خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 28 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ایران و معماری ژئوپلیتیک جدید؛ کریدورها به مثابه اهرم یا تهدید؟

مهر | بین‌الملل | جمعه، 28 شهریور 1404 - 08:22
ایران به عنوان گذرگاه کهن تمدن‌ها، در عصر حاضر در کانون تحولاتی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قرار گرفته که سرنوشت آن را برای دهه‌های آینده رقم خواهد زد.
ايران،كريدور،انرژي،اقتصادي،استراتژيك،سناريوي،ترانزيت،نقشه،حذ ...

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل، حسین شاه پری طرئی: ایران به عنوان گذرگاه کهن تمدن‌ها، در عصر حاضر در کانون تحولاتی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قرار گرفته که سرنوشت آن را برای دهه‌های آینده رقم خواهد زد.
ظهور کریدورهای بزرگ ترانزیت و انرژی در اوراسیا، موهبت جغرافیایی ایران را به یک موقعیت راهبردی پیچیده و دوسویه تبدیل کرده است؛ موقعیتی که در یکسو فرصتی تاریخی برای خروج از انزوای اقتصادی و تبدیل شدن به قطب لجستیک منطقه قرار دارد و در سوی دیگر، تهدیدی برای حذف از نقشه تجارت جهانی در صورت غفلت از این رقابت بزرگ است.
تحلیل این فرصتها و تهدیدها نیازمند درکی عمیق از بازی بزرگ جدیدی است که در همسایگی ایران در حال وقوع است.
در شمال و شرق، کریدور بین المللی حمل ونقل شمال-جنوب (INSTC) با محوریت روسیه، ایران و هند، در تئوری کوتاه‌ترین و مقرون‌به‌صرفه‌ترین مسیر اتصال اروپا به اقیانوس هند محسوب می‌شود.
برای ایران، این کریدور تنها یک مسیر ترانزیت نیست، بلکه ابزاری استراتژیک برای کاهش وابستگی به نفت، ایجاد اشتغال وسیع و افزایش نقش‌آفرینی دیپلماتیک است.
ارزش تحلیلی این کریدور در آن است که برای اولین بار پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، همگرایی استراتژیک مسکو و دهلی نو را حول محور تهران سازماندهی می‌کند و ایران را از حاشیه به مرکز یک مشارکت اقتصادی بزرگ اوراسیایی منتقل می‌نماید.
با این حال، شکاف میان پتانسیل و واقعیت این پروژه عظیم، خود نشانه نخستین تهدید است: کندی پیشرفت به دلیل موانع مالی ناشی از تحریم‌ها که نه تنها سرمایه‌گذاری خارجی را محدود کرده، بلکه مشارکت شرکت‌های بین‌المللی لجستیک و بیمه را که سنگ بنای موفقیت هر کریدور ترانزیتی هستند، غیرممکن ساخته است.
این ضعف داخلی، همزمان با تحرکات رقبایی که بیکار ننشسته‌اند، تشدید می‌شود.
رقبای استراتژیک ایران به خوبی از این نقطه ضعف بهره‌برداری می‌کنند.
کریدور شرق-غرب، ذیل ابتکار عظیم کمربند و جاده چین، عمدتاً از مسیر شمالی و از طریق آسیای میانه و قفقاز عبور می‌کند.
سرمایه‌گذاری کلان پکن در توسعه زیرساخت‌های کشورهایی مانند قزاقستان، ازبکستان و جمهوری آذربایجان، در عمل در حال انحراف جریان تجاری از ایران است و این کریدور را به رقیبی استراتژیک بدل کرده است.
اینجا دیگر مسئله رقابت اقتصادی محض نیست، بلکه یک تهدید ژئوپلیتیک است که هدف آن کاهش وابستگی به مسیر ایران و کمرنگ کردن نقش آن در معادلات منطقه‌ای است.
پیامد این انحراف تنها از دست دادن درآمد نیست، بلکه کاهش تدریجی نفوذ سیاسی ایران در کشورهای همسایه و حاشیه‌نشینی در پروژه‌های بزرگ منطقه‌ای است.
