چرا نخست وزیر ترکیه اعدام شد؟
کودتای سال 1960 میلادی و اعدام نخست وزیر وقت ترکیه، سر آغازی برای بسیاری از تنش ها و تحولات سیاسی در این کشور بود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، در سالگرد اعدام عدنان مندرس نخست وزیر ترکیه، بسیاری از تحلیلگران و مورخین تاریخ معاصر ترکیه، بر این باورند که حذف او مجموعهای از پیامدها را به دنبال آورده و به میراث سیاسی و نظامی جمهوری ترکیه شکل داده است.
کودتاگران در سال 1960 میلادی و پس از آن که دولت وقت را از هم پاشیدند، آشکارا اعلام کردند که هدف اصلی آنها، بازگرداندن دموکراسی و سکولاریسم به ترکیه بوده و از دید آنها، مندرس، هر دو اصل را تضعیف کرده است.
عدنان مندرس، رهبر و سیاستمدار مهمی بود که به عنوان اولین نخست وزیر پایان دوران تک حزبی، در بسیاری از تحولات داخلی و خارجی نقش مهمی ایفا کرد.
دوران 10 ساله نخست وزیری او، یکی از مهمترین بزنگاههای تاریخ سیاسی ترکیه است که به شکلگیری سیاست خارجی ترکیه و مسیر رقابت داخلی احزاب، جهت داد.
ولی او پس از کودتای ژنرالهای ارتش، به حکم قاضی یک دادگاه نظامی در 17 سپتامبر 1961 به همراه دو تن از وزاری کابینهاش یعنی فاتح رشدی زورلو و حسن پولاتجان، در زندان جزیره ایمره آلی، بهدار آویخته و اعدام شدند.
مرور اوضاع و احوال دوران مندرس و پس زمینه تاریخی و سیاسی کودتای 1960 میلادی، میتواند درک بسیاری از ویژگیها و ابعاد ساخت سیاسی ترکیه را برایمان روشنتر کند.
اویسال: صلح را پای چوبهدار بردند
حزب دموکرات که روزگاری سکان رهبری آن در دست عدنان مندرس بود، هنوز هم پابرجای مانده و فعالیت میکند.
اما حالا از مجموع ششصد کرسی پارلمان ترکیه، تنها یک کرسی دارد.
گلتکین اویسال رهبر اسلامگرای این حزب، دیروز در سالگرد اعدام عدنان مندرس اعلام کرد: «این فقط علی عدنان و وزاری او نبودند که سرشان بالایدار رفت.
آنها ثبات، صلح، رفاه و دموکراسی ترکیه را پای چوبه اعدام بردند.
شصت و چهار سال از اعدام عدنان مندرس و رفقای او سپری شده اما هنوز هم اسامی آنها به نام شهدای دموکراسی در حافظه ملت ما به یادگار مانده است».
اویسال همچنین به این موضوع اشاره کرد که نخستین اقدام عدنان مندرس پس از شروع مسئولیت نخست وزیری در سال 1950 میلادی، جمع کردن بساط تلاوت اذان به زبان ترکی از مساجد ترکیه بوده است.
در دوران دولت مندرس، آموزشهای مذهبی که در دوران تک حزبی لغو شده بود، دوباره برقرار شد.
اذان که از سال 1932 به مدت 18 سال ممنوع شده و در برخی مساجد به زبان ترکی تلاوت میشد، در ماه اول حکومت مندرس، به شکل اولیه خود بازگردانده شد.
همچنین ممنوعیت پخش برنامههای مذهبی در رادیو لغو شد و دو بار در هفته، برنامه تلاوت قرآن در رادیو ممکن شد.
چرا درک دوران مندرس مهم است؟
جمهوری ترکیه در سال 1923 میلادی به دست مصطفی کمال تاسیس شد.
او اداره کشور را به دست یگانه حزب کشور یعنی حزب جمهوری خلق(CHP) سپرد، خودش رئیس جمهور شد و کرسی نخست وزیری را به رفیق خود یعنی عصمت اینونو داد.
