فیروزه در فرهنگ و ادب فارسی، ماجرای کمک رستم به بیژن با نگین فیروزهاش
فیروزه، سنگی است که با نام ایران در جهان شناخته میشود و مردم این سرزمین رنگش را در کاشیهای گنبدها و کاسههای سفالین ریختند و درخشش و ارزشش با خیال و کلام آمیخته اند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: فیروزه یا پیروزه سنگیست قیمتی از نوع آذرین با ترکیب طبیعی فسفات ئیدراته (آبدار) آلومینیوم و مس و فرمول شیمیایی CuAL6(PO4)4(OH)8.4H2O که در عربی فیروزج و در انگلیسی و فرانسوی turquoise نامیده میشود.
این کانی از راه ترکیه( Turquie در زبان فرانسوی) به اروپا برده شده است و به این دلیل در زبان انگلیسی با این نام خوانده میشود.
سنگ فیروزه کانی کمیاب و ارزشمندی است که طی فرایندی در محلهای خشک و نیمهخشک و معمولاً در مناطق کوهستانی و آتشفشانی شکل میگیرد.
این سنگ از ترکیب فسفات آلومینیوم و مس هیدراته به وجود میآید و رنگ آن عمدتاً فیروزهای آبی تا سبز است که بسته به میزان مس و آهن در ترکیبش تغییر میکند.
فرایند تشکیل فیروزه ممکن است میلیونها سال طول بکشد و در طی آن سیالات غنی از مس با موادی مانند آلومینیوم و آهن واکنش میدهند و پس از فشار و دما در پوسته زمین، فیروزه شکل میگیرد.
فیروزه به دلیل بافت نیمهشفاف تا مات و احتمال متخلخل بودنش، به مراقبت خاص نیاز دارد و معمولاً در جواهرسازی برای ساخت انگشتر، گردنبند و گوشواره به کار میرود.
سختی این سنگ بین ۵ تا ۶ در مقیاس موس است و شکنندگی نسبی دارد، بنابراین باید حین استفاده با دقت نگهداری شود.
از نظر ارزش، فیروزه به دلیل کمیابی و رنگ خاصش بسیار محبوب است.
رنگ آبی فیروزهای خالص معمولاً ارزشمندتر است و فیروزههای نیشابور به عنوان معیار جهانی رنگ و کیفیت شناخته میشوند.
در گذشته این سنگ جایگاه ویژهای در فرهنگهای مختلف داشته و به عنوان نگین در جواهرات استفاده شده است.
بهترین معادن آن در ایران (خصوصاً نیشابور)، افغانستان، آمریکا، استرالیا و مصر قرار دارند.
در طول تاریخ، فیروزه به عنوان نماد زندگی، حفاظت و انرژی مثبت تلقی شده است.
در جواهرنامه نظامی در مورد معادن فیروزه و کیفیت انواع آن چنین آمده است که معادن معروف فیروزه در چهار موضع بیش نیست: نخست خراسان حدود نیشابور دهی ست که آن را بشان یا بوژان میخوانند، دوم خوارزم، سوم ماورا النهر حدود خجند و چهارم ترکستان… حکاکان و جوهریان هر فیروزه را که ببینند در حال بدانند که از کدام معدن است و به واسطه معرفت بهترین و بدترین را معلوم کنند.
از این میان نیکوترین و معروفترین همانا پیروزه نیشابور است که نسبت به دیگر انواع آن صلب و سخت است و رنگ آن هرگز تباه نشود.
معدن شناسان اروپایی، اصطخری در مسالک الممالک، ابوریحان بیرونی در الجماهر فی معرفه الجواهر، ابوالقاسم عبدلله کاشانی در عرایس الجواهر و نفایس الاطایب و حمدالله مستوفی در نُزهه القلوب همه فیروزه نیشابور را ارزشمندترین و مرغوبترین نوع فیروزه قلمداد نمودهاند.
معادن مشهور فیروزه نیشابور شامل معدن ابواسحقی _نیکوترین، رنگینترین و پربهاترین_ معدن زرهونی بسیار رنگین اما نه به اندازه فیروزه ابواسحقی)، معدن عندلی (عندلیبی، اندکی سبزرنگ) معدن اسبان (سبزرنگ نیکو و دلپذیر) معدن عبدالمجید (رنگین، اندکی درشت طبع) معدن ازهری (به غایت نیکو) و معدن گنجینه (با هر دو نوع فیروزه نیک و بد) هستند.
