خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 28 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

گفت‌وگو با امانپور | راهکارهای استحصال آب تا کجا ادامه دارد؟ - تسنیم

تسنیم | اقتصادی | جمعه، 28 شهریور 1404 - 16:30
دکتر محمدتقی امانپور، عضو هیئت مؤسس جهاد سازندگی و تنها معاون آموزش تحقیقات ادوار جهاد سازندگی، طی سلسله تحلیل هایی، منظومه ای جامع برای نجات کشور از شرایط بحران آب ارائه کرده است. در این گفت وگو، ابعاد و منطق این منظومه روشن شده است.
آب،حكمراني،راهكارها،مديريت،مردمي،مصرف،ارائه،ايران،توليد،ــ،ك ...

تاکنون 9 یادداشت در زمینه حل چالش آب به همراه 12 پرسش‌وپاسخ ارائه شده که خوشبختانه مورد توجه مخاطبین قرار گرفته است.
پرسش این است که ارائه راهکارها تا کجا ادامه خواهد داشت؟
ارائه راهکارها صرفاً برای گفتاردرمانی نیست، بلکه رویکردی است جامع‌نگر.
در این مسیر، تلاش می‌شود با بررسی همه ابعاد چالش آب و در نظر گرفتن مشارکت‌های مردمی در هریک از راهکارها، انواع روش‌ها بحث و بررسی گردد.
هدف آن است که هریک از افراد و گروه‌ها که به راهکاری خاص علاقه‌مند هستند بتوانند آن‌را پیشنهاد بدهند تا هیچگونه بهانه‌ای برای عدم مشارکت باقی نماند.
راهکارهای پیش‌بینی‌شده جمعاً چند مورد است؟
آیا ممکن است عناوین باقیمانده ذکر شود تا روش‌های حل چالش برای مخاطب ملموس‌تر باشد؟
برای آنکه مخاطب محترم با اشتیاق این مسیر را دنبال کند، به اطلاع می‌رسد که پنج راهکار دیگر ان‌شاءالله ارائه خواهد شد.
بدین ترتیب، مجموع راهکارها به 14 مورد خواهد رسید؛ به امید آنکه 14 معصوم، یاور مردم و این سرزمین باشند و با فعالسازی و عملیاتی نمودن هریک از این راهکارها، کشورمان دیگر روی خشکسالی را نبیند.
عناوین باقیمانده عبارتند از:
الف) شیرین‌سازی آب‌های شور
با بهره‌گیری از فناوری‌های جامع و نوآورانه، تولید آب شیرین در این فرآیندها عملاً بصورت مجانی انجام می‌شود.
زیرا دستاوردها و محصولات ارزشمند دیگری در این فناوری‌ها تولید می‌شود که آب شیرین، تنها یک محصول جانبی رایگان خواهد بود.
ب) پردیس‌های موضوعی خودپایدار
رویدادهای قرن گذشته ــ از جمله اصلاحات اراضی و اقدامات مربوط به محدودسازی مالکیت‌های بزرگ ــ از یک‌سو منجر به خرد شدن و کوچک شدن اراضی، و از سوی دیگر سبب غیر اقتصادی شدن فعالیت‌های کشاورزی شده است.
ایجاد کشت و صنعت‌های دستوری و نمایشی نیز به جایی نرسیده است.
در این رویکرد، اصالت با بکارگیری فناوری برای تولید آب و انرژی، فرآوری ضایعات و ارائه خدمات سکونتگاهی برای دست‌اندرکاران در قالب یک «پردیس کشاورزی» است؛ به‌گونه‌ای‌که بسیاری از هزینه‌های جانبی همچون مصرف سوخت برای رفت‌وآمد، فرصت‌ها و زمان‌های از دست‌رفته در حمل‌ونقل محصول از تولید به مصرف، و بسیاری دیگر از هزینه‌های غیرضروری حذف می‌شود.
نتیجه آن، شکل‌گیری یک محیط فعال کار و تولید برای اعضای خانواده خواهد بود.
این پردیس‌ها صرفاً کشاورزی نیستند و می‌توانند در موضوعات دیگر نیز ایجاد شوند؛ مثلاً پردیس خودپایدار صنایع خودرویی، صنایع هوایی، نساجی و مانند آن.
ج) انتقال سیلاب‌ و آب‌های مازاد و مدیریت‌نشده دیگر کشورها
همراهی و همکاری با دیگر کشورها در موضوع آب تاکنون بصورت عملیاتی مورد توجه نبوده است، زیرا برای تحقق آن نیاز به یک دیپلماسی اقتصادی قدرتمند و ساختارسازی مناسب در وزارت خارجه وجود دارد.