او تا زمان مرگ یعنی تا سال 1938 رئیس جمهور ماند و پس از او، این پست به عصمت اینونو رسید.
اما بالاخره با تلاشهای حزب عدالت و حزب دموکرات، دوران اقتدار تک حزبی به سرآمد و در سال 1950 میلادی، قدرت به طور کامل به دست عدنان مندرس و حزب دموکرات افتاد.
ولی نظامیانی که در آن دوران 27 ساله، تمام حوزههای قدرت را فتح کرده و عملاً دولت را در اختیار داشتند، از همان آغاز کار، بنای مخالفت با مندرس را گذاشتند.
با این وجود برخی از اقدامات مهم مندرس، باعث شد از سویی مورد حمایت غرب واقع شود و از دیگر سو، بین مردم محبوب شود.
چه کسی از اعدام مندرس سود بردند؟
حزب جمهوری خلق به رهبری عصمت اینونو، به مدت یک دهه توسط حزب دموکرات (DP) عدنان مندرس به حاشیه رانده شده بود.
پس از کودتا، اینونو به عنوان نخستوزیر به قدرت بازگشت و حزب او نیز در انتخابات 1961 دوباره قدرت را در دست گرفت.
اگرچه اینونو مستقیماً از اعدامها حمایت نکرد، اما بدون تردید، حزب او از فروپاشی حزب دموکرات و پاکسازی رهبری، سود برد.
منتفعین بعدی نیز، نظامیان بودند.
کودتا توسط گروهی متشکل از 38 افسر، از جمله جمال مدان اوغلو و آلپ ارسلان تورکش، رهبری شد.
آنها کمیته وحدت ملی را تشکیل دادند که به طور موقت بر ترکیه حکومت کرد و قانون اساسی جدید را تدوین کرد.
آلپ ارسلان تورکش، بعدها حزب حرکت ملی را تاسیس کرد و پس از مرگ، سکان رهبری این حزب، به دست شاگرد برجسته راست افراطی او یعنی دولت باغچلی افتاد که در ائتلاف جمهور، با اردوغان شریک است.
برخی از تحلیلگران معتقدند که اگرچه آمریکا آغازگر کودتای 1960 ترکیه نبود، اما از نتیجه آن سود برد.
زیرا ترکیه همچنان قاطعانه در اردوگاه غرب باقی ماند.
چرا که شورای نظامی به سرعت تعهد ترکیه به روابط ناتو و آمریکا را تأیید کرد و واشنگتن، از بیانیه ژنرالهای کودتاگر استقبال کرد.
تناقض مندرس در برابر شرق و غرب
عدنان مندرس، طرفدار غرب بود و در دوران نخست وزیری او در سال 1952 میلادی، ترکیه به پیمان نظامی ناتو پیوست و ترکیه را در طول جنگ سرد با بلوک غرب همسو کرد.
او از احداث پایگاههای نظامی آمریکا استقبال کرد و کمکهای طرح مارشال را پذیرفت.
دولت تحت امر عدنان مندرس، صنایع داخلی (مانند تولید هواپیما) را تعطیل کرد تا استانداردهای ناتو را رعایت کند و وامهای غربی به سوی ترکیه سرازیر شود.
تا اینجای کار، ما با یک شخصیت سیاسی روبرو هستیم که علاقمند به غرب و آمریکا است و قراردادن ترکیه در جبهه ناتو را به عنوان یک اصل بنیادین در استراتژی تاریخی ترکیه تعریف کرده است.
اما از دید مورخین ترکیه، در شخصیت عدنان مندرس، دو تناقض و پارادوکس عجیب به طور همزمان وجود داشت:
الف) مندرس طرفدار غرب بود در زندگی روزمره، پوشش و آداب فردی نیز به رفتارهای اروپایی و مد روز اهمیت میداد، اما در عین حال، به مطالبات اسلامگرایان توجه ویژهای داشت و از تلاوت اذان به زبان ترکی، به تندی انتقاد کرد و آن را برچید.
