نگاهی به فیلم «نورنبرگ»؛ راسل کرو در نقش جنایتکار نازی تحسین شد
فیلم «نورنبرگ» با بازی راسل کرو در نقش مرد دوم سیستم نازی، فیلمی است که کاملا با صحنه آراییهای باشکوه استودیویی و برای اسکار ساخته شده و کرو بهترین بازی خود را در آن ارائه میکند.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، راسل کرو در نقش یک جنایتکار جنگی نازی، در فیلم «نورنبرگ» فیلمی با سبک قدیمی که مناسب برای رقابت اسکار ساخته شده، بازی کرده است.
این درام متعارف و باشکوه را جیمز وندربیلت ساخته و رامی مالک دیگر بازیگر آن در نقش روانپزشکی ظاهر شده که با گورینگ مجادله میکند اما در نفوذ به درون او چندان موفق نیست.
در قلب «نورنبرگ»، بازی خیرهکننده راسل کرو در نقش هرمان گورینگ معاون هیتلر، جا دارد.
این برنده جایزه اسکار از زمان «مرد سیندرلایی» (۲۰۰۵) ساخته ران هاوارد، نقشی به این قدرتمندی ارائه نکرده بود.
او با هیکلی تنومند و با ابهت، با موهای صاف و مرتب و لهجه آلمانی آرامی که نشان دهنده رضایت کامل او است، نقش هرمان گورینگ، نفر دوم رژیم نازی را ایفا کرده؛ مردی که قادر است حضار را اغوا کند، حتی در حالی که جنایاتش جهان را منزجر میکند.
کرو به خوبی تناقض کاریزما و هیولایی بودن گورینگ را به تصویر میکشد.
درست پس از شکست آلمان در پایان جنگ جهانی دوم گورینگ، همراه ۲۱ عضو دیگر از فرماندهی عالی نازی، به زندانی در نورنبرگ منتقل شدهاند تا در اولین دادگاه بینالمللی برای جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.
او میداند چه سرنوشتی در انتظارش است و جنایتهایش به زودی برای همه جهان روشن خواهد شد و مجازات اعدام در برابرش قرار دارد اما آرام ظاهر میشود.
نکته این است که رهبران نازی، خودشیفتههای بیمارگونهای بودند و همین خودشیفتگی آنها را گرفتار خودباوری غیرواقعی کرده است.
به ویژه این که گورینگ هم مانند هیتلر، معتاد به مواد مخدر نیز بود و روزی ۴۰ قرص مخدر مصرف میکرد تا شاید راهی برای کاهش شک نسبت به خود داشته باشد.
گورینگ در یک دادگاه نظامی بینالمللی بازجویی میشود و پیش از شروع محاکمه، بازپرس اصلی او سرهنگ آمریکایی داگلاس کلی (با بازی رامی مالک) که روانپزشک است، قصد دارد ببیند گورینگ امکان محاکمه را دارد یا خیر و از همان دقیقه اول مشخص میشود که او کاملا چنین توانی را دارد.
از اینجا کلی قصد دارد رابطه گورینگ با جنایات خودش را روشن کند و از همین جا است که نه او و نه فیلم خیلی پیش نمیروند.
کرو برای ایفای این نقش دیالوگهای زیادی به زبان آلمانی یاد گرفته، تا مثل گورینگ ادعا کند انگلیسی نمیفهمد، اما در نهایت این نمایش را کنار میگذارد و ادعا میکند نمیدانست چه رویدادهایی در حال وقوع بود.
او مدعی میشود که فکر میکرد «اردوگاههای کار اجباری» واقعا اردوگاه هستند و هاینریش هیملر، نفر سوم دستگاه هیتلر که به صورت مستقیم هولوکاست را پیش میبرد، عامل این جنایتها میخواند.
گورینگ دارد دروغ میگوید و به شکلی خودپسندانه یک سناریوی پیچیده انکارِ حقوقی را پیش میبرد.
این فیلم ۲ ساعت و نیمه کاملاً در حد یک فیلم اسکاریِ قدیمی با صحنهآراییهای باشکوه استودیویی ساخته شده و ویرانههای ناشی از بمبارانها، دادگاهِ تیره با فضایی به رنگ کرم و شخصیتهای مهم تاریخ را گرد آورده و برای این شخصیتها از بازیگران شناخته شده بهره گرفته است.
