سرنوشت امنیت «عاریهای» کشورهای عربی بعد از حمله اسرائیل به قطر/ چند گزینه برای نجات از چتر آمریکا - تسنیم
تجاوز رژیم اسرائیل به قطر همچون زنگ خطری در همه کشورهای عربی بود تا متوجه شوند امنیت ملی چیزی نیست که بتوان آن را قرض گرفت، بلکه باید مبتنی بر خوداتکایی باشد.

به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در ادامه تحلیلهای محافل منطقهای و جهانی درباره حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به خاک قطر و نگرانی کشورهای عربی از تکرار این حملات در خاک آنها، وب سایت شبکه المیادین در مقالهای به تحرکات جدید این کشورها برای تقویت روابط با کشورهایی به غیر از آمریکا و ایجاد ائتلافهای جدید پرداخت که متن آن به شکل زیر است.
تحولات جدید در مناسبات و اتحادهای کشورهای عربی بعد از حمله اسرائیل به قطر
گزارشها نشان میدهد که عربستان سعودی یک توافقنامه دفاعی استراتژیک با پاکستان منعقد کرده و ما از این جهت به آن توافق استراتژیک میگوییم که طبق توضیحات کارشناسان و چهرههای رسانهای نزدیک به محافل تصمیم گیری در هر دو کشور، در این توافقنامه گسترش چتر هستهای پاکستان به عربستان سعودی مورد ملاحظه قرار گرفته است.
برخی منابع هم گزارش میدهند که پاکستانیها از مدتی قبل استقرار در سایتهای نظامی نزدیک مکه و ریاض را آغاز کرده بودند.
همزمان با آن، جلسات سطح بالا میان تهران و ریاض در حال انجام بوده و بحثها فراتر از روابط دوجانبه میان آنهاست و به ابعاد مناسبات وسیعتر منطقهای و بینالمللی گسترش مییابد.
اینها تحولات کیفی و مهمی در سطح روابط کشورهای عربی با سایر کشورها هستند که باید مورد توجه قرار بگیرد و ممکن است به تغییر کارتها، ائتلافها و موازنهها در عرصههای منطقهای و بینالمللی کمک کند.
همچنین برخی اخبار نیز نشان میدهد که امارات متحده عربی در حال بحث در مورد افزایش همکاری راهبردی خود با هند به سطح یک معاهده دفاعی مشترک بوده و قرار است یک هیئت نظامی برای بحث در مورد جزئیات موضوعی که ممکن است به برگزاری یک نشست سران یا جلسات سطح بالاتر با حضور کارشناسان و پرسنل نظامی منجر شود، به دهلی نو سفر کند.
همه میدانند که امارات با یک فرمول چهارگانه که ممکن است فراتر از سطح اقتصادی باشد و به حوزه امنیت و دفاع منتقل گردد، با هند، آمریکا و اسرائیل کار میکند و همه اینها، تحولاتی مهم در سطح درگیری اعراب و اسرائیل از یک سو و از منظر امنیت، ثبات و اتحاد کشورهای عربی از سوی دیگر هستند.
اما در خارج از منطقه، در مصر نیز شاهد تحرکات راهبردی هستیم؛ جایی که روابط این کشور با ترکیه به شکل قابل توجهی تقویت شده و هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه در این زمینه گفت که روابط قاهره با آنکارا هرگز تا این اندازه گرم نبوده و مانورهای مشترک دریایی گواهی بر آن هستند.
همچنین جالب توجه است که قاهره، واسطه بین ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای انعقاد آخرین توافق حاصل شده میان دو طرف بود.
این تحولات مهم در بحبوحه تنشها میان مصر و اسرائیل در سایه جنگ غزه و پیامدهای آن رخ میدهد.
