زندانی سابق به طمع پول آدم کشت
مرد زندانی که برای به دست آوردن پول زیاد قصد داشت یک محموله مواد مخدر را جابهجا کند، آدم کشت و این بار به اتهام قتل به زندان افتاد.

مرد زندانی که برای به دست آوردن پول زیاد قصد داشت یک محموله مواد مخدر را جابهجا کند، آدم کشت و این بار به اتهام قتل به زندان افتاد.
کد خبر: 735845 | ۱۴۰۴/۰۶/۲۳ ۲۰:۳۰:۵۷
مرد زندانی که برای به دست آوردن پول زیاد قصد داشت یک محموله مواد مخدر را جابهجا کند، آدم کشت و این بار به اتهام قتل به زندان افتاد.
به گزارش اعتمادآنلاین، یک سال قبل جسد مردی به نام آریا پیدا شد که نشان میداد خفه شده است.
وقتی ماموران تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردند و متوجه شدند آریا با چند نفر در محل قرار داشت.
پلیس از طریق ردیابی دوربینهای مداربسته موفق شد عاملان قتل آریا را شناسایی کند.
دو مرد که در این رابطه دستگیر شدند، حاتم و میثم نام دارند که حاتم به اتهام قتل و میثم به اتهام معاونت در قتل بازداشت شدند.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
اولیای دم در جلسه رسیدگی به این پرونده درخواست قصاص کردند.
وقتی نوبت به متهمان رسید، ابتدا حاتم در جایگاه قرار گرفت.
او با تهمت زدن به مقتول گفت: «اتهام را قبول دارم.
ماجرا از جایی شروع شد که من هنوز در زندان بودم.
در آن زمان به خاطر جرم کوچک که انجام داده بودم، در رشت زندانی بودم.
چون وضع مالی خوبی نداشتم، یکی از زندانیان به نام شهرام به من گفت، اگر میخواهی پولدار شوی بهترین راه این است که قاچاق مواد بکنی.
او گفت ماه آینده یک محموله مواد میآید.
تو میتوانی آن را بخری و جابهجا کنی.
اینطوری پولدار میشوی.
من هم بعد از اینکه از زندان آزاد شدم ۳۵۰ میلیون تومانی را که همه داراییام بود، آماده کردم.
طلاهای زنم را هم فروختم و با شمارهای که شهرام داده بود، تماس گرفتم.
به تهران آمدم تا محموله را تحویل بگیرم.
هماهنگیهای من با آریا انجام میگرفت.
وقتی که همه چیز هماهنگ شد سر قرار رفتیم.»
متهم گفت: «وقتی سر قرار بودیم، آریا گفت حالش خوب نیست و میرود سرم بزند.
به او شک کردم و دنبالش رفتم.
دیدم دروغ میگوید.
وارد یک مغازه شد، بعد برگشت، پول را هم به او داده بودم.
فهمیدم ریگی به کفش دارد.
به میثم گفتم این پسر میخواهد ما را بپیچاند.
وقتی از مغازه خارج شد، خودم را به آریا نشان دادم.
خیلی تعجب کرد.
گفتم تو به ما دروغ گفتی.
ما این بار به مرد قاچاقچی که محموله را داشت، زنگ زدیم تا بیاید اما تلفن او خاموش بود.
بعد به شهرام زنگ زدم.
چون شهرام در زندان موبایل داشت.
گفت عجله نکنید.
صبر کنید، میآید.
ما هرچه صبر کردیم، نیامد.
بعد آریا گفت، بیایید به خانه باغی که ما داریم برویم.
من گفتم دیگر مواد نمیخواهم.
پولم را میخواهم.
آریا قبول کرد.
من هم قبول کردم به خانه باغ بروم.
وقتی به خانه باغ رسیدیم، تلفن آریا زنگ خورد.
او متوجه نشد که من حرفهایش را میشنوم.
آریا به کسی که پشت باغ بود گفت من دارم اینها را میبرم داخل باغ.
نیم ساعت دیگر شما بیایید.
آنجا بود که من فکر کردم دارد برای ما نقشهای میکشد و میخواهد بلایی سر ما بیاورد.
در همان لحظه پیراهن رکابی که داشتم دور گردن آریا انداختم و سمت ماشین بردمش.
میثم هم با نانچیکو او را زد و توانستیم او را به صندوق عقب بیندازیم.»
متهم در ادامه گفت: «قصدمان این بود که آریا را گروگان بگیریم تا پولمان را بدهند.
وقتی سمت بویین زهرا رسیدیم، متوجه شدیم آریا مرده است.
به همین دلیل هم جسدش را آنجا رها کردیم.»
متهم در پاسخ به این سوال که چرا بعد از قتل به مهاباد رفت، گفت: «من به مهاباد رفتم که از کشور فرار کنم اما بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.»
او همچنین در پاسخ به این سوال که چرا ابتدا گفته مقتول را با نانچیکو زده اما حالا مدعی است خفهاش کرده، گفت: «من اول گفتم او را زدم.
چون فکر میکردم علت فوت خفگی است و میخواستم از مجازات فرار کنم.
اما بعد پزشکی قانونی گفت که علت فوت ضربه به سرش است، برای همین هم من تصمیم گرفتم واقعیت را بگویم.»
در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت او گفت: «من با حاتم کار میکردم.
وقتی مواد جابهجا میکرد، همراهش میرفتم.
نانچیکو را هم خودش زدم.
من کاری نکردم و فقط در انتقال جسد کمک کردم.»
در این هنگام خانواده مقتول به متهمان اعتراض کردند.
آنها گفتند: «آریا در کار مواد نبود اینها دروغ میگویند.
او فردی خیر بود و هیچ سابقهای هم نداشت.
آنها به دلیل دیگری آریا را کشتهاند اما حالا دارند دروغ میگویند.»
در پایان، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.