درحالی‌که کشور تاجیکستانِ فارسی‌زبان آب‌های فراوان مهارنشده دارد و در عین‌حال نیازمند سوخت و گاز است، و پاکستان نیز سیلاب‌های مهارشده‌ای دارد که حتی با تعامل بیشتر با هندوستان می‌توان بخش قابل‌توجهی از این سیلاب‌ها را مهار و مدیریت کرد و در نهایت برای مصرف در سرزمین بزرگ و باستانی ایران تهاتر نمود.
این ظرفیت از نظر اقتصادی کاملاً قابل مدیریت است، هرچند طبیعتاً ابهاماتی به همراه خواهد داشت که در یادداشت مربوطه توضیح داده خواهد شد.
د) تمدن‌سازی در بیابان با گلخانه‌های هوشمند
ارتقاء فناوری‌های گلخانه‌ای، بخصوص با نوآوری در طراحی و ساخت پنل‌های اگروولتائیک که نوع دوجداره آن توان تولید هم‌زمان آب و انرژی را دارد، فرصتی استثنایی فراهم کرده است.
برنامه ملی این موضوع تدوین شده و پیش‌تر به تصویب صندوق نوآوری و شکوفائی ریاست‌جمهوری رسیده است.
همچنین، سازمان جهانی اقلیم سبز (GCF) برای تأمین اعتبار اعلام آمادگی کرده، کنوانسیون جهانی بیابان‌زدایی آماده همکاری است، شریک سرمایه‌گذار خارجی نیز پای کار آمده، و مهم‌تر از همه، کشور سرآمد فناوری گلخانه‌ای جهان برای همکاری اعلام آمادگی نموده است.
با بهره‌گیری از این مجموعه فناوری‌ها امکان احداث گلخانه‌ها در عرصه‌های غیرمتعارف، از جمله در بیابان‌ها، فراهم می‌شود.
بدین‌ترتیب می‌توان در مناطق بیابانی زمینه تمدن‌سازی، سکونت، زندگی، کار و تولید کشاورزی و صنعتی را مهیا کرد.
این رویکرد علاوه بر کاهش نیاز آبی، خود تولیدکنندۀ آب و انرژی نیز خواهد بود.
هـ) مدیریت جامع حوزه‌های کلان رده اول کشور
هریک از حوزه‌های آبخیز کشور شامل خزر، ایران مرکزی، شرقی، غربی، جنوبی، دریای عمان و خلیج فارس باید دارای «سند مدیریت جامع» باشند.
می‌توان یکی از این حوزه‌ها را به‌عنوان پایلوت برگزید؛ برای مثال، ایران مرکزی یا خزر.
شاید مناسب‌ترین گزینه پایلوت‌سازی، حوزه خزر باشد تا دیگران اجازه نداشته باشند بدون انجام مطالعات جامع و کارشناسی، وعده تأمین آب از خزر را مطرح کنند.
بلکه سند مدیریت جامع باید تکلیف همۀ متقاضیان و تشنگان به آب خزر را روشن سازد.
این پیشنهادها و دیدگاه‌های جنابعالی درباره منابع آب، همگی نوآورانه و بدیع و قابل استفاده بوده است؛ این راهکارها چرا تاکنون مطرح و اجرایی نشده است؟
این موارد در سال‌های گذشته کم‌وبیش مطرح شده‌اند، اما همواره بررسی آن‌ها با نقد، اختلاف و درگیری میان روش‌های مختلف همراه بوده و اغلب به تعریف پروژه‌های دولتی و تأمین مالی دولتی وابسته مانده است؛ درنتیجه به سرانجام نرسیده‌اند.
برای نمونه، افزایش نزولات از طریق بارورسازی ابرها چندین بار تست شده و همچنان در دستور کار است.
استفاده از آب‌های ژرف نیز در چندین نمونه آزمایش و کار شده، اما تاکنون مدل اقتصادی کارآمد با مشارکت مردم ارائه نشده است؛ ازاین‌رو پس از هزینه‌کرد اولیه منابع دولتی، این طرح‌ها متوقف شده‌اند.
حتی ایده‌هایی همچون انتقال یخ‌های قطب شمال به آب‌های جنوبی و ذوب و مصرف آن‌ها نیز مطرح بوده، اما به دلیل نداشتن مستندات علمی معتبر یا پایلوت اقتصادی کارآمد، در حالت تعلیق مانده‌اند.
