خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 18 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

شرق،در حال تجربه یک «رنسانس و بیداری» جدید است؛ شرقی که جغرافیایی نیست

مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 18 شهریور 1404 - 08:34
امروز اندیشمندان شرق بیش از هر چیز به بازگشت معنا به زندگی بشر می‌اندیشند به بازیابی پیوند گمشده میان انسان، هستی و حقیقت و به ساختن جهانی که نه بر پایه رقابت و مصرف، بلکه بر پایه همدلی است.
شرق،فكري،ايران،غربي،غرب،جهان،تمدني،فلسفي،عرفان،معنا،شرقي،باز ...

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سینا سفالگر: در جهانی که با شتاب به سمت بحران‌های بی‌سابقه حرکت می‌کند، از جنگ‌های نیابتی و چند قطبی شدن جهان تا فرسایش اخلاق، بی‌معنایی زندگی شهری، و انزوای انسان مدرن، بازگشت جهان به شرق نه صرفاً یک حرکت ژئوپلیتیک، بلکه می‌تواند ضرورتی فلسفی به شمار رود.
سوال بنیادینی که امروز ذهن بسیاری از متفکران را به خود مشغول کرده این است که شرق امروز، در مقام یک جریان فکری، به چه می‌اندیشد؟
آیا همچنان در پی گرفتن نسخه‌های غربی برای پیشرفت است؟
یا در حال ارائه بدیلی تمدنی، معنوی و فلسفی در برابر غرب.
برای بررسی این پرسش، با مثنی عبدالله، نویسنده و تحلیلگر مالزیایی مطالعات اجتماعی و سیاسی، گفتگویی تفصیلی انجام داده‌ایم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:
*شما وضعیت اندیشه در شرق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
آیا هنوز حیات فکری دارد یا کاملاً در حاشیه تمدن غربی قرار گرفته است؟
به‌هیچ‌وجه نمی‌توان گفت شرق در حاشیه است.
برعکس، به نظر من شرق امروز در حال تجربه یک «بیداری فلسفی» جدید است.
چیزی شبیه به رنسانس، اما با ویژگی‌های بومی و درون‌زا.
البته این بیداری بیشتر در لایه‌های عمیق فکری و کمتر در سطح رسانه‌ای دیده می‌شود، اما در حال شکل‌دادن به یک تحول بلندمدت است.
باید توجه کرد که شرق امروز فقط به معنای جغرافیایی‌اش نیست.
شرق در اینجا نماد نوعی نگاه متفاوت به انسان، طبیعت و هستی است.
نگاهی که مبتنی بر وحدت هستی، معناگرایی، و همزیستی با طبیعت است.
در حالی که غرب دچار فروپاشی تدریجی ارزش‌ها شده، شرق در حال جست‌وجوی معنا و بازسازی خویشتن خویش است.
در چین، فلسفه کنفوسیوسی با نسخه‌ای مدرن وارد سیاست‌گذاری شده است.
در هند، تلفیق بین عرفان سنتی و تکنولوژی دیجیتال در حال رشد است.
در ایران، بحث‌های تازه‌ای پیرامون حکمت متعالیه، عرفان و حتی فلسفه تطبیقی در حال شکل‌گیری است.
این‌ها نشانه‌هایی از حیات فکری یک تمدن‌اند، نه نشانه‌ی رکود.
*این گرایش به اندیشه‌های بومی و سنتی در شرق، آیا واکنشی به شکست مدل‌های غربی است؟
یا یک پروژه فکری مستقل؟
ترکیبی از هر دو است.
از یک سو، جهان شرق متوجه شده که پیروی کورکورانه از مدل‌های غربی، نه تنها توسعه نمی‌آورد، بلکه منجر به بحران هویتی می‌شود.
مدرنیته غربی، اگرچه ابزارهای فناورانه قابل‌توجهی به ارمغان آورده، اما در حوزه معنا، اخلاق و آرامش روانی، کاملاً شکست خورده است.
اما از سوی دیگر، بازگشت به سنت‌های فکری در شرق، یک حرکت مستقل است که برآمده از درک تازه‌ای از میراث معنوی بومی است.
مثلاً در ژاپن، فلسفه ذن با کاربردهایی در روان‌درمانی و اقتصاد تلفیق شده است.
در هند، بازخوانی اوپانیشادها و گیتا در کنار نظریه‌های علمی نوین انجام می‌گیرد.
