طنز آیتمی یا لودگی؟ نقدی بر سلطه سبک «عامریان فیلم» و عطاران بر کمدی ایران/ اجل معلق به هویت زنان امروز توهین میکند
اجل معلق همه شگردهای سینمای لودگی را که عادل تبریزی با فیلم مفتبر نشان داد به آن تسلط دارد را به علاوه کلیشههای تلویزیونی عطاران را به کار گرفته اما بازهم نتوانسته رضایت مخاطبان را جلب کند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ساختار سینمای ایران در سالهای اخیر، تمامی پتانسیل خود را بر تولید سریال در شبکه نمایش خانگی متمرکز کرده است.
در این میان، ژانرِ به گروگان گرفتهشدهٔ کمدی، یکی از گونههایی است که این ساختار تلاش میکند تماشای عمومی آن را گسترش دهد.
اما همین ساختار اجارهای که مستقیماً از سینما و تلویزیون به شبکه نمایش خانگی راه یافت، در تولید مجموعههای کمدی با شکستهای متوالی روبرو شده است.
مشرق در گزارشی (اینجا) به تفصیل به بررسی دلایل این ناکامیها پرداخته است.
یکی از قطبهای اصلی تولید محصولات طنز در سینما، «عامریان فیلم» است.
این کمپانی با جذب سینماگران فعال در ژانر کمدی، تلاش میکند تا کسبوکار خود را توسعه دهد.
این استودیو که با تغییرات مدیریتی در سینمای ایران در سالهای اخیر همراه شده، با فیلم «فسیل» رکورد اکرانهای طولانیمدت را شکست و به قطب تولید کمدی تبدیل شد.
با این حال، آثار «عامریان فیلم» بیش از آنکه در گونهٔ کمدی جای بگیرند، در قالب «لودگی وطنی» ساخته شدهاند.
پس از تسلط تولیدات این کمپانی بر سینما با دستاویز قرار دادن ژانر لودگی، آنها اخیراً عرصهٔ جدیدی را در تولید سریالهای کمدی تجربه کردهاند.
نخستین محصول این کمپانی در این زمینه، مجموعهٔ «آنتن» بود که توسط مخاطبان نادیده گرفته شد و نظرسنجیهای منتشرشده حاکی از بینندهٔ اندک آن است.
سریال «اجلِ معلق» یکی از آثاری است که این روزها در شبکه نمایش خانگی، با واکنش منفی مخاطبان در فضای مجازی مواجه شده است.
این سریال اگرچه ادعای کمدی بودن دارد، در خلق موقعیتهای کمدی غیرکلیشهای ناتوان است و کارگردان آن توانایی خاصی از خود نشان نمیدهد.
با اینکه نام عطاران به عنوان «مشاور کارگردان» قید شده، به نظر میرسد او در هدایت سریال نقشی تعیینکنندهتر دارد.
سریال فاقد موقعیتهای کمدی پیوسته است و بر اساس فرمول سنتی «طنز آیتمی» ساخته شده؛ رویکردی که شبیه به آیتمهای طنز برنامهای مانند «ساعت خوش» است.
کتمان نیست که در سه دههٔ اخیر، نگرش طنز آیتمی، رویکرد مسلط در عرصهٔ کمدی ایران بوده که گونهٔ سانتیمانتال آن را مهران مدیری و گونهٔ چرک و سیاه آن را عطاران میسازند.
با این توصیف، ردپای عطاران در هدایت این سریال، در مقامِ بازیگر-مشاور، آشکار است.
چند درصد تبریزی؟
چند درصد عطاران؟
عادل تبریزی از لحاظ سبک کارگردانی در ردهٔ کمدیسازانی نظیر آرش معیریان، منوچهر هادی و مسعود اطیابی قرار میگیرد.
سبک کارگردانی او فاقد عیارهای استاندارد است و مشابه اجراهای عموپورنگ و گروه فیتیلهای است.
آثار این کارگردان، مانند «مفتبر»، «گیجگاه» و سریال «جنابعالی»، از سطح فیلم سینماییِ «قاطینگا و پاتینگا» (محصول گروه عمو فیتیلهای) فراتر نمیرود.
به عنوان مثال، در سکانسی خاص از سریال «اجل معلق» —که در آن داود از مرگ بازگشته و مردم به استقبال او رفتهاند—اجرایی که شاهد آنیم، از بازی بازیگران و گفتوگوها گرفته تا مونولوگها، در سطح اجراهای مشترک عمو قناد و فیتیلهایهاست.
شمارشِ عطاران به سبک مسعود روشنپژوه نیز بر این اجرای کودکانه صحه میگذارد.
چرا کمدیهای عطارانمحور شکست میخورند؟
این سبک از اجرا—که رگههای کمدی سیاه عطاران یا، به تعبیری واضحتر، «کمدی چرک» در آن مشهود است—خاص دههٔ هشتاد شمسی است.
