خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 31 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

از رژه میدان تیان‌آن‌من تا اتاق بحران پنتاگون

مشرق | بین‌الملل | دوشنبه، 31 شهریور 1404 - 18:24
چين،آمريكا،روابط،راهبردي،قدرت،رژه،نظامي،منطقه،ثبات،واشنگتن،م ...

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی موسسه مطالعاتی تحریریه در مطلبی با عنوان از رژه میدان تیان‌آن‌من تا اتاق بحران پنتاگون به انتقاد شِن یی، استاد برجسته روابط بین‌الملل دانشگاه فودان و عضو کمیته مشورتی دیپلماسی سایبری وزارت خارجه چین پرداخت:
مواضع آمریکا در این تماس بیش از هر چیز نشان‌دهنده نگرانی از تغییر موازنه قدرت به سود چین است.
امروز درباره تماس اخیر بین وزرای دفاع چین و ایالات متحده صحبت خواهیم کرد.
این روزها عنوان رسمی مقام آمریکایی «وزیر جنگ» است که کمی نامأنوس به گوش می‌رسد — در حالی‌ که در چین معادل آن «وزیر دفاع» نام دارد، نه «وزیر جنگ»!
شب ۹ سپتامبر ۲۰۲۵، وزیر دفاع چین، دونگ جون بنا به درخواست طرف آمریکایی، با وی تماس برقرار کرد.
این گفت‌وگو به دعوت آمریکا صورت گرفت و طرف چینی آن را پذیرفت و شرکت کرد.
بنا بر اطلاعیه منتشرشده توسط وزارت دفاع چین، دو طرف گفت‌وگویی صریح، عملگرایانه و سازنده داشتند.
خبرگزاری شین‌هوا گزارش داد که «دونگ جون» در سخنان خود تأکید کرد روابط دوجانبه نیروهای مسلح باید بر اساس اجماع سران دو کشور شکل گیرد و بر پایه سه اصل یا هدف هدایت‌کننده استوار باشد: احترام متقابل، همزیستی مسالمت‌آمیز و ثبات رو به جلو.
او بار دیگر تصریح کرد که «عدم درگیری و عدم تقابل» نه‌تنها یک توافق مشترک، بلکه خط قرمزی است که باید رعایت شود.
سخنگوی پنتاگون، شان پارنل اعلام کرد که این گفت‌وگو صریح و سازنده بوده است.
طرف آمریکایی به‌طور آشکار بیان داشت که به دنبال درگیری با چین نیست و قصد تغییر رژیم یا اعمال فشار خفه‌کننده علیه چین را ندارد.
با این حال، بر اساس گزارش رویترز و متن اصلی منتشرشده توسط وزارت دفاع آمریکا، واشنگتن همچنین تأکید کرد که در منطقه اقیانوس آرام و آسیا–اقیانوسیه منافع مهمی دارد و این منافع را قاطعانه حفظ خواهد کرد.
این گفت‌وگوی سطح بالا پس از رژه نظامی ۹ سپتامبر انجام شد.
می‌توان چنین برداشت کرد که پیت هگست، وزیر جدید جنگ آمریکا، به همراه مارکو روبیو، وزیر خارجه و سایر اعضای اصلی تیم امنیتی ترامپ، پس از مشاهده این رژه واکنشی به چین نشان دادند.
رژه ۹ سپتامبر نه‌تنها یک نمایش نظامی بود، بلکه پیامی روشن نیز به همراه داشت.
طرف آمریکایی این پیام را دریافت کرد، نه آن را انکار و نه نادیده گرفت، و حتی به جای اعمال فشار نظامی، ابتکار عمل را به دست گرفت و خواستار گفت‌وگو شد.
این شیوه تعامل شایسته توجه است.
چین خطوط قرمز خود را به وضوح اعلام کرد؛ آمریکا در شوک روانی
از دل این تعامل می‌توان چنین برداشت کرد که طرف چینی پیش از هر چیز نوعی اعتمادبه‌نفس راهبردی را به نمایش گذاشت: بر اصل «عدم درگیری و عدم تقابل» پای فشرد و تصریح کرد این امر نه‌فقط اجماع میان دو ارتش، بلکه خط قرمزی غیرقابل عبور است.
