خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 20 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

روایت دلیرمردانی که از شالیزار تا سنگر رفتند

تسنیم | استان‌ها | پنجشنبه، 20 شهریور 1404 - 11:30
رزمندگان گیلانی که از دل روستاها و مزارع برخاستند، در عملیات های سرنوشت ساز دفاع مقدس خوش درخشیدند و امروز یادشان در کنگره دوباره زنده شد.
شهيد،رزمندگان،شهدا،دفاع،گيلاني،كنگره،مقدس،دل،گيلان،جبهه،خون، ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از رشت، در آخرین روز کنگره هشت هزار شهید گیلان راهی شدیم تا با خیل جمعیتی که از سراسر استان آمده بودند خود را به این قرار عاشقانه برسانند هم‌قدم شویم، در مسیرهای منتهی به محل باغ موزه دفاع مقدس رشت کاروان اتومبیل‌ها و مردان و زنان پرچم بردوش پیاده و سواره با شوق و شور فراوان در حرکت بودند.
به محل کنگره که رسیدیم غرفه‌های نمایشگاه پرچمداران و محوطه کنگره مملو از جمعیت مشتاق بود هر کس در گوشه‌ای خلوت گزیده بود با زمزمه‌هایی بر لب و چشمانی اشکبار وداعی عاشقانه با شهدا داشت.
در دل جنگل‌های همیشه‌سبز گیلان، جایی که مه بر شانه‌های کوه می‌نشیند و رودها بی‌وقفه می‌جوشند، مردان و زنانی برخاستند که غیرت و حب وطن را معنایی تازه بخشیدند و تا سنگرهای جبهه‌ها خود را رساندند، آنان نه برای شهرت، بلکه برای حقیقت و دفاع از وطن، کفش‌های خاکی پوشیدند و از دل کوه‌ها و شالیزارهای گیلان دل به جبهه سپردند.
از بندر انزلی تا رودبار، از فومن تا لاهیجان، از تالش تا مرز آستارا جوانان، نوجوانان و حتی سالخوردگان، کشاورزان و معلمان، دانشجویان و بازاریان، همه با یک هدف مشترک: «حفظ عزت و استقلال ایران اسلامی» گیلان با تقدیم بیش از 8 هزار شهید، سهمی بزرگ در دفاع مقدس ایفا کرد؛ سهمی که نه‌تنها عدد، بلکه روایت‌هایی زنده از فداکاری است.
رزمندگان گیلانی در عملیات‌های سرنوشت‌سازی چون والفجر 8، کربلای 5، بیت‌المقدس و طریق‌القدس حضور فعال داشتند، آنان در گردان‌های خط‌شکن، با روحیه‌ای مثال‌زدنی، خطوط دشمن را در هم شکستند، بسیاری از آنان فرماندهانی شدند که نه با رتبه، بلکه با رفتار و ایمان، دل‌ها را رهبری می‌کردند.
در کنار نبرد، رزمندگان گیلانی با فرهنگ غنی خود، روحیه‌ای خاص به جبهه‌ها بخشیدند، صدای آوازهای محلی، چای داغ در سنگر، و قصه‌های شبانه، رنگی انسانی به فضای جنگ می‌داد، آنان نه‌تنها جنگیدند، بلکه زندگی را در دل آتش حفظ کردند؛ با شوخی‌های ساده، با دعاهای شبانه، با یاد خانواده‌هایی که چشم‌انتظار بودند.
حضور زنان گیلانی نیز در پشت جبهه‌ها چشمگیر بود.
مادرانی که با دستان خود نان می‌پختند، لباس می‌دوختند، و فرزندانشان را با دعای خیر روانه میدان می‌کردند.
آنان ستون‌های پنهان مقاومت بودند؛ بی‌صدا اما مؤثر، بی‌ادعا اما پایدار.