در ایران هم شاهد افزایش گرایش به حکمت اسلامی، عرفان، و ترکیب این سنت‌ها با مسائل روز هستیم.
این بازگشت به ریشه‌ها نه نوستالژیک است و نه ارتجاعی، بلکه حرکتی به‌سوی بازیابی اعتمادبه‌نفس فکری و ساختن یک الگوی بدیل برای جهان معاصر است.
*جایگاه ایران در این منظومه فکری شرق کجاست؟
آیا ایران می‌تواند نقش محوری داشته باشد؟
بی‌تردید چنین است.
ایران از دیرباز نه فقط یک کشور، بلکه یک تمدن و یک تجربه‌ی فکری منحصر به‌فرد بوده است.
برخلاف برخی کشورهای شرقی که تنها مصرف‌کننده یا انتقال‌دهنده ایده‌های غربی هستند، ایران دارای سنت‌های فکری منسجم، عمیق و زنده است.
از فلسفه‌ی اشراقی سهروردی گرفته تا حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا، و از عرفان ابن‌عربی و مولوی تا تفکر سیاسی خواجه‌نصیر و فارابی، همه نشان از یک دستگاه اندیشه‌ورزی پیچیده دارد.
امروز اگر نخبگان ایرانی بتوانند این سنت‌ها را بازخوانی و در زبان امروز بازنویسی کنند، ایران می‌تواند قطب فلسفی و معنوی شرق جدید باشد.
همچنین، در شرایطی که بسیاری از کشورها در باتلاق مصرف‌گرایی غرق‌اند، ایران می‌تواند الگویی از مقاومت معرفتی و بازیابی خویشتن فکری ارائه دهد.
*در سطح بین‌الملل، آیا امکان شکل‌گیری یک گفتگوی فلسفی میان شرق و غرب هنوز وجود دارد؟
یا جهان به‌سوی شکاف تمدنی پیش می‌رود؟
همزمان با رشد قدرت‌های شرقی در حوزه‌های اقتصادی و نظامی، ما شاهد یک نوع بی‌اعتمادی متقابل در سطح گفتمانی هم هستیم.
اما گفتگوی تمدنی نه تنها ممکن است، بلکه یک ضرورت تاریخی است.
اما این گفتگو باید بر مبنای احترام متقابل، شناخت عمیق و دوری از سلطه‌گری باشد.
اندیشه شرقی می‌تواند چیزی را عرضه کند که غرب از آن تهی شده: معنا، آرامش، اخلاق، و پیوند انسان با هستی.
در مقابل، غرب می‌تواند ابزارهایی برای فهم بهتر، تحلیل منطقی، و توسعه فناوری ارائه دهد.
اگر این دو جریان بتوانند بدون سلطه یکی بر دیگری تعامل کنند، بشریت از آن سود خواهد برد.
البته اگر غرب همچنان بخواهد تنها از موضع برتر سخن بگوید، طبیعی است که شرق نه تنها گفتگو نخواهد کرد، بلکه مقاومت خواهد کرد و حق هم با اوست.
*در میان این تحولات، مسئولیت روشنفکران، نویسندگان و دانشگاهیان ایرانی چیست؟
مسئولیت روشنفکر ایرانی، بیش از هر چیز، بازخوانی خویشتن فکری و تمدنی خود است.
باید بدانیم که بدون اتصال به ریشه، هیچ درختی دوام نمی‌آورد.
اما این به معنای عقب‌نشینی به سنت‌های کهنه نیست، بلکه به معنای بازآفرینی آن‌ها در زبان امروز، در حوزه‌های فلسفه، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، ادبیات و حتی اقتصاد است.
دانشگاهیان باید بیش از گذشته به متون کلاسیک بازگردند، اما با نگاه انتقادی و نوآورانه.
نویسندگان باید روایت‌هایی از هویت ایرانی و شرقی خلق کنند که نه در غرب‌زدگی فرو برود، نه در تعصب.
و جوانان باید این جسارت را پیدا کنند که بپرسند: ما چه کسی هستیم؟
از کجا آمده‌ایم؟
و چه چیزی می‌توانیم به جهان امروز اضافه کنیم؟
اگر این روحیه بازاندیشی و اعتماد به نفس بازگردد، نه‌تنها از نظر فکری، بلکه از نظر تمدنی، ایرانی‌ها چیزهای زیادی برای عرضه کردن دارند.
*اگر بخواهید در یک جمله بگویید که امروز اندیشمندان شرق به چه می‌اندیشند، چه خواهید گفت؟
امروز اندیشمندان شرق بیش از هر چیز به بازگشت معنا به زندگی بشر می‌اندیشند.
به بازیابی پیوند گمشده میان انسان، هستی و حقیقت و به ساختن جهانی که نه بر پایه رقابت و مصرف، بلکه بر پایه همدلی، تأمل و آگاهی بنا شود.