ترکیدن حباب «تعهدات امنیتی» آمریکا با حمله اسرائیل به قطر
سامانههای پدافند هوایی پیشرفته قطر که میلیاردها دلار هزینه داشتند، در برابر حمله رژیم صهیونیستی ناکارآمد ماندند و حباب «تعهدات امنیتی» فروختهشده از سوی واشنگتن را ترکاند.

به گزارش مشرق به نقل از سیجیتیان، حمله هوایی اسرائیل به دوحه پایتخت قطر باعث برانگیخته شدن واکنشهایی گسترده شده است.
در این حمله که با دقت برنامهریزی شده بود، آمریکا نهتنها به تعرض اسرائیل به حاکمیت قطر اجازه داد، بلکه بهروشنی نشان داد که چگونه نظامهای متحد خود را در چارچوبی «ابزاری» و «سلسلهمراتبی» قرار داده است.
سامانههای پدافند هوایی پیشرفته قطر که میلیاردها دلار هزینه داشتند، در برابر این حمله ناکارآمد ماندند و حباب «تعهدات امنیتی» فروختهشده از سوی واشنگتن را ترکاند.
این رویداد ضعفهای جدی در ساختار امنیتی مبتنی بر وابستگی را آشکار کرد.
این حمله زمانی اتفاق افتاد که رهبران حماس در قطر برای بررسی طرح آتشبس آمریکا گرد هم آمده بودند.
این موضوع بهطور طبیعی ذهنها را به حمله اسرائیل علیه ایران در سه ماه پیش سوق میدهد؛ حملهای که درست در آستانه دور تازه مذاکرات میان ایران و آمریکا در عُمان انجام شد.
مذاکرات معمولاً نشانهای از آرامش به شمار میروند، اما اکنون برای اسرائیل به فرصتی برای ترور و کشتار بدل شدهاند؛ چرا که در جریان گفتوگوها، هوشیاری طرف مقابل اغلب کاهش مییابد و حتی آمریکا نیز در آن حضور داشته است.
این وضعیت اعتبار باقیمانده آمریکا را بیش از پیش تضعیف کرده و هشداری روشن به طرفهای درگیر داده است که مذاکره با واشنگتن میتواند خطرناک باشد.
پس از وقوع حادثه، واشنگتن نمایشی دوگانه ارائه داد.
کاخسفید ابتدا ادعا کرد «حمله یکجانبه به قطر با منافع آمریکا و اسرائیل سازگار نیست»، اما سپس اذعان کرد که «قبل از حمله به قطر هشدار داده شده است» (اما مقامات قطری این ادعا را رد کردند).
این توضیحات پس از حادثه نشاندهنده هماهنگی آمریکا و اسرائیل است.
چنانکه روزنامه واشنگتنپست نوشته، بدون هماهنگی آمریکا، اسرائیل بهسختی میتوانست در کشوری مانند قطر که مرکز مذاکرات آتشبس و پایگاههای نظامی آمریکایی فراوانی دارد، حملهای انجام دهد.
بسیاری از کارشناسان نظامی بر این باورند که اسرائیل برای انجام حملهای به این فاصله (بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر) نیازمند پشتیبانی لجستیکی پایگاههای هوایی ایالات متحده بوده است.
بنا بر این آمریکا نهتنها از این حمله آگاه بود، بلکه احتمالاً از نظر لجستیکی نیز پشتیبانی کرده است.
نکته قابلتوجهتر این که سیستمهای پدافند هواییِ ساختِ آمریکای پیشرفته قطر در برابر این حمله کاملاً عملنکردند!
طی سالهای اخیر، قطر دهها میلیارد دلار صرف خرید سیستمهای پدافندی کرده بود تا «پیشرفتهترین سیستمهای پدافند هوایی خاورمیانه» را ایجاد کند.
حتی در ژوئن امسال، پس از حمله ایران به پایگاههای آمریکا در قطر، دوحه ادعا کرد که ۱۱ موشک از ۱۲ موشک شلیکشده توسط ایران را با موفقیت رهگیری کرده است.
پس چرا در برابر این حمله، سیستمهای پدافندی قطر خاموش ماندند؟
مقامات قطری اعلام کردند که اسرائیل از سلاحهایی استفاده کرده که رادار قطر قادر به تشخیص آنها نبود.
برخی کارشناسان معتقدند که این مشکل فنی در واقع به دلیل دخالت انسانی بوده است.
آمریکا از طریق «قفلگذاری پس از فروش» میتواند سیستمهای پدافند کشورهای خریدار را کنترل کند.
در ماه مه امسال، دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر را بهعنوان اولین مقصد سفر خارجی خود انتخاب کرد.
این سفر با امضای قراردادهای سرمایهگذاری و فروش تسلیحات به ارزش چندین تریلیون دلار به پایان رسید.
جالب اینکه این سفر برای اولین بار شامل اسرائیل نشد.
برخی ناظران این اقدام را تغییری در سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ تعبیر کردند و گفتند که رویکرد «اول اسرائیل» ممکن است جای خود را به « اول آمریکا» بدهد.
اما تنها یک ماه بعد، اسرائیل بهصورت غیرقانونی به خاک ایران حمله کرد و ایالات متحده نهتنها مانع آن نشد، بلکه بهطور مستقیم در آن شرکت کرد.
کمتر از یک سال پس از دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ، اسرائیل با حملات به خاک ایران و قطر، دو بار از خط قرمز رفتاری که کشورهای منطقه دههها به طور ضمنی پذیرفته بودند، عبور کرد.
آمریکا از یکسو قطر را «متحد اصلی غیرناتو» مینامد و از سوی دیگر آشکارا اجازه نقض حاکمیت آن توسط اسرائیل را میدهد؛ همین امر نشان میدهد «نظم مبتنی بر قانون» که واشنگتن به جهان عرضه میکند، بهشدت با «عدالت گزینشی» که در عمل پیش میبرد، در تضاد است.
زمانی که اقدامات اسرائیل با منافع استراتژیک ایالات متحده همخوانی دارد، «امنیت متحدان» بهراحتی قربانی میشود.
سیستم «تعهدات امنیتی» که آمریکا ارائه میدهد، در نهایت نمیتواند ثبات و امنیت را در منطقه بههمراه داشته باشد.
برای کشورهای خاورمیانه، امنیت واقعی فقط میتواند بر پایه تصمیمگیریهای مستقل و همکاریهای منطقهای بنا شود.
از آشتی تاریخی ایران و عربستان با میانجیگری چین گرفته تا ابتکارهای کشورهای خلیج فارس برای پیشبرد گفتوگوهای امنیتی، تجربهها نشان دادهاند که تحقق واقعی امنیت منطقه تنها با کنار گذاشتن دخالتهای خارجی و ایجاد چارچوبهایی بر پایه برابری و همکاری ممکن است.