ممنوعیت تبلیغ را به شبکه کودک برگردانید!
شبکه کودک که سال ها بدون تبلیغات تجاری فعالیت می کرد، حالا به بهانه های مختلف دوباره به عرصه تبلیغات بازگشته است؛ موضوعی که نگرانی هایی درباره سلامت محتوای تولیدی و مسئولیت رسانه ملی در حفاظت از کودکان ایجاد کرده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبکههای تلویزیونی کودک در سراسر جهان به دقت از هرگونه تبلیغات تجاری به دلیل آسیبپذیری مخاطبانشان دوری میکنند.
کودکان توان تشخیص تبلیغ از محتوای سرگرمکننده را ندارند و همین موضوع حساسیت بیشتری را میطلبد.
اما شبکه کودکِ ما طی ماههای اخیر با ورود تدریجی و زیرپوستی تبلیغات در برنامههای خود، مرزهای اخلاق رسانهای و فرهنگی را به چالش کشیده است.
در حالی که پیش از این و با فرمان صریح معاون وقت سیما (سیدمرتضی میرباقری) پخش تبلیغات تجاری در این شبکهها متوقف شده بود، حالا دوباره بازگشت آنها به صحنه سؤالبرانگیز شده است.
آیا کودکان این سرزمین، این بار قربانی بازارگرایی رسانه ملی شدهاند؟
تبلیغات به ظاهر حذف شده است اما در قالبی دیگر و به صورت برنامههای تولیدی به صحنه بازگشته است.
بازگشت پرابهام تبلیغات در شبکه کودک
از چند ماه پیش، تبلیغات به شبکه کودک بازگشته است؛ روزی کودکان به خرید مجلههای متنوع دعوت میشوند، روزی اسباببازیها و فیلمها تبلیغ میشوند و روزی هم بازدید از پارکهای تفریحی پرزرق و برق به آنها پیشنهاد میشود.
نمونهای بارز از این روند، برنامه «قصههای نبات» است؛ برنامهای کوتاه که قصههایی برای خردسالان روایت میکند، اما همزمان زیرنویسهای تبلیغاتی برای خرید یک مجله خاص و تیزرهای 45 ثانیهای که کودکان را به خرید ترغیب میکنند، پخش میشود.
این در حالی است که از سال 1398 و با دستور مستقیم سید مرتضی میرباقری، معاون وقت صداوسیما، پخش تبلیغات تجاری از شبکه کودک متوقف شده بود.
این تصمیم توسط کمپینهای گسترده مردمی و رسانهای از جمله #پویا_بدون_تبلیغات نیز حمایت شده بود.
در بسیاری از شبکههای کودک خارجی، تبلیغات با ضوابط بسیار سخت و ملاحظات دقیق انجام میشود؛ چرا که کودکان بهسادگی قادر به تمییز دادن تبلیغ از محتوا نیستند.
کارشناسان رسانه معتقدند تبلیغات باید در چارچوبهایی فرهنگی و آموزشی ارائه شود و از تجاریسازی بیحد و حصر کودکان جلوگیری شود.
اما در شبکه کودک ایران، تبلیغات به شکلی ناگهانی و بدون اطلاعرسانی شفاف به خانوادهها و مخاطبان خردسال به شکل گستردهای رواج پیدا کرده؛ موضوعی که نگرانیهای جدّی ایجاد کرده است.
تبلیغات «پارک ژوراسیک» و تفریحات ایرانی؛ سرگرمی یا بازاریابی؟
موج جدید تبلیغات به معرفی اماکن تفریحی و فرهنگی نیز کشیده شده است.
تبلیغاتی درباره «پارک ژوراسیک»، «اقیانوس پارک» و «سرزمین افسانههای ایرانی» که به ظاهر آموزشی و تفریحی معرفی میشوند، اما در پس پرده تبلیغاتی شدید، نوعی بازاریابی هدفمند برای جذب مخاطب خردسال است.
سرپرست گروه خردسال شبکه کودک، مهدی نیکروش، در گفتوگو با تسنیم به این نکته اشاره میکند که «این نوع برنامهها با همکاری مجموعههای مختلف تولید میشوند و بخشی از هدف آن معرفی مکانهای فرهنگی، علمی و تفریحی است.» اما آیا این توجیه برای تجاری شدن محتوای کودکانه کافی است؟
آیا وظیفه رسانه ملی فقط معرفی نیست و نباید مرزهای اخلاقی و حرفهای حفظ شود؟
او همچنین به این نکته تأکید کرد که تولیدات شبکه در استانهای مختلف انجام میشود و تمرکز صرف بر تهران نیست؛ برنامههایی مانند «یک خونه، آشپزخونه» در قم ساخته میشود و انیمیشنها در شهرهایی مثل مشهد و اصفهان تولید میشوند.
این موضوع به معنای تلاش برای توزیع جغرافیایی تولیدات است، اما هنوز سوال باقی است که آیا محتوای تبلیغاتی با همین توزیع منطقی و اصولی همخوانی دارد یا صرفاً بهانهای برای تبلیغات پرحجم و پررنگ در شبکه کودک شده است؟
ماجرای سفری شگفتانگیز؟!