اگر موارد مذکور نیز لازم باشد، می‌توان آن‌ها را در قالب راهکارهای تکمیلی بررسی کرد.
بااین‌حال، در شرایط کنونی لطفاً به همین 14 مورد بسنده شود؛ چرا که این راهکارها در حال پایلوت‌سازی و جذب مشارکت‌های مردمی هستند و همین امر می‌تواند به‌خوبی امیدآفرین و تحول‌آفرین باشد.
درصورت نیاز، تمدن رؤیایی آینده با 14 راهکار نوآورانه و اقتصادی مبتنی بر مشارکت‌های مردمی یا هر تعداد راهکار مؤثر دیگر، قابل پایه‌گذاری خواهد بود.
رفت‌وآمد دولت‌ها با سلیقه‌های مختلف، آیا مانع تحقق این آرمان‌ها نخواهد شد؟
به‌هرصورت تغییر مدیران اثرگذار است.
تمدن‌سازی تنها در شرایط ثبات مدیریتی محقق می‌شود، نه صرفاً با به‌کارگیری فناوری.
حکمرانی آب نمی‌تواند در چهارچوب یک حکمرانی پرتنش، متغیر و ناهماهنگ که همراه با تمامیت‌خواهی سلیقه‌های سیاسی است، به نتیجه برسد.
شرط اول و آخر حل چالش‌های نظام، شکل‌گیری هم‌افزایی و توانمندسازی ساختار حکمرانی متکی به جهاد علمی و تقوای الهی است.
تحقق این مطالبه مستلزم آن است که مثلاً هر وزارتخانه یک «معاون وزیر دائمی» یا «قائم‌مقام دائمی وزیر» داشته باشد تا با رفت‌وآمد وزیران از سلیقه‌های مختلف، این مقام دائمی همچنان حافظ سیاست‌های کلان و راهبردی باشد.
حتی معاون اول رئیس‌جمهور نیز می‌تواند چنین فردی باشد؛ فردی صاحب‌نظر، دانشمند، مورد قبول حاکمیت، با توان و سابقه اجرایی درخشان که بتواند در کنار هر سلیقه سیاسی، از سیاست‌های راهبردی حکمرانی حفاظت و حراست کند.
بااین‌حال، حکمرانی در وضع موجود راهبردی مشکلات خود را دارد.
تحول و تمدن‌سازی، بر پایه علم و دانش است که باید مستمراً ارتقاء یافته و به‌کار گرفته شود؛ درحالی‌که جابجایی افراد و سلیقه‌ها دشمن این تحول مستمر است.
بااین‌حال، با تدوین و ارائه راهکارهایی متکی به مشارکت‌های مردمی، و با امید و تلاش جهادگرانه، ان‌شاءالله بتوانیم حتی در همین شرایط موجود نیز پایه‌گذار تحولی تمدن‌ساز باشیم.
نهاد‌های خصولتی، جریان‌های سیاسی افراطی تمامیت‌خواه و سلیقه‌های واگرای اجرایی، از جمله آفت‌های چنین کلان‌نگری و جامعه‌نگری هستند.
آیا چاره‌ای کاربردی وجود دارد؟
کافی نیست که صرفاً از موفقیت‌های دفاع مقدس 12 روزه سخن گفته شود، بلکه باید آن را به‌عنوان یک «شوک بیدارباش» برای اتحاد و یکپارچگی ملی تلقی کرد.
این سرزمین از سوی چند مهاجم در خطر است که یکی از آن‌ها دشمن خشکسالی است؛ دشمنی که پدران ما در کتیبه‌های باستانی بارها به آن اشاره کرده‌اند.
برای مقابله با این دشمن، هیچ چاره‌ای جز وفاق ملی، همگرایی، هم‌افزایی، توانمندسازی مردم و مشارکت‌های مردمی وجود ندارد.
تأکید می‌شود که مشارکت مردمی صرفاً در حضور در مراسم و آیین‌های سیاسی مانند 22 بهمن نمود پیدا نمی‌کند.
باید در عمل و به‌صورت واقعی و دوسویه در خدمت مردمی باشیم که 46 سال است در خدمت نظام و پشتیبان نظام و رهبری نظام بوده‌اند.
آنان با تقدیم جان و مال خود این وفاداری را اثبات کرده‌اند.
بنابراین شایسته است پاسخی درخور به آنان داده شود، و این پاسخ چیزی جز حکمرانی کارآمد نیست.