هم‌زمان، چین بر ضرورت «تصحیح و هم‌راستاسازی درک دو طرف از منظر راهبردی–نظامی» تأکید نمود تا روابط پکن و واشنگتن به سوی ثبات و توسعه مثبت سوق داده شود.
اعتمادبه‌نفس چین در این نکته نهفته است که به‌روشنی به آمریکا گفت: موازنه قدرت نظامی میان دو کشور تغییر کرده است، راهبرد آمریکا باید متناسب با این تحول اصلاح شود و نخستین گام در این مسیر، همان تعدیل شناخت و ادراک است.
دوم آنکه، موضع چین صریح و قاطع بود و بر این نکته تأکید داشت که منافع حیاتی این کشور غیرقابل تعرض است.
منافع حیاتی چیست؟
تحقق وحدت کامل چین.
دونگ جون تصریح کرد که این یک روند تاریخی غیرقابل توقف است.
هرگونه تلاش برای «استفاده از سلاح برای حمایت از استقلال» یا «به‌کارگیری تایوان برای مهار چین» سرانجامی جز شکست نخواهد داشت.
این بدان معناست که اقدامات آمریکا در موضوع تایوان از پیش محکوم به شکست است.
چین به آمریکا هشدار داد که باید واقعیت را بپذیرد و هرچه زودتر تغییر مسیر دهد.
در موضوع دریای چین جنوبی نیز، پکن تمایل خود را به همکاری با کشورهای درون منطقه اعلام کرد.
باید توجه داشت که ایالات متحده کشورِ «درون‌منطقه‌ای» نیست، بلکه «برون‌منطقه‌ای» محسوب می‌شود، در حالی که نقش آن بیشتر شبیه به دامن‌زدن به تنش‌هاست.
چین همچنین رفتار تحریک‌آمیز و ناقض حقوق برخی کشورهای منطقه را مورد انتقاد قرار داد؛ گرچه نامی مستقیم برده نشد، اما به‌روشنی اشاره متوجه فیلیپین بود.
موضع چین واضح است: در پی سلطه‌جویی در دریای چین جنوبی نیست، اما معتقد است این مسائل باید به‌وسیله کشورهای منطقه حل‌وفصل شود و مخالف تحریکات و تعرض قدرت‌های خارج از منطقه است.
چین آماده است نقش محوری در پاسداری از صلح و ثبات منطقه ایفا کند و این بار به‌طور کم‌سابقه‌ای آشکارا به آمریکا گفت که همه اقدامات مهار، بازدارندگی و مداخله علیه چین بی‌اثر و غیرعملی خواهد بود.
چین انتظار دارد آمریکا هرچه سریع‌تر راهبرد تازه‌ای بیابد.
این موضع هم قاطعانه و همراه با اعتمادبه‌نفس است و هم بر گشودگی و تمایل به تعامل تأکید می‌کند؛ به این امید که برای روابط دو ارتش عوامل مثبت و محتوای واقعی بیشتری فراهم شود و برای روابط چین و آمریکا نیز سطح بالاتری از قطعیت ایجاد گردد.
این امر بازتابی است از اعتمادبه‌نفس راهبردی چین که بر پایه قدرت واقعی استوار شده و همچنین نشان‌دهنده نگرش و جایگاه مسئولانه آن در قبال جهان.
از سوی دیگر، موضع آمریکا ظریف‌تر و شکننده‌تر به نظر می‌رسید.
در ویدئوی این تماس دیده شد که هگست در طول گفت‌وگو حالتی متشنج و پرتنش داشت.
از یک سو، هگست پیشینه‌ای در حد فرمانده دسته (Platoon leader) دارد و فاقد تجربه در چنین گفت‌وگوهای سطح بالای راهبردی است؛ از سوی دیگر، این وضعیت شاید بازتابی از همان شوک روانی باشد که پیام رژه ۹ سپتامبر در او برانگیخته و هنوز در ذهن «فرمانده دسته هگست» طنین انداز است!
پیامی که از سوی آمریکا مخابره شد نیز به نوبه خود بسیار قابل تأمل است
نخست آنکه، لحن آشکارا نرم‌تر شد.
واشنگتن به‌صراحت اعلام کرد که به دنبال درگیری با چین نیست و قصد ندارد «تغییر رژیم» را پیش ببرد.