سوال مهمی که در این زمینه ایجاد شده، آن است که چه اتفاقی رخ داده و چه چیزی آبهای راکت میان پایتختهای صاحب نفوذ و تاثیرگذار در منطقه را به هم زده و آنها را به هم نزدیک کرده است؟
آیا تحولاتی در آینده رخ خواهد داد و آیا شاهد خواهیم بود که سایر کشورهای عربی به دنبال ائتلافهای جدید و چترهای حمایتی غیر از آمریکا باشند.
بی اعتمادی به آمریکا و چند گزینه برای نجات کشورهای عربی
اینها سوالاتی هستند که مورد توجه افکار عمومی عربی قرار دارند و ما تلاش داریم در 10 نکته به آنها پاسخ دهیم:
-اول، میتوان با اطمینان کامل گفت که اکثر کشورهای عربی که از باشگاه دوستان و متحدان ایالات متحده هستند و این کشور را ضامن و حامی خود میدانستند، در حال حاضر اعتماد کمی به آمریکا دارند و یا اصلاً به آن اعتماد ندارند.
البته کشورهای عربی قبلاً هم چنین احساسی داشتند، اما این احساس بعد از حمله رژیم صهیونیستی به خاک قطر که برجستهترین متحد عربی آمریکا به شمار میرود تشدید شد.
کشورهای عربی میدانند که اگر آمریکا چراغ سبز حمله به قطر را به تلآویو نمیداد، این حمله هرگز اتفاق نمیافتاد.
با وجود اینکه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا تلاش زیادی برای تبرئه خود از مشارکت در این حمله تروریستی انجام داد، اما موضع متکبرانه نماینده آمریکا در شورای امنیت که مانع صدور قطعنامه این شورا برای محکومیت تجاوز اسرائیل به قطر شد، گواه همکاری مستقیم واشنگتن با تل آویو در این حمله است.
آمریکاییها به گونهای درباره این حمله رفتار کردند که انگار عامل حمله، مبهم و ناشناس بوده و اصلاً پای اسرائیل در میان نیست.
-دوم، کشورهای عربی با وجود ابراز همبستگی گسترده و استقبال گرم و مهمان نوازیهای خوب و سخاوتمندانه، به یکدیگر اعتماد ندارند؛ چه در سطح داخلی و چه منطقهای.
مهمتر از همه، آنها احساس میکنند که حتی اگر قدرت همه این کشورها هم با یکدیگر ترکیب شود، برای محافظت از آنها کافی نخواهد بود و بنابراین باید یک متحد دور و قابل اعتماد داشته باشند.
-سوم، رویکرد کشورهای عربی برای جستجوی حمایت و تضمین، این بار تغییر کرده است و آنها بعد از مشاهده خیانت غربیها، این بار سعی دارند به سمت شرق روی بیاورند.
بدون شک کشورهای عربی به دهههای گذشته و زمانی که غرب، نظامهای عربی را یکی پس از دیگری رها کرد، فکر میکنند.
-چهارم، کشورهای عربی به این نتیجه رسیدهاند که تنوع بخشیدن به ائتلافها یک اقدام کاملاً ضروری بوده و این خواسته بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران منطقه است.
با این حال، طبق شواهد موجود، پیش بینی میشود که تنشهایی میان کشورهای عربی منطقه در دوره آینده ایجاد شود، به ویژه در روابط عربستان و امارات؛ جایی که ریاض به سمت همکاری با پاکستان و ابوظبی به سمت هند حرکت کرده؛ هند و پاکستانی که دائماً در حال جنگ و درگیری بودهاند و آخرین فصل تنش میان آنها همین چند ماه پیش رخ داد.
-پنجم، اکنون که کشورهای با نفوذ عربی از جمله مصر و عربستان نتوانستند جایگاهی در باشگاه قدرتهای هستهای به دست بیاورند، سعودیها احساس میکنند که اشکالی ندارد اگر بخواهند زیر چتر هستهای پاکستان پناه بگیرند.