ب) مندرس طرفدار غرب بود اما نیم نگاهی نیز به اتحاد جماهیر شوروی داشت.
مورخین معتقدند که برنامهریزی برای سفر مندرس به مسکو، اصلیترین عامل خشم و عصبانیت ژنرالهای ترکیهای بوده و آنها از این نگران شدهاند که مندرس، ترکیه را از ائتلاف ناتو خارج کرده و بدون توجه به ویژگیهای سیاسی قطب بندی دوران جنگ سرد، ترکیه را در چارچوب بازیهای اتحاد جماهیر شوروی گرفتار کند.
اگرچه سفر برنامهریزیشدهی عدنان مندرس به مسکو در سال 1960 تنها دلیل کودتا و اعدام او نبود، ولی بسیاری از مورخان و تحلیلگران آن را یک اشتباه محاسباتی استراتژیک میدانند که بیاعتمادی ارتش را تشدید کرد و به تغییر موازنه به سمت مداخله نظامی کمک کرد.
ارتش ترکیه خود را نگهبان میراث سکولار و طرفدار غرب آتاتورک میدانست و نزدیکی مندرس به مسکو به عنوان خیانت به آن مأموریت تعبیر شد.
شوکت ثریا آیدمیر، مورخ و زندگینامهنویس مندرس، در کتاب تاریخی خود نوشته: «تصمیم نخست وزیر برای سفر به مسکو امرای ارتش را شوکه کرد و برنامهریزی کودتا را که از قبل در حال انجام بود، تسریع کرد».
همچنین اریک یان زورخر، مورخ هلندی ترکیه تاریخ معاصر ترکیه معتقد است که این سفر «اعتبار مندرس را نزد غرب تضعیف کرد و متحدان ناتو را نگران ساخت».
فیروز احمد، محقق برجسته تاریخ سیاسی ترکیه نیز چنین استدلال کرده «که اگرچه کودتا ریشههای داخلی داشت، ولی تصمیم مندرس برای سفر به مسکو، مهمترین بهانه برای دست زدن به کودتا و حذف نخست وزیر بود».
مندرس در پاسخ به سوالات مکرر قاضی دادگاه نظامی گفته بود: «من به مدت 5 ماه در یک سلول محبوس بودهام و توانایی صحبت کردن من واقعاً ضعیف شده است».
با این حال، نیاز چندانی به دفاعیات نبود و حکم اعدام خیلی زود، صادر و اجرا شد.
سالها بعد، اسماعیل شنیوز مدیر مرکز فیلم و عکس ارتش ترکیه به عنوان شاهد و عکاس، صحنه اعدام مندرس را در حال بردن به سمت چوبهدار توصیف کرد: «او با آرامش به سمت طناب رفت.
زیر لب گفت: باشد که میهن زنده بماند.
سپس شهادتین را خواند.
آنها چهارپایه را از زیر پایش کشیدند و اعدام او انجام شد.
عکسی که از صحنه اعدام گرفتم، مرا آزار میداد.
15 تا 20 روز نتوانستم بخوابم».
خشم و کینه ژنرالها از مندرس به حدی بالا بود که پس از اجرای حکم اعدام، دو افسر از سوی دادگاه نظامی به خانواده او مراجعه کرده از همسرش، بابت طناب دور گردنش روی چوبهدار، کفن او، غذایی که در زندان میخورد و حتی حق ماموریت تیم اعدام، طلب هزینه کردند.
در پایان باید گفت: در سال 1990 میلادی از مندرس و وزرایش به طور نمادین اعاده حیثیت شد و قبرهای آنها به یک بنای یادبود دولتی در استانبول منتقل شد.
به باور کارشناسان، ماهیت خشونتآمیز اعدام مندرس، بذر بیاعتمادی نسبت به ارتش را کاشت و فرهنگ سیاسی آینده ترکیه را شکل داد و کودتاها به یک تهدید مکرر تبدیل شدند.
انتهای پیام/