بیاییم کارآمدی حکمرانی را از «حکمرانی آب» آغاز کنیم؛ زیرا حکمرانی خداوند در کل آفرینش نیز بر آب است و آب مایۀ حیات همه فعالیت‌ها است.
تفاهم ملی بر آب و حکمرانی آب ضروری است.
تنازعات جاری بین‌استانی ــ در قزوین و تهران و البرز، در اصفهان و کهگیلویه و چهارمحال و یزد و دیگر مناطق ــ ناشی از ناآگاهی نسبت به راهکارهای کارآمدی است که می‌توانند چالش آب را به‌گونه‌ای حل کنند که ایران صادرکننده آب به دیگر کشورها شود و دیپلماسی منطقه‌ای جمهوری اسلامی بر پایه حکمرانی منطقه‌ای آب استوار گردد.
اکنون ایران درمانده در تأمین 10 میلیارد مترمکعب آب برای شرایط فعلی خود است؛ چگونه می‌تواند تأمین‌کنندۀ آب برای همه کشورهای مجاور باشد؟
پاسخ در همین راهکارها است؛ همان 9 موردی که تاکنون اجمالاً مطرح شده، و سایر مواردی که پیش‌تر پایلوت شده یا در دست اقدام است.
همگی این‌ها می‌تواند پشتوانه‌ای برای اعتماد به موفقیت راهکارها بر پایه مشارکت‌های مردمی باشد و هدف آرمانی مذکور را تأمین کند.
طرح این موارد آسان و روان است، اما تحقق آن‌ها به این سادگی نخواهد بود.
چه باید کرد؟
رویکرد «مشارکت مردم» و طراحی «الگوی مدیریت جهادی» خود نوعی چاره‌جویی برای چالش ملی حکمرانی است.
مدیریت جهادی، بدون هم‌افزایی و توانمندسازی متکی بر جهاد علمی و تقوای الهی امکان‌پذیر نیست.
تبیین این الگو با توضیحات ارائه‌شده در «الگوی مدیریت جهادی» به‌صورت مشروح آمده و تحقق آن لاجرم و ضروری است.
دفاع مقدس 12 روزه به‌طرز معجزه‌آسایی بیداری خلق کرد.
در آن مقطع دریافتیم که اساس و پایۀ دستیابی به تمام اهداف آرمانی، مردم هستند؛ و مردم نیز با همۀ وجود لمس کردند که کشوری قدرتمند برای دفاع از خود و خلق تمدن، نیازمند حکمرانی و رهبری دانشمند، قدرتمند، حکیم و مردم‌مدار است.
همین احساس، حماسه آفرید و موجب استواری و پیروزی نظام شد.
این رویکرد نباید فراموش شود، زیرا جنگ و صلح همواره وجود داشته و همچنان برقرار است؛ خشکسالی نیز همچون دشمنی در کمین است.
بنابراین چاره‌ای جز آن نداریم که یکدیگر را دوست بداریم، توانمند کنیم، امکانات خود را به اشتراک بگذاریم و دنبال حل مسئله باشیم.
باید بپذیریم همان‌گونه که می‌توان با راهکارهای خلاف، چپاول، دروغ و دزدی موقتاً به ثروت و قدرت رسید، با کسب‌وکار حلال، خلق ارزش افزوده و مشارکت‌های مردمی می‌توان به ثروت و قدرتی بالاتر، پایدارتر و ماندگارتر دست یافت.
اکنون بسم‌الله؛ فرش قرمز برای حضور و مشارکت همۀ دست‌اندرکاران پهن شده است.
درنگ جایز نیست.
برخی این راهکارها را که می‌شنوند معتقدند اجرایی نیست؛ می‌گویند یک‌جا نشسته‌اید و ایده‌هایی در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی مطرح می‌کنید، گویی حکمرانی بیکار است که به این طرح‌های فضائی و آرمانی بپردازد.
واقعاً این راهکارها، حتی اگر واقعی و منطقی باشند، چگونه قابلیت اجرا دارند؟
اولاً پیشنهاددهنده این راهکارها، «مثل قارچ نروییده» است، بلکه بیش از 45 سال در عرصه‌های خرد و کلان فعالیت داشته است؛ از جمله عضو هیئت مؤسس جهاد سازندگی، مؤسس و فرمانده پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی، بنیانگذار جهاد علمی و مدون‌کننده الگوی مدیریت جهادی.
