فشار اطرافیان برای فرزندآوری؛ خطری برای زندگی مشترک
دکتر معصومه حاتمی، مشاور خانواده، هشدار میدهد که فشار اطرافیان برای فرزندآوری پیش از رسیدن زوجها به آمادگی روانی، عاطفی و اقتصادی، میتواند سلامت رابطه و آینده فرزند را تهدید کند.

به گزارش مشرق، بچه اگرچه شیرین و دوستداشتنی است و دیدن او برای خانوادهها به ویژه والدین و اقوام، حسرت و شوق به همراه دارد، اما تصمیم فرزندآوری یکی از حساسترین مراحل زندگی مشترک زوجهاست.
بسیاری از زوجهای جوان، هنوز به آرامش و ثبات لازم در زندگی مشترک نرسیدهاند و در عین حال با فشار مستقیم یا غیرمستقیم اطرافیان برای صاحب فرزند شدن مواجه میشوند.
این فشارها، هرچند از سر علاقه و محبت خانواده باشد، میتواند پیامدهای روانشناختی قابل توجهی برای والدین و آینده فرزندان داشته باشد.
در همین زمینه، دکتر معصومه حاتمی، فوقدکترای روانشناسی سلامت، زوجدرمانگر و مشاور خانواده در گفتوگو با ما به بررسی ابعاد روانشناختی این مسئله پرداخته است.
پیامدهای روانشناختی فشارهای بیرونی در تصمیم فرزندآوری
دکتر معصومه حاتمی، مشاور خانواده در خصوص پیامدهای روانی این فشار توضیح میدهد:«این اقدام بسیار نادرست است، زیرا زمانی که زن و شوهرها از نظر بلوغ عقلانی و عاطفی به آمادگی برای پدر و مادر شدن نرسیده باشند، اما تحت فشار دیگران ناگزیر به فرزندآوری شوند، با پیامدهای روانشناختی گستردهای مواجه خواهند شد.
نخستین پیامد آن افزایش سطح اضطراب و استرس است؛ چرا که تصمیم از درون خود فرد برنخاسته بلکه محصول فشاری بیرونی است.
چنین فشاری احساس ناتوانی ایجاد میکند و حتی در صورت ورود به فرآیند بارداری، این بارداری همراه با اضطراب و تنش خواهد بود.»
وی میافزاید:«یکی دیگر از پیامدهای این شرایط، کاهش محسوس رضایت زناشویی است.
به عنوان نمونه ممکن است مرد به دلیل فشار خانواده به همسر خود بگوید: "سن ما رو به افزایش است و باید بچهدار شویم"، یا زن به این باور برسد که با توجه به نزدیک شدن به سنین بالاتر، دیر شده است.
چنین وضعیتهایی تنش و تعارض میان زن و شوهر را بهشدت افزایش میدهد.»
مادرانی که از نظر روانی برای بچهدار شدن آمادگی ندارند، با احتمال بیشتری در معرض افسردگی پس از زایمان قرار میگیرند
این زوجدرمانگر با استناد به پژوهشهای علمی یادآور میشود:«مطالعات روانشناسی نشان داده است مادرانی که از نظر روانی برای بچهدار شدن آمادگی ندارند، با احتمال بیشتری در معرض افسردگی پس از زایمان قرار میگیرند.»
حاتمی در ادامه تأکید میکند:«از منظر روانشناسی، زمانی که کودکی حاصل اجبار باشد و نه انتخابی آگاهانه، کیفیت دلبستگی میان والد و فرزند کاهش مییابد.
در چنین شرایطی، نه زن و شوهر با تصمیمی مشترک وارد مرحله فرزندآوری شدهاند و نه فرزند محصول خواستی درونی بوده است؛ بلکه فشار خانوادهها یا حتی یکی از زوجین موجب این اتفاق شده است.
پیامد چنین فرایندی کاهش کیفیت دلبستگی و بروز مشکلات در سبک تربیتی است.
والدینی که سرشار از اضطراب و استرس هستند، مادری که افسردگی دوران بارداری یا پس از زایمان را تجربه میکند، و کودکی که محصول انتخاب آگاهانه نیست، همگی در چرخهای از آسیب روانشناختی گرفتار میشوند.»
ریشههای فرهنگی و روانی دخالت اطرافیان در فرزندآوری
این فوقدکترای روانشناسی سلامت در پاسخ به این پرسش که چرا برخی خانوادهها و اطرافیان به خود اجازه میدهند در چنین تصمیم حساسی دخالت کنند، توضیح میدهد:«فرزندآوری تصمیمی بسیار مهم و سرنوشتساز است.
همواره معتقد بودهام که اصل ماجرا فرزندآوری نیست، بلکه فرزندپروری اهمیت دارد؛ زیرا این من و همسرم هستیم که قرار است آن فرزند را پرورش دهیم.
با این حال، خانوادهها اغلب در فرزندآوری دخالت میکنند که این امر ریشههای فرهنگی و روانی متعددی دارد.»
