سکته قلبی «قلقلی» و درس تلخ رسانهها؛ تا کجا میتوان درباره زندگی خصوصی حرف زد؟ - تسنیم
شهرام لاسمی که سال ها به نام قلقلی شناخته می شود، در بیمارستان بستری است؛ سکته قلبی ناگهانی که همزمان با بازتاب گفت وگوی تلخ او درباره زندگی اش در برنامه «رک»، توجهات را به تأثیرات روحی و روانی مواجهه رسانه ای با سوژه های حساس جلب کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رسانه و گفتوگوهای تلویزیونی همیشه ابزار مهمی برای شناخت بیشتر چهرههای هنری و انسانی بوده است، اما وقتی روایتهای شخصی و تلخ به سرعت در فضای مجازی وایرال میشوند، چه تبعاتی بر سلامت روان و جسم افراد دارد؟
چندی پیش شهرام لاسمی، بازیگر نامآشنا با نقش «قلقلی»، در برنامه «رُک» با اجرای مجید واشقانی، به بازگو کردن بخشهایی از زندگی دشوار و تلخ گذشتهاش پرداخت؛ گفتوگویی که با صداقت و صراحت خاص خود، توجه زیادی را جلب کرد اما به نظر میرسد همین مواجهه بیواسطه با خاطرات دردناک، فشار روانی و استرس سنگینی را به این هنرمند وارد کرده است.
همسر او، عاطفه پازوکی، در گفتوگو با رسانهها تأکید کرد که این گفتوگو و بازتاب گستردهاش بر لاسمی تأثیر عمیقی گذاشته و شاید سکته قلبی ناگهانی او ریشه در همین فشارهای روانی داشته باشد.
این اتفاق زنگ هشداری است برای رسانهها و برنامهسازان که پیش از انتشار هر روایت شخصی و برای جلب مخاطب، به پیامدهای احتمالی آن نیز بیندیشند و به سلامت روان افراد بیش از وایرال شدن توجه کنند.
در سالهای اخیر، برنامههای گفتوگوی تلویزیونی و تولیدات پلتفرمهای نمایش خانگی به محلی برای روایت زندگی چهرهها تبدیل شدهاند؛ جایی که گاه هر جمله و هر تیکهکلامی با هدف جذب مخاطب و وایرال شدن مطرح میشود.
اما این گاهی باعث میشود تا مرزهای حریم خصوصی و سلامت روان افراد نادیده گرفته شود.
گفتوگوی اخیر شهرام لاسمی با مجید واشقانی نمونهای بارز از این پدیده است.
او در این برنامه درباره مادرش، دوران دشوار کودکی و خاطراتی حرف زد که به وضوح هنوز با اوست و فراموش نشدهاند.
روایتهایی که هرچند باعث همدردی، توجه و دیدهشدن او شد، اما شاید به قیمت فشارهای روحی و عاطفی سنگینی تمام شدند.
همسر لاسمی معتقد است که پرداختن به این خاطرات تلخ بدون آمادگی روانی و پشتیبانی احساسی، میتواند به سلامت هنرمندان آسیب بزند و گاهی حتی تبعات جسمی هم در پی داشته باشد.
تجربه لاسمی نشان میدهد که گفتوگوهای عمیق، بهویژه درباره زخمهای شخصی، نیاز به طراحی، مدیریت و مراقبت دارند و صرفاً با صراحت نمیتوان از کنار آنها عبور کرد.
رسانهها اگرچه مأمور به روشنگری، بیان واقعیتها و ایجاد همدلی هستند، اما مسئولیت اخلاقی بزرگی نیز بر دوش آنهاست؛ مسئولیتی که باید مانع از بهرهبرداری ابزاری از احساسات، رنجها و آسیبهای روحی افراد شود.
جذابیت گفتوگو، به صداقت آن وابسته است، اما این صداقت اگر به قیمت فرسایش روانی و جسمی سوژه تمام شود، جای بازنگری دارد.
اتفاق تلخ برای شهرام لاسمی، ما را به فکر فرو میبرد: در این رقابت پرسرعت برای دیدهشدن و ترند شدن، آیا جایی برای مراقبت از انسانها باقی مانده است؟
آیا پرسشگری، بدون توجه به ظرفیت روحی مهمان، نوعی خشونت رسانهای محسوب نمیشود؟
یادمان نرود، پشت هر چهره معروف، انسانی قرار دارد با زخمهایی که گاه هنوز تازهاند.
رسانه نباید صرفاً آینهای برای دیدهشدن این زخمها باشد، بلکه باید همچون سپری عمل کند؛ سپری که از روان انسانها در برابر فشارها و هجمهها مراقبت میکند.
انتهای پیام/