خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 01 مهر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

نگاهی نو به مسئله حجاب؛غفلت از کدام حقیقت، بحران امروز حجاب را رقم زد؟

مهر | اجتماعی و حوادث | سه شنبه، 01 مهر 1404 - 09:46
حجاب در اندیشه اسلامی فراتر از یک تکلیف فردی است؛ پیوندی عمیق با هویت زن، حضور اجتماعی او و انسجام جامعه دارد. نادیده گرفتن این حقیقت، بسیاری از چالش‌های امروز را رقم زده است.
زن،حجاب،اجتماعي،جامعه،هويت،ولايت،انسجام،زنان،حضور،قدرت،اراده ...

خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ اخیراً حجت‌الاسلام والمسلمین محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، در یک رشته ویراست در صفحه شخصی خود به مسئله حجاب و پوشش اجتماعی و برخی بروزات غیراخلاقی اخیر در سطح جامعه پرداخت.
در این ویراست آمده است: بی‌هنری همه ما مسئولینِ سهیم، فرصت حضور اجتماعی بانوان و جوانان را بعضاً به مسیر اشتباه کشانده و دستاویزی برای سو استفاده بدخواهان مردم ساخته است.
به سهم خودم شرمنده ملت فرهیخته و متدین ایران اسلامی هستم.
متأسفانه آنچه در هیاهوی سیاسی فراموش شده است؛ «هویت، شخصیت و نقش فاخر زن» است.
«بروز علنی رفتار ناشایست» توهم غلبه ساخته است؛ چرا؟
چون در جامعه اصیل و با فرهنگ ایرانِ اسلامی، زشتی و ناپسندی اعمال هنجارشکنانه بیشتر به چشم می‌آید و جلب توجه می‌کند.
«قاعده‌داری پوشش اجتماعی» و «حفظ امنیت روانی و اخلاقی جامعه» ضرورتی دینی، عقلایی و عامل دوام اتحاد است.
آنچه در هیاهوی سیاسی فراموش شده است؛ «هویت، شخصیت و نقش فاخر زن» است
مسئله حجاب، صرفاً یک حکم فردی یا رفتاری نیست؛ بلکه حامل معنایی ژرف از جایگاه زن در نظم اجتماعی و تاریخی است.
حجاب زمانی می‌تواند کارکرد واقعی خود را بیابد که از پیوند آن با هویت زن، اراده او و نقش فعالش در جامعه سخن بگوییم.
در حقیقت، وضعیت زن در جامعه یکی از متغیرهای بنیادین و پرقدرتی است که تمام مسائل مربوط به زنان از جمله حجاب را حساس و تعیین‌کننده می‌کند.
با این حال، در رویکردهای رایج به حجاب دو خطای بزرگ رخ داده است: نخست، کسانی که حجاب را مسئله‌ای بی اولویت می‌پندارند و آن را در تقابل با معیشت، عدالت یا انسجام اجتماعی قرار می‌دهند؛ و دوم، جریان‌هایی که هرچند حجاب را جدی گرفته‌اند، اما آن را به سطحی ظاهری و ابزاری فروکاسته‌اند، بی‌آنکه ارتباط آن با هویت زن را لحاظ کنند.
در این رویکرد اخیر، حجاب بیشتر تکلیفی برای کنترل میل مردان معرفی می‌شود، نه انتخابی آگاهانه و هویتی برای زنان.
طبیعی است چنین گفتمانی نه می‌تواند برای زنان معناساز باشد و نه توانسته اراده آن‌ها را در مسیر انتخاب حجاب برانگیزد.
حجاب زمانی می‌تواند کارکرد واقعی خود را بیابد که از پیوند آن با هویت زن، اراده او و نقش فعالش در جامعه سخن بگوییم
در واقع، آنچه امروز در ذهن بسیاری از دختران و زنان جوان ما شکل گرفته، این است که حجاب امری تحمیلی و صرفاً مانعی برای کنترل بروز امر جنسی در جامعه است.
وقتی حجاب از معنای هویتی و اراده‌محور خود تهی شود، نه تنها جاذبه‌ای برای زنان ایجاد نمی‌کند بلکه حتی زنان محجبه نیز در تنگنای این نگاه قرار می‌گیرند.
چنین رویکردی، زن را یا به شیئی قیمتی اما پنهان و یا به کالایی نمایشی تبدیل می‌کند و در هر دو صورت، از شأن و قدرت زن فاصله دارد.
زن در الگوهای شرقی و غربی فاقد استقلال واقعی است؛ در الگوی شرقی، زن انسانی ناقص و تحت سایه مرد تلقی می‌شود و جایگاهی صرفاً خدمتگزارانه دارد.
زنانگی او نه به عنوان قدرت بلکه به عنوان ضعف و کاستی معرفی می‌شود.
در الگوی غربی هم، زن گرچه آزادی و امکان انتخاب بیشتری دارد، اما هویت او همچنان توسط نظام‌های اجتماعی و گفتمانی مردانه تعریف می‌شود و او در میدانی که دیگری ساخته است عمل می‌کند.
گاه به جنسیّت و بدن تقلیل می‌یابد و گاه جنسیت او نادیده گرفته می‌شود، به طوری که از هویت انسانی‌اش کاسته می‌شود.