حاتمی در توضیح نخستین ریشه این دخالتها میگوید:«یکی از دلایل اصلی، باورهای سنتی است.
در برخی فرهنگها، زن و شوهر پس از ازدواج و گذشت چند سال زندگی مشترک، بهویژه پس از سه سال، با این انتظار روبهرو میشوند که فرزندآوری امری طبیعی و اجتنابناپذیر است.
هرگونه تأخیر در این امر غیرعادی تلقی شده و با قضاوتهایی همچون نازا بودن دختر یا وجود مشکل در پسر همراه میشود؛ باوری که بهطور کامل نادرست است.»
وی در ادامه به عامل دیگری اشاره کرده و میافزاید:«دومین ریشه این رفتار، انتقال الگوهای نسلهای پیشین است.
بسیاری از ما در خانوادههایی رشد کردهایم که والدینمان متعلق به نسلی بودند که بسیار زود ازدواج میکردند و بچهدار میشدند.
برای مثال، دختران پیش از ۲۰ سالگی ازدواج میکردند و پسران پس از پایان خدمت سربازی صاحب خانواده میشدند.
فاصله میان تولد فرزندان نیز بسیار کم بود و در سن ۳۰ یا ۳۵ سالگی والدین خود را آماده عروس و داماد کردن فرزندانشان میدیدند.
این الگو بهطور ناخودآگاه به نسل بعدی منتقل شده است.»
نیاز به تداوم نسل و حفظ هویت خانوادگی نیز یکی از دلایل دخالت اطرافیان در موضوع فرزندآوری است
حاتمی در توضیح سومین عامل میگوید:«نیاز به تداوم نسل و حفظ هویت خانوادگی نیز یکی از دلایل دخالت اطرافیان در موضوع فرزندآوری است.
در بسیاری از موارد، خانوادهها در ناخودآگاه خود فرزند را بخشی از میراث خانوادگی تلقی میکنند.
متأسفانه باورهای نادرست و مثلهای غلطی در فرهنگ ما وجود داشته است؛ برای نمونه، اینکه میگفتند "فلانی اجاقش کوره".
یا عباراتی نظیر اینکه باید وارث و جانشینی باقی بماند.
چنین باورهایی باعث میشود خانوادهها تصور کنند فرزندآوری نقشی کلیدی در تثبیت هویت آنها دارد؛ در حالیکه این نگرشی کاملاً نادرست است.»
او به عامل چهارم نیز اشاره کرده و توضیح میدهد:«یکی دیگر از دلایل دخالت خانوادهها اضطراب اجتماعی و ترس از قضاوت اطرافیان است.
خانوادهها نگران هستند که دیگران چه میگویند.
بهعنوان مثال، مادری ممکن است فشار زیادی بر دختر خود وارد کند تا زودتر بچهدار شود، نه از آن جهت که به فکر فرزند دخترش است، بلکه برای آنکه مبادا اطرافیان، همسایهها یا دیگر اعضای خانواده قضاوتی منفی داشته باشند.
به این ترتیب، اضطراب و نگرانیهای اجتماعی والدین به فرزندان منتقل شده و آنها را تحت فشار قرار میدهد.»
فرزندآوری؛ وظیفه اجتماعی یا انتخاب آگاهانه؟
حاتمی در پاسخ به این پرسش که چرا در جامعه ما گاهی فرزندآوری یک «وظیفه اجتماعی» تلقی میشود و نه یک انتخاب آگاهانه، توضیح میدهد:«جامعه ما جامعهای جمعگرا است.
فرد در این جامعه بیشتر به عنوان بخشی از کل دیده میشود و بهطور کامل به عنوان موجودی مستقل با حق انتخاب، مدنظر قرار نمیگیرد.
در چنین جوامعی، ازدواج غالباً با انتظار فرزندآوری همراه است و بسیاری از زوجها در سالهای اولیه زندگی مشترک اقدام به فرزندآوری میکنند.
حتی برای فرزند دوم نیز، اغلب ترجیح بر داشتن ترکیبی از جنسیت دختر و پسر وجود دارد، زیرا این امر در ذهنیت جمعگرای جامعه، نوعی وظیفه اجتماعی تلقی میشود.»
حاتمی ادامه میدهد:«یک باور سنتی و اشتباه در ذهنیت عمومی وجود دارد که ازدواج را تنها در صورتی کامل میداند که زن و شوهر صاحب فرزند شوند.
بر اساس این ذهنیت، ازدواج بدون فرزند ناقص تلقی میشود و روند زندگی زوجها باید به ترتیب فرزند، داماد و عروس، و سپس نوه ادامه یابد.
این دیدگاه سنتی به شکل نادرست، فرزندآوری را از یک تصمیم شخصی و آگاهانه به یک الزام اجتماعی تبدیل کرده است.»
