خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 27 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

ثمینه باغچه‌بان؛ پژواک امید برای کودکان ناشنوا و نیازمند

مهر | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 27 شهریور 1404 - 10:52
شیراز-ثمینه باغچه‌بان، نامی که با عشق، امید و تلاش برای کودکان این سرزمین گره خورده زندگی خود را وقف آموزش و پرورش کودکان، به‌ویژه کودکان ناشنوا و نیازمند کرد.
ناشنوايان،موسيقي،آموزش،كودكستان،جبار،پرورش،كودكان،شيراز،پدرش ...

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها: ثمینه باغچه‌بان یکی از چهره‌های برجسته در زمینه آموزش و پرورش، موسیقی، و نویسندگی در ایران است که به ویژه در زمینه آموزش کودکان استثنایی و موسیقی برای کودکان فعالیت‌های چشمگیری داشته است.
او با تلاش‌های فراوان در راه ترویج فرهنگ و هنر، به‌ویژه برای نسل جوان و کودکان، گام‌های مؤثری برداشت.
وی موسیقیدان، مترجم و از چهره‌های برجسته در آموزش موسیقی کودک در ایران بود.
او در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد.
پدرش، جبار باغچه‌بان، از پیشگامان آموزش و پرورش کودکان ناشنوا در ایران و بنیان‌گذار نخستین مدرسه ناشنوایان در کشور بود و مادر او نیز تُرک‌تبار بود.
ثمینه در نوجوانی به همراه خانواده در تهران سکونت گزید.
تحصیلات خود را در هنرستان عالی موسیقی تهران به پایان رساند و در زمینه موسیقی، به‌ویژه آموزش موسیقی به کودکان، فعالیت گسترده‌ای داشت.
این بانوی معلم پس از ازدواج، به همراه همسرش که او نیز اهل فرهنگ و هنر بود، در مسیر آموزش و ارتقای سطح فرهنگی کودکان تلاش فراوانی کرد.
او سال‌ها در هنرستان موسیقی ملی به تدریس پرداخت و شاگردان بسیاری را پرورش داد.
علاوه بر فعالیت در زمینه موسیقی، در ترجمه آثار ادبی نیز فعالیت داشت و آثاری از نویسندگان مشهور ترک را به فارسی ترجمه کرد.
خاطرات و زندگی پدرش، جبار باغچه‌بان، را در قالب کتابی به نام با پدرم جبار باغچه‌بان نگاشت که تصویری نزدیک و صمیمی از زندگی و تلاش‌های این آموزگار برجسته ارائه می‌دهد.
کمی بعد، خانواده به شیراز نقل مکان کرد و جبار باغچه‌بان کودکستان شیراز را تأسیس کرد.
ثمینه کودکی‌اش را در فضای باز و پرانرژی همان کودکستان گذراند؛ جایی که پدرش با تمام ایده‌آل‌های آموزشی خود آن را اداره می‌کرد.
ثمینه در همین کودکستان رشد کرد؛ کودکستانی با فضای باز که جبار برای اداره ایده آل آن آزادی عمل بیشتری داشت.
کودکستان شیراز پرورش دهنده روح و جسم ثمینه باغچه‌بان
ثمینه باغچه‌بان در گفتگو در خصوص کودکستان خود در شیراز گفته است: برای من که الان ۸۰ سال از عمرم می‌گذرد و مدرسه‌های بسیاری را دیده ام، کودکستان شیراز یکی از برجسته‌ترین کودکستان‌هایی بود که به یاد دارم.
واقعاً کودکستان به تمام معنا بود.
ازنظر تربیت حواس، تربیت جسم، تربیت نیروی ذهنی، آداب معاشرت، پرورش شخصیت برای راستگو بودن، صمیمی بودن و دلیر بودن در موارد لازم.
پدرش تأکید می‌کرد که نباید ترسو یا خجالتی بود، زیرا ترس و خجالت مانعی برای پیشرفت هستند.
این آموزه‌ها، اعتمادبه‌نفس را از همان کودکی در او پرورش دادند.
ثمینه پس از نوشتن کتاب‌های درسی ابتدایی، آموزگار آموزگاران ابتدایی شد ته روش تدریس‌شان هم با محتوای کتاب‌ها همسو شود.
مسئولیت تشکیل کلاس‌های کارآموزی و کارورزی آموزگاران کلاس اول دبستان در سراسر کشور به او واگذار شد.
کتابی هم با «روش کلی» جبار باغچه‌بان نوشت تا سال‌های بعد که سکان آموزش ناشنوایان را پس از پدر در دست گرفت، ازدواج کرد.
مادر دو فرزند شد اما از فعالیت مداوم دست نکشید.
او می‌گوید ناشنوایان جزئی از زندگی من هستند.
با آن‌ها بزرگ شدیم چون از کودکی به همراه خواهر و برادرم در کلاس‌های پدر برای ناشنوایان حضور پیدا می‌کردیم.
در جای دیگری می‌گوید هرکسی ناتوانی‌هایی دارد.
اگر هرکس بخواهد فقط به ناتوانی‌هایش فکر کند تبدیل می‌شویم به جامعه‌ای ناتوان، اما ناتوانی به جای خود، من یک آدمم با توانایی‌هایی بسیار، نمی‌توانیم فکر کنیم که ما چه هستیم.
برخی آثار ثمینه باغچه‌بان «پل چوبی»، «حقوق کودک به زبان اشاره»، «بهره ناشنوایان»، «کتاب اول «، «روش تدریس کتاب اول دبستان» و «جمجمک برگ خزون» هستند.
من نمی‌گذارم ذهنم خالی باشد
ثمینه باغچه‌بان پس از درگذشت پدر در سال ۱۳۴۵، ریاست آموزشگاه و مدیریت فنی جمعیت کر و لال‌ها را به عهده گرفت.
با این کار حضورش در عرصه آموزش ناشنوایان هم پررنگ‌تر شد.
او لقب مادر ناشنوایان ایران را گرفت.
او در کنار کارهای اجرایی کتاب‌های مهمی را در این عرصه ترجمه کرد و کلاً نوشتن و ترجمه را رها نکرد.
در سال ۱۳۵۰ مدیر عامل و مسئول برپایی سازمان ملی رفاه ناشنوایان شد.
همچنین در سال ۱۳۵۴ مدیر امور بالینی و دوره تربیت شنوایی‌سنجی و رابط ناشنوایان در دانشگاه ملی (بهشتی کنونی) شد.
باغچه‌بان در دهه نهم زندگی خود گفت: من یک معلم ناشنوانایان هستم و به آن افتخار می‌کنم.
اما چیزی که در این سن و سال دور از شاگردانم به من تسلی می‌دهد شعر و ادبیات فارسی است.
به همه توصیه می‌کنم گنجینه بزرگ شعر و شاعری را از دست ندهند.
شعر فارسی آنقدر وزن و قافیه دارد که خود به خود در ذهن بنشیند.
او ادامه می‌دهد: «من نمی‌گذارم ذهنم خالی باشد؛ ذهن مثل یک لیوان است که اگر آب در آن نباشد پراز هواست؛ من نمی‌گذارم ذهنم خالی بماند و در آن شعر می‌ریزم.