خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 22 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

عملیات اسرائیل در دوحه؛ حمله به اعتبار آمریکا و دیپلماسی لرزان خلیج فارس

مشرق | بین‌الملل | شنبه، 22 شهریور 1404 - 18:52
حمله رژیم صهیونیستی به قطر، تجاوز به زیرساخت شکننده دیپلماسی خلیج فارس و اعتبار آمریکا بود که نشان داد حتی حضور نظامی و تعهدات امنیتی آمریکا در منطقه در عمل ناکارآمد و شکننده است.
حمله،آمريكا،قطر،دوحه،رژيم،اسرائيل،ديپلماسي،حماس،خليج،فارس،دي ...

به گزارش مشرق، رژیم صهیونیستی در تاریخ نهم سپتامبر ۲۰۲۵ (۱۸شهریور)، حمله هوایی مرگباری را در قلب پایتخت قطر انجام داد که هدف آن ترور رهبران سیاسی حماس بود.
«جان کالابریس» در تحلیلی برای «مدرن دیپلماسی» معتقد است که اگرچه این تهاجم نتوانست به هدف اصلی خود برسد اما پیامدهای دیپلماتیک این عملیات بسیار گسترده‌ و آزمونی مهم برای رژیم اسرائیل، قطر و ایالات متحده در یکی از مهم‌ترین بحران‌های دیپلماتیک سال‌های اخیر است.
آنچه حمله را از سایر عملیات‌های هدفمند این رژیم متمایز می‌کند، این واقعیت است که قطر، متحد مهم آمریکا، هدف قرار گرفت.
این رویداد مجموعه‌ای از مسائل کلیدی را برجسته می‌کند: اگر رژیم اسرائیل حتی به پایتخت‌های متحدان آمریکا هم حمله کند، چه چیزی از تضمین‌های امنیتی آمریکا در خلیج فارس باقی می‌ماند؟
آیا قطر هنوز می‌تواند نقش میانجی مطمئن در مذاکرات آتش‌بس را ایفا کند؟
و این رویداد چگونه محاسبات کشورهای خلیج فارس در توازن روابط با واشنگتن و دیگر قدرت‌های جهانی را تغییر می‌دهد؟
به نوشته «مدرن دیپلماسی»، این اولین حمله علنی رژیم علیه یک کشور عرب خلیج فارس بود.
امیر قطر با خشم شدید واکنش نشان داد.
نخست‌وزیر «محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی» این حادثه را «تروریسم دولتی» خواند و اعلام کرد که دوحه «همه چیز را بازنگری می‌کند»، حتی درباره نقش آینده خود در مذاکرات آتش‌بس.
وی همچنین تأکید کرد که «بنیامین نتانیاهو» باید «به عدالت سپرده شود» و همچنین خواستار «پاسخ جمعی» از سوی کشورهای منطقه شد.
از سوی دیگر، این حمله به تصویر دوحه به عنوان یک مرکز پایدار برای تجارت و دیپلماسی را که سال‌ها بر آن تأکید داشت، آسیب زد.
دوحه میزبان نیروهای فرماندهی مرکزی آمریکا و دفتر سیاسی حماس بود و مذاکرات میان دشمنان، بخش مهمی از هویت سیاست خارجی آن بود.
حال در عرض چند ماه این تصویر از ثبات نابود شده و ناگهان دوحه آسیب‌پذیر به نظر رسید.
این حادثه همچنین سوالات جدی درباره تضمین‌های امنیتی آمریکا در منطقه ایجاد کرد.
پایگاه العدید میزبان هزاران سرباز آمریکایی و پیشرفته‌ترین سامانه‌های دفاع هوایی منطقه است، اما همزمان رژیم اسرائیل توانست در چند دقیقه حملات خود را انجام دهد.
اگرچه دونالد ترامپ بلافاصله با نتانیاهو و آل ثانی تماس گرفت و وعده داد که دیگر چنین چیزی تکرار نخواهد شد و سخنگوی کاخ سفید تأکید کرد که ترامپ «احساس بدی» نسبت به این حمله داشت، اما این تضمین‌ها برای دوحه تا حد زیادی توخالی به نظر رسید.
این حمله پیامدهای اقتصادی نیز خواهد داشت.
قطر تعهد کرده بود طی یک دهه ۵۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کند و در سفر ترامپ ۴۲ میلیارد دلار سلاح از آمریکا خرید.
اگر دوحه تضمین‌های آمریکایی را غیرقابل اعتماد بداند، ممکن است این سرمایه‌گذاری‌ها مورد بازبینی قرار بگیرند.
این موضوع نشان می‌دهد که قدرت نرم قطر، یعنی استفاده از جریان‌های مالی برای تأثیرگذاری بر سیاست واشنگتن، در صورت احساس خیانت، می‌تواند به یک ابزار مهم برای پاسخ به حمله تبدیل شود.
تحلیلگر مدرن دیپلماسی اعتقاد دارد: در دکترین استراتژیک اسرائیل، ترورها و حملات هدفمند ابزارهایی برای استمرار هستند.
عملیات‌های موساد از تهران (ترور اسماعیل هنیه در تهران) تا بیروت و دمشق گسترده شده است.
با این حال، حمله در داخل دوحه از محدوده جدیدی عبور کرد زیرا برای اولین بار، به یک متحد آمریکا که میزبان نیروهای آمریکایی است، حمله شد...
د.
برخلاف انتظار، در حالی که این حمله به دنبال تضعیف حماس بود، هزینه دیپلماتیک جانبی ممکن است از جنبه عملیاتی آن بیشتر باشد.
به جای حذف رهبران حماس، اسرائیل با خطر از دست دادن حمایت قطر و تضعیف مسیر آتش بس و اسرا روبه‌رو شد.
واکنش اروپایی‌ها به ویژه از سوی آلمان، انگلیس و فرانسه نیز سریع و جدی بود.
انتقادها نشان‌دهنده کاهش صبر و تحمل در پایتخت‌های غربی نسبت به اقدامات رژیم است.
در این شرایط اروپا ممکن است برای حفظ نقش میانجیگری فعال‌تر وارد عمل شود، حتی اگر واشنگتن همچنان ضامن اصلی امنیت باشد.
گزارش در پایان تصریح دارد: این حمله نه تنها علیه رهبران حماس، بلکه علیه زیرساخت شکننده دیپلماسی خلیج فارس، اعتبار آمریکا و پذیرش تدریجی اسرائیل در منطقه بود.
این حادثه یک گسل ایجاد کرد که می‌تواند ترازهای منطقه‌ای را بازتعریف کند، ممکن است دوحه دیگر نقش میانجی نداشته باشد، حکام عرب استراتژی‌های احتیاطی خود را تشدید کنند و وعده‌های سرمایه‌گذاری آمریکا و قطر متوقف شود و این رویداد حقیقت گسترده‌تری را نشان می‌دهد که در دورنمای کنونی از نظام چندقطبی، کشورهای خلیج فارس این گزینه را دارند که سرمایه مالی و دیپلماتیک خود را به جای دیگری منتقل کنند اگر واشنگتن را بی‌توجه یا غیرقابل اعتماد بدانند.