بر پایه تحلیل رسانه‌های آمریکایی، در مقایسه با جناح‌های تندروی ضدچینی در داخل ایالات متحده — آنانی که آشکارا چین را دشمن شماره یک معرفی کرده و دائماً بر طبل تقابل می‌کوبند — سخنان هگست بسیار محافظه‌کارانه و خویشتن‌دارانه به نظر می‌رسد.
می‌توان گفت که در برابر قدرت واقعی، حتی افراطی‌ترین اندیشه‌ها نیز آرام می‌گیرند و تیره‌ترین نگاه‌ها نیز شفاف می‌شوند.
با این همه، واشنگتن در گفتار همچنان عقب‌نشینی نکرد: اصرار ورزید که در منطقه آسیا–اقیانوسیه «منافع حیاتی» دارد و این منافع را قاطعانه پاس خواهد داشت، و این منطقه را همچنان اولویت راهبردی خود خواهد دانست.
به زبان دیگر، آمریکا همچنان به «ماجراجویی» ادامه خواهد داد: از یک‌سو گفت‌وگو و مدیریت تنش، و از سوی دیگر هیچ فرصتی برای دمیدن در آتش و تحریک پنهانی را از دست نخواهد داد — و حتی در مواقع لازم، مستقیم وارد عمل خواهد شد.
این موضع بیش از هر چیز تلاش آمریکا برای حفظ ظاهر و شأن یک قدرت هژمون است.
جزئیات ظریف اما مهمی نیز در این میان به چشم می‌خورد: در متن منتشرشده از سوی آمریکا، حتی یک‌بار هم واژه «تایوان» ذکر نشد.
برخلاف گذشته، هیچ‌یک از آن مواضع و سیاست‌های تکراری و غلط نیز بازگو نشد.
پرسش اینجاست که آیا این تغییر، آغاز بازنگری در راهبرد واشنگتن نسبت به تایوان است، یا صرفاً یک تاکتیک مقطعی برای پرهیز از رویارویی مستقیم و منتظر ماندن برای فرصت بعدی؟
پاسخ هنوز روشن نیست، اما بدون تردید این نکته از اهمیت بالایی برخوردار است.
به‌طور کلی، این گفت‌وگوی تلفنی را می‌توان پاسخی روشن از سوی آمریکا به پیام راهبردی چین در پی رژه ۹ سپتامبر دانست.
آمریکایی‌ها به‌خوبی دریافتند که توان نظامی چین جهشی چشمگیر داشته است؛ از جمله — و نه محدود به — زرادخانه کامل هسته‌ای سه‌گانه، موشک‌های قاره‌پیمای دانگ‌فنگ–۵C با قابلیت پوشش جهانی و آمادگی رزمی، سامانه‌های عملیاتی پهپادهای رزمی، جنگ‌افزارهای هایپرسونیک و همچنین شبکه ضدپهپادی کارآمد.
موشک بالستیک قاره‌پیمای راهبردی «دانگ‌فنگ–۵C» در رژه بزرگداشت هشتادمین سالگرد پیروزی ملت چین در جنگ مقاومت علیه ژاپن و همچنین پیروزی در جنگ جهانی علیه فاشیسم به نمایش گذاشته شد.
به‌طور خلاصه، آمریکا شاهد شکل‌گیری یک سامانه عملیاتی چینی بود که همزمان ویژگی‌های «سامانه نبرد آینده» (FCS) مدنظر پنتاگون و برنامه «تکثیرکننده‌ها» (Replicator) در سال ۲۰۲۳ را در خود جای داده است.
این سامانه چه در حوزه توان هسته‌ای و چه در سطح قدرت متعارف، عملاً برتری‌های آمریکا را خنثی کرده و نوعی بازدارندگی راهبردی ایجاد کرده است.
دقیقاً به همین دلیل بود که این تماس تلفنی صورت گرفت: چین با نمایش سازمان‌یافته قدرت خود در رژه، آشکارا میل آمریکا به ماجراجویی راهبردی و قمار نظامی را کاهش داد و بدین‌ترتیب بنیانی حیاتی برای ثبات راهبردی و ورود روابط دو کشور به مرحله‌ای تازه فراهم کرد.
اگر به تحلیل‌های رسانه‌های غربی درباره این گفت‌وگو نگاه کنیم، می‌توان سه پیام اصلی را به‌طور خلاصه استخراج کرد:
۱.