در این بیت حافظ هم به فیروزه بواسحاقی اشاره میشود و هم به شیخ ابواسحاق اینجو (که عمر حکومتش چندان طولانی نمیشود و از امیرمبارزالدین شکست میخورد):
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بود
فیروزه در ایران
سنگ فیروزه و رنگ فیروزهای از دیرباز جایگاه ویژهای در فرهنگ و باورهای ایرانیان داشتهاند.
درباره وجه تسمیه این سنگ در زبان فارسی، گفته شده است که در گذشته باور بر این بوده که هر کس این سنگ را با خود حمل کند، بر دیگران پیروز خواهد شد.
از همین رو، نام «پیروزه» بر آن نهاده شده است که بعدها به صورت معرب فیروزه درآمده است؛ هرچند اعراب آن را حجرالغلبه نیز مینامند.
این سنگ به دلیل زیبایی، خواص معنوی و ارتباط با اساطیر ایرانی مورد توجه قرار گرفته و در زندگی روزمره و آئینهای مختلف نقش مهمی ایفا کرده است.
در ادبیات مزدیسنا، رنگ فیروزهای به فرشته تیشتر، موکّل باران، نسبت داده شده و به همین دلیل مقدس شمرده میشود.
این باورها باعث شدهاند که فیروزه به عنوان نمادی از قدرت، برکت و محافظت در برابر نیروهای منفی شناخته شود.
از نظر مذهبی، انگشتر فیروزه در اسلام و فرهنگ شیعی خواص معنوی و برکتدهنده فراوانی دارد، این باور وجود دارد که چشم زخم را دفع میکند و خیر و برکت را افزایش میدهد و موجب استجابت دعا میشود.
فیروزه علاوه بر ارزش معنوی، در ادب عامه نیز جایگاه برجستهای دارد.
مردم بر این باورند که این سنگ میتواند خوششانسی بیاورد، چشم زخم را دفع کند و انرژی مثبت را به زندگی فرد وارد کند.
همچنین در متون ادبی فارسی، فیروزه به عنوان نمادی از زیبایی، عشق و جاودانگی مورد ستایش قرار گرفته است.
فیروزه نیشابور نسبت به فیروزههای دیگر تفاوتها و ویژگیهای منحصر به فردی دارد که دلیل اصلی ارزشمندتر بودن آن است.
تفاوتها و دلایل ارزشمندی فیروزه نیشابور را در این موارد میدانند: رنگ منحصر به فرد آن (فیروزه نیشابور به ویژه نوع آبی آسمانی که از نظر رنگ یکی از بهترینها در دنیاست.
رنگ یکدست، پررنگ و بدون عیب، نشانگر کیفیت بالای فیروزه نیشابور است.
این رنگ در دیگر فیروزهها کمتر دیده میشود)؛ کیفیت و سختی بالا (فیروزه نیشابور دارای ساختار منسجمتر و مقاومتری است، که باعث میشود در برابر سایش و ضربه مقاومتر باشد و زیبایی خود را مدت بیشتری حفظ کند)؛ قدمت تاریخی و اصالت جهانی (معدن نیشابور یکی از قدیمیترین معادن فعال فیروزه در جهان است و فیروزه استخراج شده از این منطقه از قرنها پیش شناخته شده و محبوب بوده است.
این قدمت و اصالت باعث شده ارزش افزوده زیادی پیدا کند)؛ کمیابی نمونههای بیرگه و خالص (در میان فیروزههای نیشابور، نمونههای عجمی یعنی بدون رگه یا لک نادر و گرانبها هستند، که ارزش سنگ را بالا میبرد)؛ عدم نیاز به تثبیت و احیای مصنوعی (بسیاری از فیروزهها برای افزایش دوام و رنگ، تحت فرآیند تثبیت _استبلیزیشن_ قرار میگیرند، اما فیروزه نیشابور به دلیل کیفیت بالا نیاز به چنین فرآیندی ندارد و به صورت طبیعی بادوام و زیباست)؛ تنوع رنگی و درخشندگی بهتر (نسبت به فیروزه کرمان و دیگر نمونهها، فیروزه نیشابور هم تنوع رنگی بیشتری دارد و هم جلا و درخشندگی بالاتری که آن را جذابتر میکند) و محبوبیت و تقاضای جهانی (فیروزه نیشابور در جهان شهرت و بازار خاص خود را دارد و این تقاضای بالا قیمت آن را بالاتر نگه میدارد).
فیروزه در ادبیات و شعر فارسی
در ادبیات فارسی، سنگ فیروزه به عنوان نماد زیبایی، ثروت، پیروزی و همچنین گنبد آسمان بارها در تشبیهات و استعارهها به کار رفته است.
