آیا «ماه و بلوط» در نمایش این بروز و ظهور موفق بوده است؟
مومنیشریف معتقد است کردستان نمونه کوچکی از ایران بزرگ است؛ جایی که مردم آن با وجود تجربههای تلخ تاریخی، همواره وفاداری خود به ایران را نشان دادهاند.
او به واقعه جمهوری مهاباد اشاره میکند و میگوید: «مردم کردستان در همان سالها نیز با وجود ضعف دولت مرکزی، از طرح تجزیه حمایت نکردند.
همین نشاندهنده پیوند ناگسستنی آنها با ایران است.»
به گفته او، واکنش مثبت خوانندگان بومی و منتقدان به باورپذیری روایت، نشان میدهد کتاب توانسته رسالت خود را در بازنمایی ایران واحد انجام دهد.
سرمایه اجتماعی و قهرمانان بومی
یکی از محورهای مهم «ماه و بلوط» شخصیتپردازی ملاعبدالکریم شهریکندی است.
مومنیشریف میگوید قهرمانان نقش آیینه آرزوهای ملت را دارند و در روایت ملی، بهجای اسطورهها، اسوهها اهمیت مییابند: «شهریکندی یک روحانی محبوب و دانشمند بود که با شهادتش به نماد وفاداری و ایستادگی تبدیل شد.
بازنمایی او در رمان، در واقع بازآفرینی سرمایه اجتماعی کردستان است.»
روایت ایرانی در برابر روایت غربی
ویژگیهای روایت ایرانی در برابر روایتهای فردگرایانه غربی چیست؟
مومنیشریف سه عنصر عشق، حماسه و عرفان را اساس ادبیات ایرانی میداند: «ادبیات و هنر ایرانی عرفانش را از دل حماسه میگیرد و حماسهاش نیز پیوندی عمیق با عشق و ایمان دارد.
این همان چیزی است که در روایت غربی غایب است.
‘ماه و بلوط’ تلاش کرده همین ترکیب اصیل را بازآفرینی کند.»
انتهای پیام/