مجریان شبکه کودک با لحنی دوستانه و صمیمی کودکان را به تجربه سفری شگفتانگیز دعوت میکنند؛ کودکان بیننده را به تجربهی «سفری شگفتانگیز» دعوت میکنند و آنها را ترغیب میکند تا با تهیه بلیت این مراکز، از خدمات تفریحی آنها بهرهمند شوند؛ بلیتهایی که اغلب قیمتی بین 200 تا 400 هزار تومان دارند و در روزهای خاص، حتی بیشتر.
این دعوت در ظاهر، چهرهای از معرفی امکانات کشور به کودکان به نمایش میگذارد، اما آیا حقیقت پشت پرده به همان زیبایی است؟
انتقادهای گسترده به این نوع برنامهسازی نشان میدهد که صِرف دعوت دوستانه به سفر نمیتواند توجیهی برای ورود تبلیغات گسترده و با بار اقتصادی سنگین به محتوای کودکانه باشد.
رسانهای که باید بیطرف باشد، در اینجا چهرهای دوگانه پیدا کرده است: از یک سو قصهگو و همراه کودکان، و از سوی دیگر تبلیغکنندهای هوشمند برای بازار مصرف.
مهمتر اینکه کودکان خردسال توان درک ابعاد هزینههای سفر یا نابرابریهای جغرافیایی در دسترسی به چنین مراکزی را ندارند.
این ناآگاهی میتواند احساس محرومیت و ناکامی را در دل کودکانی که از شهرها و مناطق دورافتادهتر هستند، ایجاد کند؛ کودکان بیخبر از دنیای اقتصادی بزرگتر که با چشمهای معصوم خود این تفاوتها را حس میکنند.
تبلیغات؛ بحران تکراری شبکه کودک
این اتفاق جدید تنها نقطه آغاز انتقادها نیست.
سالها پیش و با راهاندازی پویش «پویا بدون تبلیغات»، این شبکه توانسته بود موج گستردهای از تبلیغات تجاری را کنار بزند و محیطی امن و پاکیزه برای کودکان ایجاد کند.
اما اکنون بازگشت تدریجی تبلیغات در قالبی ظریفتر و ترکیبی از برنامههای نمایشی و حضور مجریان محبوب، این میراث را به مخاطره انداخته است.
این رویکرد حتی به حوزه سینما و فیلمهای کودکانه هم کشیده شده؛ در حالی که کارشناسان معتقدند بیش از دو ساعت تماشای تلویزیون برای کودکان میتواند خواب و سلامت آنان را مختل کند، تبلیغات مکرر به رفتن به سینما و دیدن فیلمهای خاص تأکید میورزد؛ آن هم در شرایط اقتصادی که بسیاری از خانوادهها توان برآورده کردن این نیازها را ندارند و حتی برخی روانشناسان رفتن به سینما را برای کودکان زیر 6 سال درست نمیدانند.
رسانه، مسئول آموزش و آرامش خانوادهها
وظیفه اصلی شبکه کودک، بیش از هر چیز تولید محتوای آموزشی و سرگرمکنندهای است که به کودکان چیزهای بیشتر و بهتر یاد بدهد؛ نه آنکه با تبلیغات خود، فشار روانی بر والدین وارد کند.
خانوادهها در شرایطی قرار میگیرند که باید بین خواستههای فرزندانشان و بضاعت مالی خود انتخاب کنند؛ انتخابی که در واقع از سوی رسانه تحمیل شده است.
علاوه بر این، تبلیغات پرزرق و برق شبکههای تلویزیونی، خانوادهها را درگیر خرید کالاهای مختلف میکند.
کودکان، به همراه والدین، مخاطب چند شبکه هستند و فشار تبلیغات اغواکننده باعث میشود بار مالی و روانی سنگینی بر دوش خانوادهها تحمیل شود؛ بار و فشاری که گاه بر توان مالی آنها میچربد.
تلویزیون؛ دوست کودکان یا تنها سرگرمی؟
برنامهها، کارتونها و انیمیشنها در شبکههای تلویزیونی مانند پرستارانی مهربان هستند که کودکان را به دنیایی خیالی و رنگارنگ میبرند.
اما این سرگرمی، اگر به عادت تبدیل شود، ممکن است کودک را از یافتن سایر منابع شادی و بازی محروم کند.
همچنین والدینی که به دل مشغلههای زندگی، تلویزیون را به عنوان محیطی آرام برای کودکان روشن میکنند، ناخواسته زمینهساز ایجاد عادت مصرف صرف رسانهای میشوند.
با این همه، تلویزیون همچنان محبوبترین و پرترددترین رسانه برای کودکان و خانوادههاست.
امروز اما دو چالش اصلی در مسیر مصرف رسانهای به چشم میآید: نخست جذب مخاطب و دوم حفظ ماندگاری آنها.
انتظار میرود شبکه کودک با تولید محتواهای جذاب، مفید و موثر، نه تنها مخاطبان را جذب کند بلکه آنها را در طولانیمدت در کنار خود نگه دارد؛ خواستهای که نیازمند برنامهریزی دقیق و توجه به کیفیت و مسئولیتپذیری است.
انتهای پیام/