در بیمارستان‌های صحرایی، پرستاران گیلانی با دقت و عشق، زخم‌های جسم و روح رزمندگان را مرهم می‌گذاشتند، روایت‌هایی از دختران جوانی که با لباس سفید، در دل خاک و خون، امید را تزریق می‌کردند، هنوز در خاطره‌ها زنده است.
پس از پایان جنگ، بسیاری از رزمندگان گیلانی به روستاها و شهرهای خود بازگشتند؛ اما نه همان‌گونه که رفته بودند، آنان حامل تجربه‌ای بودند که در هیچ کتابی نمی‌گنجد، برخی به روایت‌گری پرداختند، برخی به خدمت در حوزه‌های اجتماعی، و برخی در سکوت، خاطراتشان را در دل نگه داشتند.
امروز، یاد و نامشان در گلزارهای شهدا، در موزه‌های دفاع مقدس، و در دل‌های مردم گیلان جاودانه است، آنان برگ‌های سبز ایثارند، درختانی که با خون خود، ریشه‌های استقلال را آبیاری کردند، نسل جدید، با دیدن تصاویرشان، با شنیدن قصه‌هایشان، معنای واقعی وطن‌دوستی را می‌آموزد.
رزمندگان گیلانی، نه‌تنها در تاریخ دفاع مقدس، بلکه در حافظه فرهنگی ایران، جایگاهی ویژه دارند، آنان نماد پیوند طبیعت و مقاومت‌اند؛ مردانی که از دل جنگل آمدند تا در دل تاریخ بمانند.
با دوربین خبرگزاری تسنیم به سراغ رزمندگان گیلانی دفاع مقدس رفتیم که با قدوم‌شان کنگره را رنگ‌وبویی دیگر بخشیدند.
یکی از رزمندگان با لباس رزم خود پرچم یا حسین به دست در گوشه‌ای نشسته بود به سراغش رفتیم و درگفت‌وگو با دوربین تسنیم گفت: «علی نیازمند خالکیاسری» هستم چهل و چهار سال افتخار داشتم که بسیجی باشم برادرم جزء جانبازان دفاع مقدس است و ما از روستای خالکیاسر دوازده شهید تقدیم وطن کردیم، من در شلمچه در عملیات کربلای پنج حضور داشتم.
ما عاشق و دوستدار رهبرمان هستیم.
به دیدن رزمنده دیگری رفتیم که در گوشه‌ای دیگر از کنگره در حال نگارش روی دیوارنگاره بودند و در گفت وگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: اسماعیل نظری هستم از رزمندگان از رزمندگان دفاع مقدس از شهر سیاهکل مسئول اعزام شهرستان سیاهکل بودم.
وی با ذکر خاطره ای از دوستان شهیدش گفت: «شهید ارسلان فیضیان» آمده بود مرخصی و ما با هم در قبرستان در قبرستان روستا با هم قدم می‌زدیم ایشان گفتند که من این بار که به جبهه بروم شهید می‌شوم و جای خود را به من نشان داد یک ماه بعد ایشان شهید شدند و در همان محل به خاک سپرده شدند شهید ایرج بخشی‌پور هم که برادر شهید بودند با من گفت وگویی داشتند قبل از رفتن به جبهه گفتند این بار که به جبهه بروند من شهید می‌شوم این وصیت نامه من است و شما در نماز جمعه وصیت نامه من را برای مردم بخوانید.
این رزمنده گیلانی با اشاره به اینکه ایشان هم شهید شدند و من در نماز جمعه خاطرات وصیت نامه ایشان را برای مردم خواندم گفت: احساس میکنم شهدا این جا هستند آنان همیشه زنده هستند.
وی با بیان اینکه دشمنان ما مایوس هستند و دست و پا می‌زنند به خاطر خون شهدا است، ما کسی نیستیم این سیره شهدا است که همگان را عاشق و شیفته خودشان می‌کند.
در گوشه‌ای دیگر از کنگره خواهران شهدا قاب‌های عکس برادرانشان را با خود داشتند و عبور می‌کردند.