فرمول ساختاری آن پیشتر در مجموعههایی مانند «بزنگاه» و «خانهبهدوش» استفاده شده است.
به عنوان مثال، نحوهٔ استفادهٔ کاراکتر «اجل معلق» از تبلت، آنقدر سطحی و ابتدایی است که به سرعت، آیتمهای برنامهای مانند «سیب خنده» را در ذهن تداعی میکند.
قطار دادزدنها متوقف نمیشود.
موقعیتهای بسیار شلوغ سریال فاقد توالی هارمونیک هستند.
ویژگی اصلی کاراکترها در کمدیهای سیاه عطاران، فریاد زدن است و تلقی او بر این است که استفاده از فریاد میتواند یک ویژگی کمدی منحصر به فرد خلق کند.
به همین دلیل، مخاطبان در اغلب سکانسهای شلوغ سریال با موجی از فریاد مواجه میشوند.
با آغاز سریال در کارگاهی که داود و غلام (عباس جمشیدی) در آن مشغول کار هستند، فریادِ مکرر بازیگران، موتور محرکۀ روایت میشود.
در سکانسهای بیمارستان، این شگرد به اوج خود میرسد و در هر موقعیت شلوغ و شبهکمدیِ دیگری وارِی تکرار میشود.
چرکانگاری شمایل کاراکترها، یکی دیگر از ویژگیهای تأثیرگذار عطاران در مقام مشاور کارگردان است.
به عنوان مثال، در سکانسهای بیمارستان، صورتهای پزشکان و پرستاران عمداً دفرمه (غیرعادی) شدهاند تا زشتتر به نظر برسند.
این شیوه هیچ ویژگیِ ارزشمندی به لحظات کمدی سریال اضافه نمیکند و تنها بر سطحینگری اثر میافزاید.
عطاران این شگرد را پیشتر در سریال «خانهبهدوش» به کار بست و دفرمه کردن صورت بازیگران را به عنوان یک ویژگی ثابت در سبک خود تثبیت کرد.
با زشت کردنِ شمایل پزشکان و پرستاران، نه تنها موقعیتِ دوگانگیِ معناداری خلق نمیکند، بلکه به توهینی نمادین به این شخصیتها تبدیل میشود.
عطاران این کلیشهٔ فرسوده را با خود از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی و سینما انتقال داد و کماکان به استفادهٔ بیرویه از آن ادامه میدهد.
«اجل معلق» به هویت زن امروز توهین میکند
در سکانسی که اجل معلق (بهزاد خلج) با نسخهٔ دیگری از خود گفتوگو میکند، با کاراکتر زنی مواجه میشویم که حین عمل زیبایی فوت کرده و روح او با چهرهٔ عملشدهاش بسیار متفاوت است.
این سکانس، یکی از ضدزنترین سکانسهای تولیدشده در شبکه نمایش خانگی است که با واکنش بسیار تند فمینیستهای فعال در فضای مجازی مواجه شده است.
مستقل از نظرات رادیکال این گروهها، این سکانس بهوضوح هویت زن امروز را تمسخر میکند.
این مجموعه با نمایشِ افتضاحِ صورتِ اعضای خانوادهٔ داود و نوعی فقرِ چرک، به دنبال خلق یک دوگانگی و ایجاد صحنههای کمدی است؛ در حالی که شمایلنگاری اغراقآمیز آن نه تنها تضادها را برجسته نمیکند، بلکه با زشت و سطحپایین نشان دادن کاراکترها، این محصول را در حدِّ آثاری مانند «بزنگاه» و «ترش و شیرین» نگه میدارد و هیچ گام فراتری برنمیدارد.
رضا عطاران به وعدهٔ خود عمل کرد.
عطاران در نشست پرسش و پاسخ فیلم سینمایی «طبقه حساس» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۲)، با جملاتی تعجببرانگیز عنوان کرد: «برای اینکه مردم بخندند، حاضرم شلوارم را هم پایین بکشم.»
این اظهارنظر با واکنش تند جمشید مشایخی مواجه شد و او گفت: «آقای عطاران، شما میتوانستید برای خنداندن مردم بگویید از بالای یک درخت چنار به پایین میپرم، نه آنکه آن حرف زشت را—که من از گفتنش خجالت میکشم—به زبان بیاورید.
آنوقت ما به خاطر این بیاخلاقیها به او جایزه هم میدهیم.»
با این حال، پس از شانزده سال، این بازیگر موفق شد به وعدهای که داده بود، عمل کند.
او در غیاب نظارت سختگیرانهٔ ارشاد و در دوران تساهل و تسامح شبکه نمایش خانگی، در نهایت شلوارش را پایین کشید.
«اجل معلق» همهٔ شگردهای سینمای لودگی را—که عادل تبریزی در فیلم «مفتبر» به نمایش گذاشت—به اضافهٔ کلیشههای تلویزیونی عطاران را به کار بسته، اما با این وجود نتوانسته است رضایت مخاطبان را جلب کند.