خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 30 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

بخشش مردی که دایی‌اش را به قتل رساند

اعتماد | همه | یکشنبه، 30 شهریور 1404 - 22:18
پرونده‌ قتل پیچیده‌ای که در روند تحقیقات مشخص شد یک جنایت خانوادگی است، با گذشت سال‌ها به مرز حل‌وفصل مسالمت‌آمیز رسید.
قتل،مقتول،خانه،دست،جنايي،تهران،اتاقك،خانوادگي،مرد،پرونده،قان ...

کد خبر: 737417 | ۱۴۰۴/۰۶/۳۰ ۲۲:۱۰:۰۴
پرونده‌ قتل پیچیده‌ای که در روند تحقیقات مشخص شد یک جنایت خانوادگی است، با گذشت سال‌ها به مرز حل‌وفصل مسالمت‌آمیز رسید.
به گزارش سایت جنایی، در روز اول مهرماه ۹۸، زنی میانسال با صدایی لرزان و پر از اندوه، با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ تماس گرفت و از قتل برادرش خبر داد.
این تماس، نقطه شروعی برای یک تحقیق گسترده جنایی بود که لایه‌های پنهان روابط خانوادگی را آشکار کرد.
بلافاصله پس از دریافت گزارش، بازپرس کشیک قتل تهران، تیم متخصص بررسی صحنه جرم از اداره جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ همراه کارشناسان پزشکی قانونی، راهی محل حادثه در یکی از محله‌های قدیمی تهران شدند.
آنچه در انتظارشان بود، صحنه‌ای از جسد مرد میانسالی در اتاقک کوچک طبقه سوم یک خانه مسکونی قدیمی بود که بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
جسد در حالی کشف شد که آثار درگیری شدید در اتاقک مشهود بود و وسایل پراکنده‌شده، بر مقاومت مقتول گواهی می‌داد.
کارآگاهان، با دقت هرچه تمام‌تر، بازرسی محل را آغاز کردند.
در ورودی خانه کاملاً سالم و بدون هیچ نشانی از ورود اجباری بود، که این موضوع بلافاصله فرضیه قتل توسط فردی آشنا را تقویت کرد.
اما نکته‌ای که توجه همه را جلب کرد، لکه‌های خونی روی در اتاقک بود.
به همین دلیل نمونه‌برداری انجام شد و آزمایش‌های اولیه نشان داد که این لکه‌ها متعلق به مقتول نیستند.
این کشفیات پرونده را به سمت سناریوی قتل خانوادگی سوق داد، چون نمونه خون‌های به دست آمده حکایت از آن داشت که قربانی و قاتل، روابط خونی نزدیکی دارند.
آیا این خون، از دست یک خویشاوند ریخته شده بود؟
این سوالی بود که کارآگاهان را به بررسی دقیق‌تر زندگی مقتول واداشت.
بررسی در زنذگی شخصی مرد میانسال که ظاهراً زندگی آرامی داشت، نشان داد او مدتی پیش از همسرش جدا و برای امرار معاش، به عنوان نگهبان در یک مجتمع تجاری مشغول به کار شده است.
همچنین معلوم شد تنهایی او را به سمت خانواده خواهرش کشانده بود.
خواه مقتول، همان زنی که خبر قتل را گزارش کرده بود، توضیح داد: «برادرم بعد از جدایی، تنهایی‌اش بیشتر شده بود.
از او خواستم که به طبقه سوم خانه ما بیاید و بماند.
شب حادثه، من برای دیدار با یکی از پسرهایم به خانه او رفته بودم و وقتی برگشتم، همه چیز به هم ریخته بود.
نمی‌دانم چه کسی این کار را کرده، برادرم آدم بی‌آزاری بود و دشمنی نداشت.» این اظهارات، هرچند صادقانه به نظر می‌رسید، اما جرقه‌ای برای تحقیقات عمیق‌تر زد.
با دستور بازپرس ویژه قتل، نمونه‌های DNA از تمام اعضای خانواده مقتول و ساکنان خانه جمع‌آوری شد.
آزمایشگاه‌های پیشرفته پزشکی قانونی، روزهای پرفشاری را پشت سر گذاشتند تا راز لکه‌های خونی را فاش کنند.
سرانجام، نتایج شوکه‌کننده بود؛ خون روی در، متعلق به یکی از خواهرزاده‌های مقتول بود.
مرد جوانی حدوداً ۲۵ ساله داشت، این در حالی بود که زخم دست چپش او را به عنوان تنها مظنون معرفی می‌کرد و معاینات دقیق‌تر نشان داد جای زخم با الگوی چاقویی که مقتول با آن کشته شده بود، همخوانی داشت.
کارآگاهان، بدون تاخیر، مرد جوان را بازداشت کردند.
مظنون که اکنون متهم پرونده بود در اتاق بازجویی اداره آگاهی، زیر فشار شواهد و سوالات دقیق، بالاخره تسلیم شد و پرده از راز قتل برداشت.
او با صدایی آرام اما پر از پشیمانی، اعتراف کرد: «از اینکه دایی‌ام در خانه ما زندگی می‌کرد، خیلی ناراحت بودم.
او همیشه در امور مختلف دخالت می‌کرد و فضا را تنگ کرده بود.
شب حادثه، وقتی از بیرون برگشتم و او را در اتاقک دیدم، از عصبانیت منفجر شدم.
بعد از آن بحث‌مان بالا گرفت، درگیر شدیم و در یک لحظه، چاقویی که در دست داشتم، به سمتش رفت.
چند ضربه زدم و در این میان، دست خودم هم زخمی شدم.
بعد، وحشت‌زده فرار کردم و سعی کردم همه چیز را پنهان کنم.»
این اعتراف، نه تنها جنبه خصوصی قتل را روشن کرد، بلکه نشان داد چگونه تنش‌های روزمره خانوادگی می‌تواند به فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر منجر شود.
در ادامه، با تکمیل تحقیقات پلیسی و صدور کیفرخواست، پرونده به یکی از شعب دادگاه کیفری یک تهران ارجاع شد.
قضات دادگاه، با بررسی دقیق شواهد، مدارک پزشکی قانونی و اعتراف متهم، او را به اتهام قتل عمد محاکمه کرد.
در جلسه دادگاه اولیای دم که دو دختر و یک پسر مقتول بودند که از فقدان پدرشان رنج می‌بردند، درخواست قصاص کردند.
قضات هم با استناد به مواد قانونی حکم قصاص نفس را صادر کردند.
این حکم، پس از تایید در دیوان عالی کشور، قطعی شد و پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
اما در این میان، یک نور امید در افق خانواده‌ها درخشید و واحد صلح و سازش دادسرای جنایی، که با تجربه‌ای طولانی در میانجیگری، وارد عمل شد.
به این ترتیب، دادیار شعبه دوم، با جلسات متعدد تلاش کرد تا دل‌های شکسته را به هم نزدیک کند.
در نهایت اولیای‌ دم، که سال‌ها از غم از دست دادن پدرشان می‌گذشتند، با شرط دریافت دیه کامل از حق قصاص گذشتند.
این رضایت، روز گذشته به طور رسمی ثبت شد و خانواده‌ها، در آغوشی اشکبار، پایان یک کینه قدیمی را اعلام کردند.