چین اعتمادبه‌نفس راهبردی روزافزون خود را به نمایش گذاشت.
چه در بیان تازه «تحقق وحدت کامل چین یک رویداد تاریخی غیرقابل توقف است» که در جریان تماس تلفنی مطرح شد، و چه در نمایش قدرت تجهیزات و توان سازمان‌دهی و اجرای کلان در رژه — که در اصل چیزی جز یک مانور رزمی واقعی نبود — همه این‌ها پایه‌های اعتماد و جسارت چین را به‌طور چشمگیری تقویت کرد و باعث شد جهان بیرونی، به‌ویژه ایالات متحده که چین را اصلی‌ترین رقیب راهبردی خود می‌بیند، این اعتمادبه‌نفس را به‌وضوح احساس کند.
۲.
در پرتو موازنه جدید قدرت، روابط چین و آمریکا — چه در سطح دولت و چه در سطح ارتش — در حال ورود به نوعی «وضعیت عادی جدید» هستند.
پکن اکنون با صراحت بیشتری قدرت خود را آشکار می‌کند و خطوط قرمز را روشن می‌سازد: موضوع تایوان قابل مداخله نیست؛ ثبات در دریای چین جنوبی باید حفظ شود؛ و هرگونه تلاش برای مهار، بازدارندگی یا مداخله با پاسخی مؤثر و قاطع روبه‌رو خواهد شد.
در عین حال، چین نیز به‌روشنی بیان کرده است که خارج از حوزه منافع حیاتی، آماده حفظ گفت‌وگو و تبادل با واشنگتن است تا بر قطعیت روابط دوجانبه بیفزاید و در عین قدرت‌نمایی، هرگز خود آغازگر بحران نباشد.
۳.
نقش روابط نظامی چین و آمریکا در ساختار کلی روابط دوجانبه ممکن است دستخوش تغییری ظریف شود.
اگر پیش‌تر همواره گفته می‌شد «سنگ توازن» روابط چین و آمریکا اقتصاد و تجارت است، اکنون به‌نظر می‌رسد مرحله‌ای تازه آغاز شده است: مرحله‌ای که در آن، بر پایه موازنه قدرت واقعی، روابط نظامی دو کشور به «سنگ توازن جدید» و عامل اصلی ثبات راهبردی بدل شود.
در این روند، هر دو طرف با مسئولیت‌پذیری بیشتری به بازتنظیم درک و شناخت متقابل خواهند پرداخت؛ واقعیتی نوین که بر قدرت نظامی استوار است، روابط ارتش‌های دو کشور را بازتعریف کرده و در نهایت منطق پایه‌ای باثبات‌تری برای روابط کلی میان چین و آمریکا فراهم خواهد ساخت — منطقی که تضمین می‌کند ساختار کلی روابط، در مسیر صعودی و باثبات حرکت کند.
در یک جمع‌بندی کلی، این گفت‌وگوی تلفنی نشان داد که هر دو طرف در تلاش‌اند یک چارچوب راهبردی مطمئن‌تر و باثبات‌تر بنا کنند.
چین با رژه نظامی، هم اراده و هم توان خود را به نمایش گذاشت؛ آمریکا نیز با گفت‌وگویی عقلانی پاسخ داد.
با وجود پیشینه نه‌چندان مثبت واشنگتن — از جمله خلف وعده‌ها و اتخاذ سیاست‌های متناقض — پکن همچنان تمایل دارد کانال‌های گفت‌وگو را باز نگه دارد و مکانیسم‌های ثبات‌آفرین ایجاد کند.
حتی در حالی که در برابر سیاست‌های غلط ایستادگی می‌کند، چین باز هم مسیر تعامل را مسدود نکرده و رویکردی سازنده از خود نشان داده است.
مجموع این تحولات نشانه آغاز مرحله‌ای تازه است: پس از رژه ۹ سپتامبر، شاید زودتر از آنچه انتظار می‌رفت، روابط چین و آمریکا بر پایه موازنه قدرت جدید وارد مسیری نوین شود و سیمایی تازه به خود گیرد.
این تحولی است که نه‌تنها برای دو کشور، بلکه برای کل منطقه آسیا–اقیانوسیه و حتی نظم جهانی، پیام‌آور افزایش ثبات و قطعیت خواهد بود.
*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.