بنابراین هر سخن، نظر و پیشنهادی که ارائه شده، پیش‌تر بصورت عملیاتی مورد کاربست قرار گرفته است.
ممکن است گفته شود این راهکارها تنها در حوزه‌های نزدیک به آب کشاورزی مقبول است، اما برای پروژه‌هایی همچون مگا پروژه کانال آبی خزر ــ خلیج فارس یا تأمین آب با آبخیزداری از تاجیکستان، بیشتر به یک اندیشۀ رویایی شبیه است.
در پاسخ باید گفت که هر دو مورد نیز با مدیریت ایشان کار شده است.
برای نمونه، اگر خطوط انتقال گاز ترکمنستان از ایران بصورت ترانزیت عبور کند، یکی از چهار خط آن با قطر 56 اینچ سهم ایران خواهد بود.
این ظرفیت، ابزار کارآمدی برای تهاتر آب و گاز با تاجیکستان محسوب می‌شود؛ موضوعی که نویسنده پیش‌تر در وزارت نفت روی آن کار کرده و مسئولیت داشته است.
در مورد کانال خزر - خلیج فارس نیز باید اشاره کرد که تیم مطالعه‌کننده، متشکل از همکاران معاونت آموزش و تحقیقات جهاد سازندگی، مطالعه امکان‌پذیری آن را در 14 جلد تهیه کرد.
بااین‌حال، به دلیل ضرورت روشن شدن ابعاد زیست‌محیطی، سیاسی و امنیتی، از رئیس‌جمهور فقید درخواست شد اجرای آن متوقف شود، و ایشان نیز متواضعانه پذیرفتند.
از میان 14 پیشنهاد عملیاتی تاکنون 9 مورد تدوین و ارائه شده و 5 مورد دیگر نیز در دست تدوین است.
بدین‌ترتیب، طرح‌هایی همچون تأمین آب از آب‌های ژرف، انتقال یخ‌های قطب شمال، یا احداث کانال عظیم خزر - خلیج فارس و یا در دریای عمان، و موارد دیگر فعلاً در اولویت قرار ندارند و احتمالاً در آینده و با استقبال مخاطبین محترم، به‌ویژه در صورت حضور سرمایه‌گذاران بخش خصوصی، مطرح خواهند شد.
به‌ویژه دربارۀ آب‌های ژرف باید گفت که این موضوع یک نظریه استراتژیک تست‌نشده است.
بر اساس این فرضیه، یخ‌های قطب شمال پس از ذوب‌شدن از طریق مجرایی زیرزمینی در عمق حدود 5000 متری از ایران مرکزی عبور می‌کنند.
روشن است که چه این نظریه واقعی باشد و چه خیالی، نیازمند راستی‌آزمایی با هزینه‌های بسیار است.
در حال حاضر راهکارهای عملی و کارشده فراوانی وجود دارد که در یادداشت‌های 9‌گانه ارائه شده و تا 14 مورد نیز ادامه خواهد یافت.
به حول و قوۀ الهی، پایلوت‌سازی و ترویج آن‌ها آغاز شده و مشارکت‌های مردمی نیز یکی پس از دیگری فراهم می‌شود.
از آنجا که در هر راهکار، مشارکت‌های مردمی و تأمین منافع دست‌اندرکاران لحاظ شده است، امید می‌رود این روند به هم‌افزائی مجموعه حکمرانی و خلق ارزش افزوده منجر شود.
برآوردها نشان می‌دهد که حل چالش آب می‌تواند حداقل سالیانه 2000 میلیارد دلار ارزش افزوده ایجاد کند.
در صورت اجرایی‌شدن همۀ 14 راهکار توسعه‌یافته، این رقم می‌تواند به‌مراتب افزایش یابد؛ حتی ممکن است سالیانه به 10 هزار میلیارد دلار برسد.
راستی‌آزمایی این ادعا خود ارزشی درخور پایلوت‌سازی دارد.
چگونه این اعداد و ارقام، که بسیار بالاتر از واقعیت موجود کشور به نظر می‌رسند، به این راحتی مطرح می‌شوند و از چه پشتوانه‌ای برخوردارند؟
این پرسش، درست، منطقی، علمی و حکیمانه است و پاسخ روشنی دارد.
آیا هم‌اکنون در سطح 18 میلیون هکتار اراضی آبی و دیم کشور، از کود «زئوپتاس» و دیگر کودهای «زئولیت‌پایه» ــ که یک نوآوری جهانی در مدیریت تنش آبی، کاهش مصرف آب، غنی‌سازی خاک، افزایش تولید و کاهش مصرف کود و سم محسوب می‌شوند ــ استفاده می‌شود؟
پاسخ منفی است.
