خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

دوشنبه، 24 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

کتابی که دخالت‌های سیاسی «سیا» را افشا می‌کند؛ سیا ارتش مخفی آمریکاست؟

مهر | فرهنگی و هنری | دوشنبه، 24 شهریور 1404 - 13:41
«ماموریت» دخالت‌های سیاسی نگران‌کننده در سیا پس از ۱۱ سپتامبر را آشکار می‌کند و نشان می‌دهد این سازمان چگونه به سازمانی شبه‌نظامی بدل شد.
سيا،سازمان،آمريكا،واينر،اطلاعات،مأموريت،سپتامبر،كتاب،جمهور،ر ...

به گزارش خبرگزاری مهر، در بیست و چهارمین سالگرد ۱۱ سپتامبر، مرور دوباره عوارض این رویداد، خالی از لطف نیست.
«مأموریت» نوشته تیم واینر روایت قدرتمندی از اقدامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، نشان می‌دهد این سازمان محل تلاقی حقایق، خودخواهی، جهل و سیاست-که معمولاً عرصه‌ای آشفته است- هست.
منتقد آسوشیتدپرس در این مورد نوشته است: با عنوان کتاب «مأموریت: سیا در قرن بیست و یکم» این طور به نظر می‌رسد که با تحلیلی مرتب و به سبک دانشگاهی سر و کار داشته باشیم، اما به جای آن با روایتی جذاب از یک نهاد حیاتی روبه‌رو می‌شویم که پس از ۱۱ سپتامبر با مأمورانی که گاه با شکنجه‌های شیطانی، واحدهایی را ایجاد می‌کردند که ظاهراً به تنهایی عمل می‌کردند، دچار آشفتگی شد.
نویسنده جزئیات آژانسی را شرح می‌دهد که تحت فشار رئیس‌جمهور بوش پسر برای یافتن شواهدی مبنی بر توسعه سلاح‌های شیمیایی، بیولوژیکی و هسته‌ای توسط صدام حسین، تسلیم شد.
شواهد قانع‌کننده‌ای یافت نشد، اما بوش به هر حال با یک عملیات نظامی برای سرنگونی صدام حسین، که منجر به کشته شدن ۴۴۹۲ سرباز آمریکایی شد، به کار خود ادامه داد.
واینر برای اینکه نشان دهد چه کسانی مسئول هر تخلف و شکست عملیاتی هستند جای شکی باقی نمی‌گذارد و از همه مسئولان در این روایت ۳۹۲ صفحه‌ای نام می‌برد.
اینکه چگونه واینر این همه نفر را متقاعد کرد که علنی صحبت کنند، یک شاهکار روزنامه‌نگاری است که نشان می‌دهد نباید این کتاب را نادیده گرفت.
اگر «مأموریت» ایرادی داشته باشد، این است که در مورد راه حل ساده‌لوحانه عمل می‌کند و درباره اینکه چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که سیا - بدون دخالت سیاسی - به مأموریت خود در جمع‌آوری اطلاعات مورد نیاز برای حفظ امنیت آمریکا وفادار می‌ماند؟
واینر می‌نویسد: سیا باید مأموریت اصلی خود را پس بگیرد: «دشمنان خود را بشناسید.»
نیمی از کتاب به تفصیل شرح می‌دهد که چگونه سیا پس از حملات ۱۱ سپتامبر از مسیر جمع‌آوری اطلاعات خود بسیار منحرف شد و به یک سازمان شبه‌نظامی تبدیل شد و تاکتیک‌های شکنجه خود را «تکنیک‌های بازجویی پیشرفته» نامید و بسیاری از افرادی را که گمان می‌رفت تروریست باشند، بدون نظارت حاکم بر سرویس‌های نظامی، کشت.
به عنوان مثال، یکی از مأموران با زندانی کردن یک زندانی در یک «جهنم متعفن» سیاه‌چال‌مانند در پایگاه هوایی بگرام در افغانستان، موجب شد او از سرما یخ بزند.
در دفاع از این مأمور، ماه‌ها و سال‌های پس از ۱۱ سپتامبر که زمان ترس فراگیر از حمله‌ای دیگر و فشار بی‌وقفه بر سیا برای جلوگیری از آن بود، موفقیت‌های قابل توجهی به دست آمد.
در حالی که دانش؛ ابزار ضروری امنیت ملی و صلح است، «ماموریت» به روشنی نشان می‌دهد که آمریکا و مردمش اجازه دادند سیا به ضرر آنها از مسیر واقعی خود خارج شود.
نویسنده می‌نویسد: خطر یک جنگ سرد جدید به آرامی در حال افزایش است و تنها اطلاعات خوب می‌تواند از یک حمله غافلگیرانه، یک محاسبه اشتباه مرگبار، یک جنگ بیهوده جلوگیری کند.
جان سیمپسون روزنامه‌نگار و منتقد گاردین هم درباره این کتاب می‌نویسد: این روایت بی‌عیب و نقص از این آژانس مخفی در طول یک دوره آشفتگی جهانی، شایسته جایزه پولیتزر است.
