سلبریتیهایی که همیشه طلبکارند - تسنیم
معمولاً جشن هایی که توسط سینماگران برگزار می شود به منظور پاسداشت هنر هفتم و شادی سینماگران است. اما چیزی که دیده می شود تکرار بغض ها ، ناامیدی ها و انتقادهای همیشگی است؛ سلبریتی هایی که به جای امیدآفرینی، مدام از حال بد جامعه و هنر می گویند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینما، تلویزیون، نمایشخانگی و هر بستری که هنر هفتم را به تصویر میکشد، همواره چون آیینهای تمامنما، نور و سایههای زندگی جامعه را بازتاب داده است.
اما در روزگاری که انتظار میرود این هنر، پیامآور امید و دلگرمی باشد، با سیلی از ناامیدی و نارضایتی از زبان چهرههای برجسته سینما روبهرویم.
کسانی که مسئولیت نمایندگی جامعه هنری را برعهده دارند، از بیانصافیها و محرومیتها سخن میرانند؛ حال آنکه خود، در اوج رفاه و امنیت زندگی میکنند و ادعا میکنند که «حال جامعه خوب نیست».
سلبریتیهایی که طلبکارند
یکی از چهرههای مشهور که در انجمن بازیگران مسئولیتی دارد، در روز ملی سینما از پرسش درباره خواندن سرود ملی طفره میرود و اعتراض میکند که چرا هنرمندان نیازمند نان شب حمایت نمیشوند!
او و دخترش که هر دو در عرصه سینما و تلویزیون فعالاند، همچنان از شرایط جامعه گلایه دارند، اما حضوری پررنگ در پروژهها دارند.
این تناقض، گویای رویکردی است که نه از دلِ دغدغههای هنری، بلکه بیشتر از جنس طلبکاری و خودمحوری برمیآید.
آزاده صمدی با ژست آشنای «غم سینما»، سکوتی معنادار اختیار کرد؛ ستاره اسکندری با بغض و اشک، روایتی تکراری از تلخی روزگار سر داد؛ و حامد بهداد، همچون همیشه، مشعل اعتراض را بالا گرفت و سخنانی بر زبان آورد که بار دیگر فضای سال 1401 را در ذهنها زنده کرد.
از این دست رفتارها نهتنها در روز ملی سینما، بلکه در بسیاری از رویدادهای فرهنگی دیگر که سلبریتیها و چهرههای شناختهشده گرد هم میآیند، بارها و بارها دیدهایم؛ تکرار ملال، بدون راهحل، بدون مسئولیت.
انتقادهای اصولی و صدای مخالف
در میان این انبوه شکایتها و گلایهها، صدای پرویز پرستویی بهعنوان یکی از هنرمندان اصولی و واقعبین، متفاوت و قابل احترام است.
او به محرومیتهای واقعی مناطق دورافتاده اشاره میکند و بر ضرورت همدلی و حمایت تاکید میورزد.
البته ناگفته نماند آنها نیز اذعان میکنند که حال سینما خوب نیست اما نه همواره پرهیاهو و پرسروصدا!
نمایش غم یا واقعیت؟
اما سوال مهم این است: چرا همین هنرمندان وقتی دوربینهای رسمی خاموش میشوند، تصاویر از سفرهای لوکس، مهمانیهای گرانقیمت و زندگی لاکچری خود را در اینستاگرام منتشر میکنند؟
چرا در فضای مجازی، بیشتر تصویر شادی و رفاه ارائه میشود، اما در جلسات رسمی، تصویر ناراحتی و بحران؟
این تضاد نشان میدهد که بخش بزرگی از این غمها و ناامیدیها شاید صرفاً یک «پرفورمنس» برای جذب توجه و همدردی باشد، نه بازتاب دقیق وضعیت.
نگاه به جهان؛ امید یا یأس؟
اگر نگاهی به سینمای جهان بیندازیم، میبینیم که هنرمندان اروپایی و آمریکایی نیز گاه درباره مشکلات اجتماعی و سیاسی سخن میگویند، اما همیشه با تأکید بر امید، راهحل و مسئولیت اجتماعی.
مریل استریپ در مراسم گلدن گلوب پس از انتخاب دونالد ترامپ، سخنرانی انتقادی کرد، اما با هدف افزایش همدلی و تفکر.
کن لوچ، فیلمساز بریتانیایی، با ساخت فیلمهایی مثل «من، دنیل بلیک»، تلنگری به مخاطب میزند، اما امید را هم به تصویر میکشد.
ژولیت بینوش و ایزابل هوپر در فرانسه، اگر درباره سانسور سخن میگویند، همزمان از مسئولیت اجتماعی هنرمند و راههای مقاومت نیز صحبت میکنند.
سینمای ما در کدام مسیر است؟
متأسفانه در ایران، بسیاری از هنرمندان بیشتر به بازتولید اندوه و تلخی علاقه دارند؛ اندوهی که گاه واقعی نیست، بلکه تبدیل به «مد روشنفکری» شده است.
سینما باید فراتر از بازتاب تاریکیها باشد و راههای خروج و امید را نیز نشان دهد.
وقتی حال سینما و هنرمندان اینقدر بد است، چرا هیچ اقدام عملی برای بهبود آن صورت نمیگیرد؟
و اگر آن حال بد واقعی نیست، چرا تصویری از شادی و امید که در شبکههای اجتماعی دیده میشود، در محافل رسمی و رسانههای رسمی منعکس نمیشود؟
در روزهایی که پشت سر گذاشتهایم و نامش را «روز ملی سینما» نهادهایم، شاید مهمترین پرسش این باشد: سینما نیازمند امید است یا در چرخهای بیپایان از تکرار اندوه گرفتار آمده؟
سلبریتیها اگر واقعاً دلشان برای هنر و جامعه هنری میسوزد، باید از پستهای اینستاگرامی فاصله بگیرند، دست از طلبکاری بردارند و به جای مظلومنمایی، مسئولانه برای بهبود وضعیت تلاش کنند.
وگرنه، همه این شعارها تنها نمایشهای تکراری و بیاثر خواهند بود.
انتهای پیام/