فیروزه را در اشعار بسیاری از شاعران بزرگ چون نظامی، سعدی، حافظ، فردوسی، عطار و… و دیگران میتوان یافت.
مانند این بیت از عطار:
نُه فلک فیروزهای از کانِ اوست
وز دل تو یک نگین میبایدش
یا این بیت از انوری:
بختِ پیروز تو را گنبد فیروزه چرخ
تا قیامت سبب نصرت و پیروزی کرد
تشبیه آسمان به فیروزه و تعابیری مثل گنبد فیروزه و طارم فیروزه از همین قبیل است این بیت حافظ:
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد،
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
در شاهنامه غالباً فیروزه برای آراستن تخت شاهی یا هودج و مهدهایی که بر پشت پیلان قرار میدادهاند استفاده شده:
نهادند مهد از بر پنج پیل
ز پیروزه، رخشان تر از آب نیل
یا:
زمین و زمان خاک پای تو باد
همان تخت پیروزه جای تو باد
یا برای زینت کمربند شاهی، مانند این بیت:
یکی جامه شهریاران به زر
ز یاقوت و پیروزه، تاج و کمر
اما یک نگین فیروزه مشهور در شاهنامه است که در داستان بیژن و منیژه از آن یاد میشود.
سنگ فیروزه انگشتریِ رستم، که نام جهان پهلوان بر آن کنده شده و رستم پنهانی آن را در دل مرغ بریانی که به وسیله منیژه برای بیژن میفرستد جا میدهد، تا بیژن در تاریکی چاه بتواند بفهمد که رستم برای نجاتش آمده:
یکی مرغ بریان بفرمود گرم
نبشته بدواندرون نان نرم،
سبک، دست رستم بسانِ پری
بدو در، نهان کرد انگشتری
بدو داد و گفتش: بدان چاه بر،
که بیچارگان را تویی راهبر
منیژه مرغ را برای بیژن میآورد و در چاه میاندازد:
چو دست خورش برد از آن داوری،
بدید آن نهان کرده انگشتری
نگینش نگه کرد و نامش بخواند،
ز شادی بخندید و خیره بماند
یکی مهر پیروزه، رستم بر اوی
نوشته به آهن به کردار موی!
در واقع رستم با این ترفند، پنهانی حضور خود را به بیژن در تاریکی ته چاه افراسیاب خبر میدهد.
عقیق و کهربا و بُسَّد و پیروزه را مانَد
شقیق و شنبلید و بوستانافروز و سیسنبر
قاآنی در این بیت، شقایق سرخ را به عقیق، شنبلید زرد را به کهربا، بوستان افروز یا تاج خروس را به بُسَّد یا مرجان و سیسنبر سبز را به پیروزه مانند میکند و گلها را در گلستان به سان گوهرهای درخشنده میبیند.
سعدی هم از تشبیهات پیروزه _و گل و گیاه_ زیاد بهره میبرد و هم از خود فیروزه به عنوان جواهر:
نهد لعل و فیروزه در صلب سنگ
گلِ لعل در شاخِ فیروزه رنگ
و در جایی از گلستان میگوید:
خاتونِ خوب صورت پاکیزه روی را
نقش و نگار و خاتمِ فیروزه گو مباش!
نظامی هم از فیروزه به عنوان زینت و گوشوار بهره میبرد و استعاره از پند و اندرزی میگیرد که باید آویزه گوش کرد:
از آن نکتهها مردمِ تیزهوش
پر از لعل و پیروزه کردند گوش
رنگ پیروزه یا ازرق را در هفت گنبد نظامی میبینیم و روز چهارشنبه، که بهرام گور به گنبد فیروزهای میرود تا دختر پادشاه پنجمین اقلیم (دختر پادشاه مغرب) برایش قصه ماهان مصری را بگوید:
چارشنبه که از شکوفه مهر
گشت پیروزهگون سواد سپهر
شاه را شد ز عالم افروزی
جامه پیروزهگون ز پیروزی
شد به پیروزه گنبد از سر ناز
روز کوتاه بود و قصه دراز...
در پایان قصه، ماهان را خضر پیامبر نجات میدهد و به فیروزی میرساند که با سبزی و فرخ پی بودن در پیوند است.
کوتاه سخن اینکه فیروزه، سنگی است که با نام ایران در جهان شناخته میشود و مردم این سرزمین رنگش را در کاشیهای گنبدها و کاسههای سفالین ریختند.
درخشش و ارزشش با خیال و کلام آمیخته و با نگاهی به تاریخ ادب و هنر و گستره فرهنگ، میشود دید که فیروزه برای ساختن جهان فرهنگی ایران سنگی ارزشمند و بینظیر است.