سیمپسون نوشته‌اش را چنین آغاز می‌کند: سال ۱۹۷۶، زمانی که من و چارلز ویلر بزرگ در بروکسل بودیم، او یک شب از یک مهمانی بزرگ سفارت آمریکا به دفتر برگشت و اظهار کرد: «باهوش‌ترین و جالب‌ترین افراد در این کارها همیشه در سیا هستند و همین موضوع درک اینکه چرا آنها همه چیز را اشتباه می‌فهمند را دشوارتر می‌کند!
شاید کمی اغراق در این سخنان باشد، اما اغراقی است که حقیقت دارد.
چرا سازمانی با پول هنگفتی که در اختیار دارد، با سابقه استخدام بهترین‌ها و وسیع‌ترین وظایف، نتوانسته سابقه بهتری از خود به جا بگذارد؟
درست است که ممکن است ما از بسیاری از موفقیت‌های سیا بی‌اطلاع باشیم، اما از بسیاری از شکست‌های آن آگاه هستیم و برخی از آنها به طور غیرقابل انکاری تاریخ آمریکا را رقم زده‌اند.
این روزنامه‌نگار بریتانیایی چنین ادامه می‌دهد: تیم واینر، که گزارش‌هایش درباره سیا در نیویورک تایمز همیشه خواندنی بود و کتاب‌های بعدی‌اش درباره جامعه اطلاعاتی آمریکا در قفسه‌های هر علاقه‌مند به امور بین‌الملل جای دارد، در کتاب «مأموریت»، پاسخ‌های متنوعی به این سوال اساسی می‌دهد.
همانطور که تقریباً ۲۰ سال پیش در «میراث خاکستر» که تاریخچه او از سیا از تأسیس آن در سال ۱۹۴۷ تا پایان قرن بیستم بود، نشان داد، موقعیت این سازمان تا پایان دهه ۹۰ بسیار ناامیدکننده بود.
این سازمان از پول نقد و استعدادهای در حال از دست دادن، بی‌بهره بود.
مشخص شد که یک مقام بلندپایه که رئیس ایستگاه در بخارست بود، برای روس‌ها کار می‌کرد و نام تعداد زیادی از مأموران و کارمندان را به آنها داده بود.
اما دولت جدید آمریکا که در آغاز سال ۲۰۰۱ روی کار آمد، خیلی نگران این چیزها نبود.
در ماه مارس همان سال، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، به ستاد مشترک ارتش گفت: «برای اولین بار در طول دهه‌ها، کشور با هیچ چالش استراتژیکی روبه‌رو نیست.» و درست ۶ ماه بعد، حادثه ۱۱ سپتامبر رخ داد.
سیا سعی کرده بود جورج دبلیو بوشِ بی‌عرضه را درباره تهدید قریب‌الوقوع افراطی‌گراها متقاعد کند، اما هیچ‌کس در دولت به حرف‌های او گوش نداد.
این سازمان ورشکسته تلقی می‌شد.
رؤسای جمهور از ترومن به بعد می‌خواستند این سازمان یک ارتش مخفی باشد.
افراد در اطلاعات بریتانیا اغلب در مورد سیا بدگویی می‌کنند، همانطور که روابط ضعیف معمولاً این‌طور است.
با وجود این، برخی از انتقادهای خصوصی مطرح شده توسط SIS - که بیشتر با نام MI۶ شناخته می‌شود - نشان می‌دهد SIS باور دارد یک گسل ساده‌لوحی در سیا وجود دارد: شاهد باشید که چگونه سرویس اطلاعاتی پاکستان این سازمان را در افغانستان از نزدیک هدایت کرد و آن را متقاعد کرد تا به جنگ‌سالاران ضد غربی که ISI برای اهداف سیاسی خود از آنها حمایت می‌کرد، کمک مالی کند.
چشمان سیا تنها زمانی بالاخره باز شد که مأموران آن با کار یک کارآگاه قدیمی کشف کردند اسامه بن لادن در کنار افسران ارشد نظامی پاکستان در ابوت‌آباد زندگی می‌کند.
اما SIS و سایر علاقه‌مندان به اطلاعات، انتقاد اساسی‌تری به سیا وارد می‌کنند: اینکه هرگز اجازه داده نشده این سازمان فقط یک آژانس جمع‌آوری اطلاعات باشد.
رؤسای جمهور آمریکا از ترومن به بعد نیز می‌خواستند که این سازمان یک ارتش مخفی باشد، نکته‌ای که واینر بارها و بارها در کتابش به آن اشاره می‌کند.
رؤسای جمهور آمریکا دهه‌هاست از این سازمان برای طرح‌های مشکوک خود استفاده می‌کنند، علیرغم هرگونه تردید اخلاقی، سیا بر اساس توصیه بسیار مشکوک جان یو، وکیل نسبتاً جوان کاخ سفید، فرمان بوش را پذیرفت و غرق مصنوعی، محرومیت طولانی از خواب و آویزان کردن زندانیان از بازوها برای ساعت‌ها را شکنجه محسوب نکرد.
شاید به عنوان یک سازمان دولتی، کارمندانش باید از آن اطاعت می‌کردند، اما این اطاعت گاه با اشتیاق و حتی به شکلی سادیستی دنبال می‌شد.
واینر در محکومیت این موضوع صریح است، اما تمایل دارد به سیا حق بدهد: «سیا، به جز موارد نادر، یک فیل سرکش نبود.
وقتی مردم زیر پا له می‌شدند، تقصیر فیل نبود.
تقصیر فیلبان بود و فیلبان رئیس جمهور آمریکا بود.»