این نبرد کریدورها به عرصه انرژی و بنادر استراتژیک نیز کشیده شده است.
در جنوب، بندر چابهار برای ایران فرصتی طلایی است تا نه تنها یک قطب تجاری، بلکه یک ابزار نفوذ ژئوپلیتیک برای تثبیت موقعیت خود در دریای عمان و ایجاد موازنه در برابر بندر گوادر پاکستان باشد.
موفقیت چابهار می‌تواند ایران را به دروازه اجتناب‌ناپذیری برای افغانستان و آسیای میانه تبدیل کند و نقشه انرژی منطقه را بازتعریف نماید.
اما در نقطه مقابل، پروژه‌های انرژی مانند خط لوله TAPI (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) که با هدف انتقال گاز به بازارهای پررونق جنوب بدون عبور از خاک ایران طراحی شده‌اند، نماد بارز تهدید حذف هستند.
این پروژه‌ها علاوه بر محروم کردن ایران از درآمدهای کلان ترانزیت انرژی، با کاهش وابستگی همسایگان به ایران، اهرم‌های دیپلماتیک و امنیتی آن را نیز به‌طور سیستماتیک تضعیف می‌کنند.
اینجا است که ابعاد امنیتی قضیه آشکار می‌شود: کشوری که از شبکه‌های ترانزیت و انرژی منطقه حذف شود، به تدریج از حلقه‌های تصمیم‌سازی امنیتی و اقتصادی نیز کنار گذاشته می‌شود.
با نگاهی به این نقشه پیچیده، ایران در یک دوراهی سرنوشت‌ساز قرار دارد.
سناریوی نخست، سناریوی بهره‌برداری حداکثری است؛ ایرانی که با یک دیپلماسی فعال و چندجانبه‌گرایی هوشمند، موانع داخلی و بیرونی را مدیریت می‌کند.
این دیپلماسی باید فراتر از روابط دوجانبه، بر تشکیل کنسرسیوم‌های بین‌المللی با بازیگرانی مانند چین، هند و روسیه متمرکز شود تا هزینه‌های توسعه زیرساخت را تقسیم و منافع را همسان سازد.
همزمان، ایران باید با شفافیت اقتصادی و ایجاد بسترهای قانونی جذاب، سرمایه‌گذاری خارجی را به سمت پروژه‌های کلیدی مانند تکمیل شبکه ریلی چابهار-زاهدان-مشهد و اتصال آن به شبکه آسیای مرکزی جذب نماید.
در این سناریو، ایران حتی میتواند با پیشنهاد اتصال کریدور شرق-غرب چین به بنادر خود، رقابت را به همکاری و تکمیل‌ چندجانبه بدل کند.
خروجی این سناریو، رونق اقتصادی، امنیت ملی فزاینده و افزایش اعتبار بین‌المللی خواهد بود.
در مقابل، سناریوی دوم، سناریوی غفلت است؛ ایرانی که به دلیل تداوم تحریم‌ها، ناکارآمدی‌های داخلی و فقدان یک راهبرد کلان منسجم، شاهد تکمیل پروژه‌های رقیب و دورزننده است و به تدریج از نقشه لجستیک و انرژی جهان حذف می‌شود.
نتیجه این سناریو، انزوای بیشتر اقتصادی، تضعیف روزافزون اهرم‌های نفوذ در منطقه و از دست دادن یک فرصت تاریخی بی‌بدیل است.
بنابراین، کریدورهای پیرامونی ایران دیگر موضوعی حاشیه‌ای نیستند، بلکه شریان‌های حیاتی اقتصاد آینده و تحقق ایرانی قوی همراه با عزم ملی و هوشمندی دیپلماتیک به شمار می‌روند.
این کریدورها آزمونی برای توانایی ایران در عبور از چالش‌های داخلی و ایفای نقش یک بازیگر سازنده در نظم در حال ظهور اوراسیا هستند.
زمان برای تبدیل این تهدیدهای پیرامونی به بزرگترین فرصت تاریخ معاصر ایران در حال گذر است و پاسخ ایران به این آزمون، سرنوشت نسل‌های آینده را رقم خواهد زد.