برقراری روابط دیپلماتیک اسلامآباد- ایروان در پرتو نظم نوین قفقاز جنوبی
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:
۳۱ آگوست در حاشیه نشست سران شانگهای در چین، وزرای خارجه اسلامآباد و ایروان بیانیه برقراری روابط دیپلماتیک را امضاء کردند.
بیانیه مذکور فارغ از اهمیت دو جانبه آن، نشانهای برجسته از فروپاشی نظم قدیمی حاکم بر قفقاز و شکلگیری نظمی نوین در منطقه است.
از ریشههای تقابل تا دلایل تعامل
همزمان با فروپاشی شوروی در اثنای جنگ اول قرهباغ، اسلامآباد شناسایی ارمنستان را منوط به بازگرداندن مناطق اشغال شده به باکو نمود.
در مقابل آنکارا و باکو از مواضع پاکستان در مورد بحران کشمیر حمایت کردهاند.
بر این اساس مثلث راهبردی ترکیه، آذربایجان و پاکستان حول دو بحران قرهباغ و کشمیر شکل گرفته است.
لذا در سوی دیگر معادله، هند به سمت همکاری با ارمنستان سوق یافته است.
بعد از جنگ دوم قرهباغ (پائیز ۲۰۲۰) مناطق هفتگانه تحت کنترل ارمنستان به آذربایجان واگذار شد و پس از حمله برقآسای سپتامبر ۲۰۲۳ تنها منطقه باقی مانده نیز به کنترل باکو درآمد.
اما اسلامآباد تا اطمینان از تحقق کامل صلح میان باکو و ایروان از به رسمیت شناختن ارمنستان خودداری نمود و منتظر هماهنگی بیشتر با آنکار و باکو ماند.
تا این که پس از «بیانیه سهجانبه کاخ سفید» بررسی روابط دیپلماتیک با ارمنستان در دستور کار اسلام آباد قرار گرفت.
انگیزههای پاکستان
انگیزههای پاکستان از برقراری روابط دیپلماتیک با ارمنستان را میتوان در چارچوب «دکترین منیر» به عنوان رویکرد نوین سیاست خارجی این کشور برسی کرد که علاوه بر توصیه به مصونسازی استراتژیک همکاری راهبردی با کشورهای کوچک را نیز توصیه میکند.
تا از این طریق استقلال راهبردی خویش را در برابر قدرتهای بزرگ را با هزینه کمتری حفظ کند.در همین راستا سخنگوی وزارت خارجه پاکستان «بیانیه سهجانبه کاخ سفید» را «لحظهای تاریخی» و دورهای جدید از «صلح، ثبات و همکاری» در قفقاز جنوبی دانسته است.
بنابراین از نظر پاکستان معادلات قفقاز از این پس، در بستر رقابت دو قدرت بزرگ یعنی روسیه و آمریکا تفسیر خواهد شد که بر اساس «دکترین منیر» اسلامآباد دیگر تمایلی به حمایت از یک طرف در برابر دیگری را ندارد.
بنابراین عادی سازی روابط با ارمنستان به معنای مصونسازیی پاکستان در رقابت قدرتهای بزرگ در قفقاز است.
همچنین افزایش اهمیت مولفههای ژئواکونومیکی در «دکترین منیر» باعث شده است که این کشور نگاه ویژهای به ارمنستان به عنوان دروازه ورود به «اتحایه اقتصادی اوراسیایی» داشته باشد.
انگیزههای ارمنستان
ایروان در تلاش است که با هر نوع گشایشی انزوای ژئوپلیتیکی خود را کاهش دهد.
در همین راستا نفوذ روسیه بر ارمنستان، مانع از دستیابی به این هدف بود.
اما عواملی از قبیل به قدرت رسیدن پاشینیان در ۲۰۱۸، جنگ دوم قرهباغ ۲۰۲۰، بیمیلی نیروهای روسی در حفظ دالان لاچین، انحلال دولت خودمختار آرتساخ ۲۰۲۳ و اقدامات تنبیهی مسکو بر علیه ایروان باعث شده است که اعتماد ارمنیها به روسیه کاهش یابد.
بنابراین به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان اهمیتی نمادین در استقلال خارجی ایروان در عرصه بینالمللی دارد.
به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان به ارمنستان اجازه میدهد وابستگی غالب به یک کشور را خنثی کرده و انعطافپذیری بیشتری در سیاست خارجی داشته باشد.
از سوی دیگر ایروان نیز همانند اسلامآباد انگیرههای چندجانبه گرایانه نیز دارد.
اگر پاکستان بعد از به رسمیت شناختن ارمنستان خواهان جلب حمایت ایروان در چارچوب «اتحادیه اقتصادی اوراسیایی» است؛ ایروان نیز مابه ازای چندجانبه آن در «سازمان همکاری شانگهای» (SCO) را از اسلامآباد طلب میکند.
همچنین برقراری روابط با پاکستان یک سرمایهگذاری دیپلماتیک برای دولت پاشینینان به شمار میرود که میتواند در انتخابات ۲۰۲۶ از آن بهرهبرداری کند.
سخن پایانی
اگر چه قضاوت در مورد نایج بیانیه تیانجین هنوز زود است؛ اما بُعد نمادین آن ذات دیپلماسی معاصر را نشان میدهد که عدم قطعیتها و همسوییهای سیال حتی با کشورهای کوچک را نشان میدهد.
تحولات آهسته اما پیوستهای که در قفقاز جنوبی در حال وقوع است نشان میدهد که نظم منطقهای بر مبنای گزارههای جزم اندیشانه مانند «همکاری با این یا آن» طراحی نشده؛ بلکه حول محور ایدههای آشتیجویانهتری مانند «همکاری با این و آن» بنیان نهاده شده است.
از این رو نه تنها برقراری روابط ارمنستان- پاکستان تعجب آور نبوده بلکه گسترش مناسبات هند و آذربایجان در آینده نزدیک بسیار محتمل است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.