وی همچنین به کارکردهای اجتماعی کودک اشاره کرده و میگوید:«در بسیاری از خانوادهها، کودک به عنوان سرمایهای اجتماعی دیده میشود.
والدین انتظار دارند که فرزند در آینده پشتوانهای برای آنان باشد و در دوران سالمندی از آن حمایت کند.
این نگرش، در کنار کمرنگ بودن مفهوم خودمختاری فردی در فرهنگ ما، سبب شده است که تصمیم فرزندآوری اغلب به صورت یک وظیفه اجتماعی تلقی شود، نه یک انتخاب خصوصی و آگاهانه.»
مقاومت زوجها در برابر فشار اطرافیان؛ حفظ رابطه و احترام
این مشاور خانواده درباره نحوه مقاومت زوجها در برابر فشار اطرافیان برای فرزندآوری میگوید:«زوجهایی که احساس میکنند والدین همسر یا دیگر اطرافیان در خصوصیترین تصمیم زندگی آنها نظر میدهند، باید نخست مرزبندی محترمانه و مؤدبانهای برقرار کنند.
بیان دلیل این مرزبندی باید با مهربانی و صراحت همراه باشد؛ برای نمونه میتوان توضیح داد که فرزندآوری نیازمند آمادگیهای جسمانی، عاطفی، اجتماعی، عقلانی و معنوی است و در حال حاضر این آمادگیها فراهم نشده است.
مهم است که این توضیح به گونهای ارائه شود که از فرار کردن یا شوخی کردن اجتناب شود و پیام به روشنی منتقل گردد.»
حاتمی ادامه میدهد:«زوجها باید نخست در خلوت خود به یک موضع مشترک برسند و دچار تفرقه نشوند، زیرا گاه خود زن و شوهر به دلیل اختلاف نظر داخلی، پاسخهای متناقضی ارائه میدهند.
پس از دستیابی به تصمیم مشترک، هنگام مواجهه با اطرافیان، پاسخ باید یکپارچه و همدلانه باشد.
به جای مخالفت مستقیم، میتوان بیان کرد: "ما نیز تمایل داریم، اما میخواهیم شرایط بهتری فراهم شود." این شیوه هم احترام به خانواده را حفظ میکند و هم از فشار روانی بر زوج جلوگیری میکند.»
او همچنین تأکید میکند:«محدود کردن گفتگوهای مکرر نیز بسیار مؤثر است.
برای مثال، زوج میتوانند با احترام بیان کنند: "با تمام احترامی که برای شما قائلیم، لطفاً دیگر در مورد فرزندآوری با ما گفتگو نکنید." این شیوه از مواجهه، مانع فشار و اضطراب غیرضروری میشود و روابط خانوادگی را آسیبپذیر نمیکند.»
بهترین زمان برای فرزندآوری؛ تصمیمی آگاهانه و مشترک
حاتمی درباره بهترین زمان برای فرزندآوری توضیح میدهد:«سن به تنهایی یکی از مولفهها نیست.
مطالعات روانشناسی و زوجدرمانی در سطح جهانی نشان میدهد که بهترین زمان برای بچهدار شدن زمانی است که زن و شوهر از نظر عاطفی، روانی و اقتصادی به نقطهای رسیده باشند که بتوانند علاوه بر توجه به خود و رابطه زوجی، مسئولیت پرورش یک انسان دیگر را بهصورت آگاهانه و مشتاقانه بپذیرند.
فرزندآوری نه یک وظیفه اجتماعی تحمیلی و نه یک مسئولیت ساده فردی است، بلکه تصمیمی پیچیده، آگاهانه و مشترک است.»
فرزندآوری نه یک وظیفه اجتماعی تحمیلی و نه یک مسئولیت ساده فردی است، بلکه تصمیمی پیچیده، آگاهانه و مشترک است
او ادامه میدهد:«ضروری است که پیش از اقدام به فرزندآوری، ثبات روانی، ثبات رابطه و ثبات مالی وجود داشته باشد.
اجبار زوجها به فرزندآوری بدون آمادگی روانی و اقتصادی، اضطراب و استرس آنان را افزایش میدهد.
این وضعیت منجر به کاهش رضایت زناشویی و قرار گرفتن مادران در معرض افسردگی پس از زایمان میشود.
همچنین کودکی که تحت چنین شرایطی به دنیا میآید، ممکن است شاهد تنشها و نارضایتی والدین باشد که تأثیر مستقیمی بر رشد عاطفی او دارد.»
حاتمی در پایان توصیه میکند:«زوجها باید به مرزبندی خود احترام بگذارند و حق تصمیمگیری در خصوص فرزندآوری را برای خود محفوظ بدانند.
همچنین والدین و اطرافیان باید از اعمال فشار بر زوجین و تحمیل باورهای سنتی و الگوهای نسلهای گذشته پرهیز کنند و اجازه دهند این تصمیم حساس بر اساس آمادگی روانی، عاطفی و اقتصادی زوجها و به صورت آگاهانه گرفته شود.»