در مقابل، در الگوی دینی و انقلابی اسلام، زن انسانی بالغ، مستقل و کامل فرض می‌شود، هویت او محترم است و می‌تواند با استقلال و اقتدار در عرصه اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های شخصی حضور یابد؛ جنسیت در این الگو نه محدودیت بلکه منبع توانایی‌ها و قابلیت‌های منحصر به فرد زن است و زن انقلابی دارای شرافت، قدرت روحی و معنوی، مرکزیت خانواده، حیا و عفاف و توانمندی است، در حالی که مرد نیز کریمانه در کنار او حضور دارد و رابطه زن و مرد بر پایه کرامت و احترام متقابل شکل می‌گیرد.
از فردیت تا انسجام: بازخوانی حجاب در منطق ولایی
این در حالی است که در منظومه معرفتی تشیع، عنصر ولایت اساس جامعه‌سازی است.
ولایت تنها یک امر قلبی یا ساختاری سیاسی نیست؛ بلکه الگویی هستی‌شناختی برای پیوند و همبستگی اجتماعی است.
در نگاه قرآنی، ولایت یعنی هم‌جبهگی، به هم‌پیوستگی و حرکت جمعی انسان‌هایی که در یک مسیر واحد و برای هدفی مشترک تلاش می‌کنند.
جامعه توحیدی، جامعه‌ای است که اجزای متکثر آن در ذیل ولایت به انسجام می‌رسند و به «وحدت هویت و وحدت حرکت» دست پیدا می‌کنند.
حجاب سپری برای حذف زن از جامعه نیست، بلکه ابزاری است که به زن امکان می‌دهد با اراده آزاد و آگاهانه در متن انسجام اجتماعی نقش ایفا کند و جایگاه او در ساخت هویت جمعی ارتقا یابد
از همین‌جا می‌توان نسبت ولایت را با مسئله زن و به‌ویژه با موضوع حجاب فهمید.
ولایت، به معنای حقیقی آن، بدون حضور فعال و نقش‌آفرین زن ناقص می‌ماند.
زن در منطق ولایی صرفاً یک پیرو منفعل یا تابع مرد نیست، بلکه جزئی اساسی در تحقق ولایت اجتماعی است.
اگر زن از عرصه اجتماعی حذف شود یا حضور او به صورت نمادین و صوری باشد، جامعه ولایی از درون دچار نقصان می‌شود.
حجاب در این چارچوب نه محدودیت، بلکه ضامن حضور زن در عرصه عمومی است؛ حضوری که با کرامت، امنیت و قدرت معنا می‌گیرد.
به بیان دیگر، حجاب سپری برای حذف زن از جامعه نیست، بلکه ابزاری است که به زن امکان می‌دهد با اراده آزاد و آگاهانه در متن انسجام اجتماعی نقش ایفا کند و جایگاه او در ساخت هویت جمعی ارتقا یابد.
تقلیل حجاب به یک امر فردی یا صرفاً جنسی، در واقع بریدن آن از کارکرد اصلی‌اش یعنی «انسجام اجتماعی» است.
حجاب وقتی در متن ولایت اجتماعی فهمیده شود، نه تنها هویت فردی زن را پاسداری می‌کند، بلکه به وحدت و یکپارچگی جامعه نیز معنا و دوام می‌بخشد.
رهبر انقلاب نیز در همین چارچوب، بی‌حجابی را افزون بر «حرام شرعی»، «حرام سیاسی» دانستند؛ زیرا بی‌حجابی به انسجام اجتماعی و ولایت جمعی ضربه می‌زند.
بازخوانی حجاب به‌مثابه قدرت و حضور اجتماعی زن
بنابراین، حجاب باید به‌مثابه قدرت زن در جامعه ولایی بازخوانی شود؛ قدرتی که او را نه به پستو، بلکه به متن جامعه می‌آورد.
در این نگرش، هرچه جایگاه اجتماعی زن ارتقا یابد، زمینه برای پذیرش حجاب نیز عمیق‌تر می‌شود.
تقلیل دادن حجاب به یک «وظیفه برای کنترل امر جنسی» از اساس خطاست؛ زیرا حجاب یک انتخاب آگاهانه و فاعلانه است که زنان آزاد و موحد بر پایه هویت و کرامت خویش برمی‌گزینند.
غفلت از این حقیقت موجب شد در دهه‌های اخیر، زن مسلمان ایرانی که در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ در میدان نقش‌آفرینی اجتماعی و تاریخی حاضر بود به حاشیه رانده شود و جایگاهش تضعیف گردد.
یکی از جدی‌ترین آسیب‌های امروز نیز همین غفلت از ظرفیت عظیم بانوان و جوانان در ساخت آینده است.
اگر سیاست‌گذاری‌ها با رویکرد فرهنگی، عقلانی و اعتمادآفرین انجام می‌شد، امروز شاهد این شکاف‌ها و نزاع‌ها در حوزه حجاب نبودیم.
حجاب و انسجام اجتماعی جدایی‌ناپذیرند.
لذا به‌جای امنیتی‌سازی یا نزاع اجتماعی، باید از مسیر محبت، اقناع فرهنگی و ارتقای جایگاه زنان حرکت کرد.
جامعه‌ای که بانوان آن با هویت و اراده خویش حجاب را انتخاب کنند، مقاوم‌تر، یکپارچه‌تر و پیشروتر خواهد بود.
به بیان روشن‌تر، مسئله حجاب تنها زمانی حل می‌شود که آن را به قدرت و شأن زن، به ولایت اجتماعی و به انسجام ملی گره بزنیم.
حجاب اگر در این بستر فهم شود، نه مانعی برای زن، بلکه پرچمی برای عزت، اقتدار و حضور او در جامعه است.