شهید بهمن موروثی را بشناسیم
شهید بهمن موروثی در سال 1342 در روستای درگاهی از توابع شهرستان آستانه اشرفیه، در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز چشم به جهان گشود.
سومین فرزند خانواده بود و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش گذراند.
تا سال چهارم دبیرستان ادامه تحصیل داد و هم‌زمان با شکل‌گیری انقلاب اسلامی، به فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی در انجمن اسلامی محل پرداخت.
وی از نخستین داوطلبان اعزام به جبهه از آستانه اشرفیه بود و در نهایت، در تاریخ 16 آذر 1361 در منطقه ذبیدات، در سن 19 سالگی به فیض شهادت نائل آمد.
بخشی از وصیت‌نامه شهید بهمن موروثی را می‌خوانیم:
«اگر دین محمد (ص) با کشته شدن من پایدار نمی‌ماند، پس‌ای شمشیرها مرا دریابید، اگر اسلام و انقلاب باید پایدار بماند، اگر حاکمیت الله و ولایت فقیه باید تحقق یابد، جان من هیچ است… بگذار هزاران جان فدای یک تار موی ولایت فقیه شود، اسلام همانند درختی است که با خون ما رشد می‌کند.
از خون سمیه‌ها و یاسرها تا خون حسین (ع)، این خط سرخ به ما رسیده است.
امروز نوبت ماست که این مسیر را ادامه دهیم».
این شهید عزیز، با قلمی آگاهانه و قلبی سرشار از عشق الهی، وصیت‌نامه‌ای نوشت که نه‌تنها سندی از ایمان، بلکه چراغی برای نسل‌های آینده است.
شهید رضوان سیفی نژاد سال 1347 در روستای خلیف‌آباد از توابع شهرستان تالش به دنیا آمد.
کارگر کارخانه چوب‌بری بود.
به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت.
چهارم تیر، 1367 در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره و مصدومیت شیمیایی به شهادت رسید.
مدفن وی در زادگاهش واقع است.
در گوشه‌ای دیگر با یکی دیگر از رزمندگان صحبت کردیم که در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم، اظهار کرد: فتحعلی چراغی از تالش هستم از رزمندگان دفاع مقدس که در عملیات قادر در غرب و عملیات‌های جنوب کشور مثل کربلای پنج شرکت داشتم و در سال هزار و سیصد و شصت و شش هم در عملیات‌های قصرشیرین و سومار حضور داشتم.
وی با اشاره به یکی از همسنگران‌شان «مقصود صادقی» که به شهادت رسیدند خاطرنشان کرد: این شهید والامقام پیرو خط رهبری و پیرو ولایت فقیه بودند
این رزمنده دلاور بیان کرد: در مسیر کنگره که وارد شدم خاطرات جنگ برای من زنده شد و اینجا تداعی کننده فضای جبهه و جنگ بود خدا را شکر می‌کنم که تا این زمان عمر داشتم هم جنگ را دیدم و هم کنگره‌ای که برای شهدا برگزار شده و کاش شهدا بودند و می‌دیدند که چقدر مردم پشتیبان و مشتاقشان هستند.
این روایت‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ ایثار و شهادت در گیلان تنها در قاب خاطرات باقی نمانده، بلکه همچنان در رگ‌های جامعه جاری است، حضور پرشور مردم در کنگره 8 هزار شهید استان، جلوه‌ای روشن از وفاداری نسل امروز به آرمان‌های شهدا و پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی است.
شهیدان گیلان با خون خود شجره طیبه انقلاب را آبیاری کردند و امروز فرزندان این دیار با گام‌هایی استوار، راه آنان را ادامه می‌دهند، بی‌تردید مکتب مقاومت و ولایت‌مداری شهدا چراغی فروزان برای آینده ایران اسلامی خواهد بود.
انتهای پیام/616/