فیلمنامه «نورنبرگ» را نیز خود جیمز وندربیلت نوشته که نویسنده فیلمنامههای «زودیاک» و «مرد عنکبوتی شگفتانگیز» هم بود، با این حال در «نورنبرگ»، هرچند فیلمی شایسته و تماشایی است، از پس ارائه تنشهای روانشناختی به خوبی برنیامده و در نهایت یک پیوند فکری صمیمی بین گورینگ و کلی برقرار میکند؛ چیزی شبیه کلاریس استارلینگ و هانیبال لکتر در «سکوت برهها».
کرو با تسلط کامل عمل در برابر کلی ظاهر میشود و از روی قصد، مخاطب را از خود دور نگه میدارد.
در «نورنبرگ» تصاویر مستند واقعی و وحشتناک را هم که شامل انبوهی از اجساد و اسکلتهای متحرکی از انسانها است، میبینیم.
در این فیلم مایکل شانون در نقش رابرت اچ.
جکسون، قاضی دیوان عالی بسیار خوب ظاهر شده و نقش سر دیوید مکسول-فایف دادستان بریتانیا بر عهده ریچارد ای.گرانت است که سرانجام با طرح یک پرسش از گورینگ حکم اعدام او را قطعی میکند: اینکه آیا او هنوز به هیتلر وفادار است و پاسخ گورینگ آری است!
پیام فیلم این است که نازیها را نباید موجوداتی فراتر از واقعیت دید؛ آنها انسان بودند.
با این حال این فیلم برخلاف فیلمی مانند «منطقه مورد علاقه» جاناتان گلیزر، به طور کامل مردی را که پشت این چهره شیطانی قرار داشت، آشکار نمیکند.
آنچه «نورنبرگ» را به ویژه در چشمانداز سیاسی امروز جذاب میکند، چگونگی بررسی مبانی عدالت است.
در زمانی که نهادهای دموکراتیک با چالشهای بیسابقهای در سطح جهانی روبهرو هستند، فیلم وندربیلت وقایع تاریخی را روایت میکند و مخاطبان را مجبور میکند تا با سوالهای ناراحتکنندهای از چگونگی برخورد جوامع با شر و این که آیا عدالت واقعاً میتواند بیطرف باشد، روبهرو شوند.
نبوغ بازی کرو در این است که او در به تصویر کشیدن کامل گورینگ از هیچ راه میانبری استفاده نمیکند.
شخصیتی ریسکپذیر و از نظر اخلاقی پیچیده مانند این، هدفی حیاتی را دنبال میکند؛ به ما یادآوری میکند که شر اغلب چهرهای انسانی به خود میگیرد، فصیح صحبت میکند و حتی میتواند جذاب باشد.
این همچنین امتیازی برای فیلمنامه پیچیده وندربیلت است که بر اساس «نازی و روانپزشک» نوشته جک ال-های نوشته شده است.
اما کرو تنها بازیگر برجسته فیلم نیست.
لئو وودال که با «نیلوفر سفید» شناخته شد با بازی احساسی در نقش مترجمی که در تار و پود دادگاه گرفتار شده هم بسیار قوی ظاهر شده است.
اگرچه او بدون صحبت کردن به زبان آلمانی وارد این پروژه شد اما اجرایی سرشار از خویشتنداری ارائه کرده است و با صحنهای در اواخر فیلم، تماشاگران را به گریه میاندازد.
با توجه به اینکه رأیدهندگان آکادمی در سالهای اخیر به آثار تاریخی که مضمونی هشداردهنده دارند - مانند «اوپنهایمر» و «محاکمه شیکاگو ۷» - علاقه نشان دادهاند، «نورنبرگ» نیز میتواند بهعنوان یکی از نامزدهای احتمالی بهترین فیلم از همین حالا مطرح باشد.
زمانبندی فیلم بهویژه از پیش تعیینشده است.
در حالی که دموکراسیها با تهدیدهای داخلی روبهرو هستند و حقوق بینالملل برای مقابله با اشکال جدید جنگ و دستکاریهای اقتدارگرایانه تلاش میکند، «نورنبرگ» میتواند همان چیزی باشد که اسکار در حال حاضر به آن نیاز دارد.
این فیلم فیلمی درباره گذشته است که فوریت شدید تماشای آن در زمان حال نیز وجود دارد.