شهید میلاد جهانگیرینژاد؛ از آغوش مادر تا آتش میدان - تسنیم
در خانه ای بی ادعا، مادری از روزی می گوید که فرزندش با لبخند رفت و با خون خود، عزت ایران را امضا کرد.

بهگزارش خبرگزاری تسنیم از اهواز، در خانهای ساده و بیادعا، جایی در دل کوچههای خاطرهانگیز شهر، زنی نشسته است که نامش با واژهی «مادر» معنا یافته است.
فرزندی را به دنیا آورد و با دستانی لرزان، دلی مطمئن او را به میدان عشق و شهادت بدرقه کرد.
سکوت این خانه سنگین نیست؛ آکنده از نجواهاییست که از دل سالها دلتنگی و افتخار برمیخیزد.
قابهای عکس، نشانها، لباسهای بهجامانده، گواهی هستند بر مسیری که با خون و باور آذین شده است.
مادر شهید میلاد جهانگیرینژاد با نگاهی ژرف از روزهایی میگوید که فرزندش با لبخند رفت و او با اشک، رضایت را در دل پروراند.
سخنانش روایت زندگی است، بازتابی از تاریخ ایثار این سرزمین.
مادران شهدا ستونهای استوار ایمان و مقاومتاند.
در این گفتوگو، خاطراتی شنیده میشود که از روح بزرگ مادری سرچشمه گرفتهاند.
هر نفس، زمزمهایست از نام فرزندی که در اوج آسمان جا گرفت.
این روایت، دعوتیست به تأمل، احترام، و درک ژرفای عشقی که از جنس آسمان است.
فرزندی از جنس آرامش و ایمان
این مادر شهید با اشاره به خلقوخوی فرزندش اظهار داشت: میلاد از دوران کودکی فردی آرام، متین و خوشبرخورد بود.
اهل درس و تلاش بود و هیچگاه موجب ناراحتی اطرافیان نمیشد.
همواره با دلسوزی و بدون چشمداشت به دیگران کمک میکرد و اگر کسی مشکلی داشت، حتی در صورت ناتوانی، برای رفع آن تلاش میکرد.
وی درخصوص مسیر تحصیلی فرزندش بیان کرد: میلاد در رشته مهندسی حفاری تحصیل کرد و موفق به اخذ مدرک کارشناسی شد؛ در زمینه امور فنی، بهویژه تعمیرات رایانه، مهارت قابل توجهی داشت و همواره با روحیهای مسئولانه در خدمت دیگران بود.
مادر شهید جهانگیرینژاد با اشاره به یکی از خاطرات فرزندش در ایام عزاداری ماه محرم گفت: در روز عاشورا، به همراه یکی از دوستانش که در دوران خدمت سربازی با او آشنا شده بود، به نیت شهادت شربت نذری نوشیده بودند و در نهایت همراه هم، محشور شدهاند.
وی درخصوص شوخیهای گاهبهگاه فرزندش با مادر افزود: گاهی با من و مادر بزرگش شوخی میکرد و میگفت من شهید میشوم، گویی از آینده خبر داشت.
به او میگفتم: میلاد جان، جنگی نیست، چرا چنین حرفهایی میزنی؟
پاسخ میداد: مامان شوخی میکنم.
اما بهنظر میرسید واقعاً الهامی در دلش وجود داشت.
روز حادثه؛ سکوتی که با خبر شهادت شکست
این مادر شهید با اشاره به روز حادثه تروریستی رژه (31 شهریور) تصریح کرد: در روز حادثه از برگزاری رژه و اتفاقات آن بیاطلاع بودم.
دوستان تماس میگرفتند و از وضعیت میلاد سؤال میکردند.
به فرزند کوچکم اطلاع داده بودند که تیراندازی رخ داده است، اما به من چیزی نگفتند و تنها اعلام کردند که میلاد زخمی شده است.
اضطراب و نگرانی شدیدی داشتم و حال عمومیام بسیار نامساعد بود.
حوالی ظهر، برادرم و خواهرم به منزل آمدند و خبر شهادت را اعلام کردند.
وی درخصوص مسیر فکری و اعتقادی فرزندش اظهار داشت: در صورت ادامه حیات، یقین دارم که میلاد، مسیر ولایت را با جدیت دنبال میکرد.
فردی مؤمن، خدمتگزار و اهل تلاش بود و همواره در مسیر رشد علمی و معنوی گام برمیداشت.
مادر شهید جهانگیرینژاد با تأکید بر نقش رسانهها در زنده نگهداشتن یاد شهدا گفت: رسانهها باید در معرفی سبک زندگی شهدا کوشا باشند.
نباید تنها به لحظه شهادت بسنده کرد، بلکه باید از ایمان، دلسوزی، انسانیت و منش اخلاقی آنان نیز سخن گفت.
وی درخصوص ساخت فیلم یا کتاب درباره زندگی فرزندش بیان کرد: در صورت تولید اثر هنری یا مکتوب درباره میلاد، ضروری است که تمامی ابعاد شخصیتی و رفتاری او به تصویر کشیده شود.
میلاد فردی دلسوز، مهربان و بیادعا بود که همواره از دل و جان به دیگران کمک میکرد.
باید روحیه خدمتگزاری، عشق به وطن و انسانیت او در آن اثر برجسته شود.
در پایان، این مادر شهید با صدایی آرام اما استوار اظهار کرد: میلاد برای عزت ایران رفت.
من از فراق او رنج میبرم، اما به راهی که انتخاب کرد، افتخار میکنم.
از آغوش مادر تا آتش میدان؛ میراثی که فراموش نمیشود
در پایان این گفتوگو، آنچه باقی میماند تصویریست از مادری که با صلابت، فرزندش را به راهی فرستاد که پایانش آسمان بود.
صدای او، آرام و استوار، یادآور روزهاییست که ایمان، بر ترس غلبه کرد و عشق، بر جدایی پیروز شد.
حادثه 31 شهریور، زخمی بر حافظه جمعی این سرزمین است؛ روزی که آتش، بر جان بیگناه مردمان نشست و خون، بر خاک افتاد.
در آن روز، شهید جهانگیرینژاد نیز در صف کسانی ایستاد که با جان، از خاک دفاع کردند.
روایت مادر، پلیست میان آن روزهای شعلهور و امروزهای پر از خاطره است.
این گفتوگو، یادآور مسئولیتیست که بر دوش ما مانده است؛ مسئولیتی برای حفظ حقیقت، پاسداشت ایثار و زنده نگهداشتن نامهایی که با خون نوشته شدند.
گزارش ازمینوفرچراغی
انتهای پیام/