انگلیس رضاخان را فرزند خلف مشروطه میداند؛ پیروزی بریتانیا بر روسیه
یک پژوهشگر گفت: هدف نهایی انگلیس، نابودی هویت فرهنگی، سیاسی و ملی ایران بود؛ هدفی که در نهایت با روی کار آمدن رضاخان، که او را «فرزند خلف مشروطه انگلیسی» میداند، محقق شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، به همت معاونت پژوهش کتابخانه مجلس، نشست علمی «رفتارشناسی انگلیس در نهضت مشروطه ایران» با حضور قاسم تبریزی محقق و سندپژوه، و علیرضا علیصوفی استاد دانشگاه در کتابخانه مجلس برگزار شد.
انگلستان و پروژه هویتزدایی تاریخی از ایران
قاسم تبریزی تحلیل خود را با تأکید بر ضرورت شناخت مراکز شرقشناسی و ایرانشناسی بریتانیا آغاز کرد و گفت: این مراکز نه با اهداف علمی، بلکه به عنوان ابزاری استعماری برای شناخت فرهنگ، اقتصاد، مذهب و آداب و رسوم ایرانیان تأسیس شدند.
تاریخنگاری انگلیسی، مانند کتاب «تاریخ ایران» اثر سرجان ملکم، با تمرکز بر شاهان و نادیدهگرفتن نقش ملت و تمدن اسلامی، الگویی برای تاریخنگاری غربگرایانه در ایران شد و هویت تاریخی کشور را هدف قرار داد.
تبریزی سه گروه اصلی را عوامل اجرایی سیاستهای انگلیس در ایران دانست و افزود: شرقشناسان، فراماسونها و روشنفکران غربگرا و گفت: ادوارد براون نمونهای از شرقشناسانی است که به عنوان مأمور سرویس اطلاعاتی بریتانیا، مأموریت ترویج بابیگری و منحرف کردن مشروطه به سمت اهداف انگلیس را بر عهده داشت.
تأسیس فرقههایی چون اسماعیلیه و آقاخانیه با شعار جدایی دین از سیاست و همکاری با انگلستان و همچنین ترویج بابیگری و بهائیت، از دیگر ابزارهای استعمار برای تفرقهافکنی و نفوذ در ایران بود.
این پژوهشگر جریان فراماسونری را که توسط افرادی چون میرزا ملکمخان ارمنی ترویج میشد، تشکیلات منسجمی برای نفوذ در میان رجال سیاسی و روشنفکران ایرانی دانست و گفت: شعارهایی چون آزادی، برادری و تجدد، در حقیقت برای رهایی از مذهب و نه استبداد و استعمار به کار میرفت و این جریان پس از پیروزی مشروطه توانست مجلس و دولت را در اختیار بگیرد.
هدف نهایی انگلیس، نابودی هویت فرهنگی، سیاسی و ملی ایران بود؛ هدفی که در نهایت با روی کار آمدن رضاخان، که او را «فرزند خلف مشروطه انگلیسی» میداند، محقق شد.
جنبش مشروطه یک حرکت اصیل داخلی بود
در ادامه علیرضا علیصوفی استاد دانشگاه، تحلیلی متفاوت از رفتار انگلستان ارائه داد و ضمن تأیید دخالت خارجی، گفت: جنبش مشروطه یک حرکت اصیل داخلی با مطالبه محوری «قانون» بود و نمیتوان آن را یک نهضت شکستخورده یا منحرفشده دانست، زیرا به هدف اصلی خود یعنی محدود کردن قدرت مطلقه و حاکمیت قانون دست یافت.
ارزیابی جنبش باید بر اساس مطالبات اولیه آن (پیشینی) صورت گیرد، نه بر اساس تحولات بعدی (پسینی).
علیصوفی رفتارشناسی انگلستان را در چهارچوب رقابت این کشور با روسیه تزاری تحلیل کرد و افزود: پس از معاهده ترکمانچای، نظام سیاسی قاجار تحت نفوذ روسیه قرار گرفت و انگلیسیها برای ایجاد توازن قوا و تضعیف رژیم متمایل به روسیه، از نهضت مشروطه به عنوان یک «ابزار» بهرهبرداری کردند.
وی با استناد به نامههای اسپرینگ رایس، وزیر مختار وقت بریتانیا گفت: انگلیسیها نه به دنبال پیروزی کامل مشروطهخواهان بودند و نه شکست آنها، بلکه هدفشان حفظ یک ایران ضعیف اما مستقل بود تا از یک سو به چنگ رقیب نیفتد و از سوی دیگر، خطری برای هندوستان (مستعمره بریتانیا) ایجاد نکند.
این استاد دانشگاه افزود: پیروزی مشروطه، یک پیروزی برای انگلستان در رقابت با روسیه نیز بود که منجر به امضای قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران شد.
پس از این قرارداد، انگلیس دیگر دغدغهای برای حمایت از مشروطه نداشت و همین امر به محمدعلی شاه فرصت داد تا مجلس را به توپ ببندد.
علیصوفی در پایان بر لزوم یک نگاه «اندامواره» و چندبعدی به تحولات تاریخی تأکید کرد و گفت: برای تبیین رویدادهایی مانند روی کار آمدن رضاخان، علاوه بر نقش انگلستان، باید به عواملی چون وقوع انقلاب ۱۹۱۷ روسیه (که حمایت تزارها از قاجار را از بین برد) و تغییر در «فرهنگ سیاسی» نخبگان و تودههای مردم که به دنبال یک حکومت مرکزی قدرتمند بودند، توجه کرد.