اما سوالی که هنوز نمیتوان پاسخ آن را داد، این است که آیا پاکستان واقعاً چنین چتری را برای ریاض فراهم خواهد کرد یا این توافق صرفاً یک وعده هستهای در ازای سرمایهگذاری گسترده عربستان در پاکستان است.
-ششم، کشورهای عربی منطقه پیش از آنکه به دنبال یافتن اتحاد و چتر حمایتی در خارج باشند، ابتدا باید یک پروژه عربی تاسیس و منشورهای دفاع ملی خود را احیا کنند.
درست است که اجلاس دوحه شاهد گپ و گفت درباره این موضوعات بود و شورای مشترک دفاع کشورهای عربی، بعد از حمله اسرائیل به دوحه، در سطح وزرای دفاع تشکیل جلسه داد و قرار است مانورها و آموزشهایی بین ارتشهای کشورهای عضو این شورا برگزار شود.
اما با این حال هیچکس اطمینان ندارد که این مسیر بین کشورهای عربی جدی و معنادار و یا مهمتر از همه، دائمی باشد.
از آن مهمتر که، امروز اسرائیل علناً ثابت کرده که در سطح فهرست تهدیدها برای امنیت ملی و منطقهای کشورهای عربی بوده و حمله به قطر صرفاً یک تهدید گذرا و موقتی نبود.
چندین سال است که درخواستهایی مبنی بر پیوستن کشورهای عربی در کنار ترکیه و ایران برای تشکیل یک سیستم امنیتی و همکاری منطقهای که یک استراتژی دفاعی مشترک را ایجاد کند، وجود دارد، اما در سایه تبعیت کشورهای عربی از سیاستهای محور آمریکا، طی دهههای گذشته این کشورها ایران را دشمن خود میدانستند نه اسرائیل و معتقد بودند که پیشروی ترکیه به سمت سوریه، شمال آفریقا و دریای سرخ خطری است که باید در درجه اول با آن مقابله شود.
همین امر موجب شده بود رژیمهای عربی خطر اسرائیلی را جدی نگیرند یا اصلاً آن را خطری برای خود ندانند، اما امروز شرایط کاملاً تغییر کرده است.
-هشتم، کشورهای عربی کم کم متوجه میزان خطر و تهدیدی که رژیم صهیونیستی برای آنها ایجاد میکند شدهاند و به این واقعیت پی میبرند که اسرائیل کانون شر در منطقه بوده و با همه کشورها و ملتهای منطقه دشمنی دارد، نه صرفاً با ایران و محور مقاومت.
بنابراین زمان آن رسیده که یک سیستم امنیتی، دفاعی و همکاری برای مقابله با رژیم صهیونیستی میان همه کشورهای منطقه ایجاد شود.
-نهم، ایجاد یک سیستم امنیتی دفاعی مقابل رژیم صهیونیستی در منطقه هیچ منافاتی با تلاش کشورهای عربی برای توسعه روابط دفاعی خود در خارج از منطقه ندارد، اما منطق و همچنین حقوق اولویتها حکم میکند ابتدا با کسانی که منافع فوری و مبرمی در مهار تجاوز اسرائیل دارند همکاری را آغاز کنیم.
-دهم، زمان آن رسیده که دولتها و حاکمان کشورهای عربی متوجه شوند امنیت ملی اعراب چیزی نیست که بتوان آن را قرض گرفت یا از خارج وارد کرد، بلکه امنیت ملی کشورهای عربی باید از قلب فضای داخلی خودشان سرچشمه بگیرد و بر تواناییهای داخلی آنها تکیه کند.
امروز زمان آن رسیده که کشورهای عربی بدون تردید از وابستگی، به خوداتکایی روی بیاورند؛ زیرا این موضوع یک مسئله وجودی و در واقع مسئله مرگ و زندگی است و عرب ها باید مشخص کنند که وجود دارند یا اینکه بازیچه محاسبات طرفهای بینالمللی باقی خواهند ماند.
انتهای پیام/