بااین‌حال، اگر به پایگاه‌های اطلاعاتی هوشمند جهانی مراجعه شود، مشاهده می‌کنیم که این کودها در سطح وسیع مصرف می‌شوند و قیمت جهانی آن‌ها تا هر تن 120 دلار است؛ آن هم با کیفیتی پایین‌تر از ظرفیت ایران.
چرا که بهترین معادن زئولیت جهان در ایران قرار دارد؛ هم از نظر کیفیت برتر و هم از نظر کمیت فراوان.
چنانچه مصرف این ظرفیت معرفی و شناسایی شود و کارخانجات مربوط به آن احداث گردد، سالیانه تا 300 میلیون تن مصرف داخلی و صادراتی امکان‌پذیر خواهد بود.
تولید این کودها با قیمتی بسیار پایین‌تر از نرخ جهانی ممکن است و فروش آن‌ها نیز با قیمت‌های جهانی میسر خواهد بود.
تنها از محل فروش کود، سالیانه بیش از 36 میلیارد دلار ارزش ایجاد می‌شود.
تأثیر آن در تولید، اشتغال و سایر لایه‌های کسب‌وکار می‌تواند ارزش افزوده‌ای تا حدود 100 میلیارد دلار در سال ایجاد کند.
این تنها نمونه‌ای از یک «محصول تحول‌آفرین» است.
اگر به اهمیت موضوع نپردازیم، این مباحث شبیه داستان‌های هزار و یک شب تلقی می‌شود و می‌توان آن‌ها را انکار کرد.
اما اگر اراده کنیم، انجام آن کار دشواری نخواهد بود و خداوند توان اجرا عطا فرماید ان‌شاءالله.
قابل ذکر است که ایران دارای دو مادۀ معدنی طلایی «پرلیت» و «زئولیت» است که مصارف گسترده‌ای در صنعت و کشاورزی دارند.
در حال حاضر محصولات پرلیت به 22 کشور و زئولیت به 7 کشور جهان صادر می‌شود، اما در داخل کشور، بخصوص در بخش کشاورزی، هنوز متداول و شناخته‌شده نیستند.
این غفلت را نباید صرفاً به گردن مافیای کود یا واردکنندگان و تولیدکنندگان کودهای شیمیایی انداخت؛ بلکه باید پذیرفت که در معرفی و ترویج مصرف آن‌ها کوتاهی و غفلت شده است.
کوچک‌ترین دستاورد تحقیق و ترویج این ظرفیت‌ها، مدیریت تنش‌های آبیاری، کاهش دوره‌های آبیاری در اراضی آبی، افزایش بهره‌وری در اراضی دیم و ارتقاء آبدهی است.
واقعاً آیا جز غفلت و کم‌کاری دلیل دیگری برای بی‌توجهی به این ظرفیت‌ها وجود دارد؟
هر یک از ما وظیفه دارد سهم خود را در شناخت، ترویج و حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان فعال در این حوزه ایفا کند.
فرش قرمز برای خدمت صادقانه و عالمانه به تولیدکنندگان پهن است؛ بفرمائید و قدم رنجه کنید.
خلق ارزش افزوده در گرو به‌کارگیری فناوری و مولدسازی ظرفیت‌های سرزمینی است.
وقتی بتوانیم تنها با مصرف یک نوع کود در 18 میلیون هکتار اراضی آبی و دیم، حدود 70 درصد بهینه‌سازی آبیاری ایجاد کنیم، 90 میلیون هکتار مراتع را احیاء کنیم و ده‌ها میلیون هکتار جنگل را مولد بکنیم، ارزش افزوده‌ای معادل صدها میلیون دلار تنها از یک راهکار به دست خواهد آمد.
بنابراین دستیابی به ارزش افزوده معادل 2000 میلیارد دلار اصلاً دور از انتظار نیست.
حتی «شیرین‌سازی آب دریا» با روشی که ارائه شده است می‌تواند به‌تنهایی چنین تحولی را ایجاد کند.
پس به‌جای ناباوری در برابر اعداد و ارقام ــ که حتی تحقق بخشی از آن‌ها تحول‌آفرین است ــ باید همت خود را صرف پیاده‌سازی راهکارها کنیم.
آنگاه آثار این تحولات، باورهای ما را اصلاح کرده و ما را به واقع‌بینی بیشتر سوق خواهد داد.
انتهای پیام/