خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 18 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

برجام؛ گواهی بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا

مهر | سیاسی | دوشنبه، 17 شهریور 1404 - 19:23
«برجام» نتیجه مذاکراتی بود که با هدف حل‌وفصل اختلافات هسته‌ای ایران و غرب انجام گرفت، اما امروز به سندی عینی برای اثبات بی‌اعتمادی تاریخی نسبت به غرب و به‌ویژه آمریکا تبدیل شده است.
ايران،توافق،غرب،تجربه،اروپا،–،ديپلماسي،قدرت،آمريكا،سياست،قرا ...

خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست - محمدصادق دانشجو: نزدیک به یک دهه از آغاز مذاکراتی می‌گذرد که با هدف حل‌وفصل اختلافات هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و قدرت‌های جهانی شکل گرفت و در نهایت به توافقی تحت عنوان «برجام» ختم شد؛ توافقی که قرار بود فصل نوینی از تعاملات بین‌المللی را رقم بزند و از طریق آن، هم نگرانی‌های ادعایی طرف غربی برطرف شود و هم حقوق ملت ایران در حوزه فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای محفوظ بماند.
اما امروز، با گذشت این مدت، نه‌تنها چشم‌انداز روشن‌تری از توافق حاصل نشده، بلکه تصویری واقعی‌تر از ماهیت روابط بین‌الملل و منطق سلطه‌گرایانه بلوک غرب پیش چشم جهانیان قرار گرفته است.
این روند، اگرچه برای بسیاری ناامیدکننده بود، اما برای تحلیلگران آشنا به ساختار نظم بین‌الملل قابل پیش‌بینی محسوب می‌شد؛ نظمی که در آن قدرت بر عدالت برتری دارد و اراده هژمون، جایگزین قواعد حقوقی می‌شود.
تجربه برجام، برخلاف تصور اولیه برخی از نخبگان سیاسی و جریان‌های رسانه‌ای داخلی، نه یک دروازه به سمت همکاری سازنده، بلکه سندی عینی برای اثبات بی‌اعتمادی تاریخی نسبت به غرب و به‌ویژه آمریکا بود.
جمهوری اسلامی ایران با پایبندی کامل به تعهدات خود – چه در زمینه غنی‌سازی، چه در زمینه کاهش ذخایر اورانیوم و چه در حوزه نظارت‌های گسترده آژانس – تمامی آنچه را که جامعه جهانی مطالبه می‌کرد عملی ساخت.
حتی در دوره‌ای که آمریکا از توافق خارج شد، ایران ماه‌ها همچنان به تعهدات خود پایبند ماند تا زمینه‌ای برای نجات توافق فراهم بماند؛ اقدامی که نشان‌دهنده بالاترین سطح مسئولیت‌پذیری دیپلماتیک بود.
با این حال، پاسخ این رویکرد متعهدانه، چیزی جز نقض عهد طرف مقابل نبود.
خروج رسمی آمریکا از توافق در سال ۲۰۱۸ نه‌تنها ضربه‌ای جدی به اعتبار حقوقی و سیاسی برجام وارد کرد، بلکه عملاً سایر طرف‌های توافق را نیز در وضعیت انفعالی قرار داد.
کشورهای اروپایی علی‌رغم تعهدات مکتوب و اعلامیه‌های رسانه‌ای متعدد، در عمل نتوانستند گامی مستقل و مؤثر برای حفظ توافق بردارند.
تلاش‌هایی مانند راه‌اندازی اینستکس، صرفاً در سطح نمادین باقی ماند و هیچ‌گونه اثر عملی بر کاهش فشارهای اقتصادی بر ایران نداشت.
در ادامه زمانی که ایران سعی در حل مشکلات از راه دیپلماتیک داشت، سه کشور اروپایی -آلمان، انگلیس و فرانسه- به سمت فعال‌سازی مکانیزم ماشه حرکت کردند؛ اقدامی که دقیقاً نقطه مقابل روح دیپلماسی و منطق گفت‌وگوی سازنده است و بیش از پیش، عدم استقلال اروپا را برملا ساخت.
این واقعیت تلخ که سه کشور اروپایی – فرانسه، آلمان و انگلستان – علی‌رغم مانورهای دیپلماتیک، نهایتاً در صف تصمیمات آمریکا ایستادند، تنها یک معنا دارد: اروپا، نه بازیگری مستقل در نظام بین‌الملل، بلکه پیاده‌نظام سیاست‌های کاخ سفید است؛ حتی زمانی که آن سیاست‌ها با منطق حقوق بین‌الملل و حتی مصالح راهبردی خود اروپا نیز هم‌راستا نیست.
شاید یکی از واضح‌ترین نمادهای این وابستگی را بتوان در تصویر تاریخی نشست اخیر ترامپ با سران اروپایی یافت؛ جایی که ترامپ بر صندلی قدرت تکیه زده بود و رهبران اروپا با حالتی کاملاً منفعل و تابع، به صحبت‌های او گوش می‌دادند.
این تصویر، فراتر از یک لحظه عکاسی، نمادی از مناسبات قدرت در غرب بود.
وقتی چنین وضعیتی بر روابط اروپا و آمریکا حاکم است، چگونه می‌توان به اروپا امید داشت که در برابر تحریم‌ها ایستادگی کند یا در مسیر دیپلماسی، استقلال رأی نشان دهد.
برجام اکنون، نه به‌مثابه یک توافق شکست‌خورده، بلکه به‌مثابه یک تجربه پرهزینه اما روشنگر باید مورد بازخوانی قرار گیرد.
این تجربه نشان داد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول دهه‌های گذشته، که همواره بر بی‌اعتمادی به آمریکا و غرب تأکید داشته، نه از سر تعصب یا انزواطلبی، بلکه مبتنی بر شناخت عمیق از سازوکار نظام بین‌الملل بوده است.
اگر امروز حتی منتقدان سابق این نگاه نیز زبان به تصدیق گشوده‌اند، به دلیل شفافیتی است که رفتار غرب در سال‌های اخیر ایجاد کرده است.
این تجربه، دست‌کم دو دستاورد بنیادین داشته است: نخست آن‌که نشان داد جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی، برخوردار از عقلانیت، صداقت و مسئولیت‌پذیری حرفه‌ای است و دوم آن‌که غرب، حتی در مواجهه با یک کشور پایبند و مسئول نیز، از موضع سلطه و فشار عقب‌نشینی نمی‌کند.
تجربه برجام، به زبان سیاست، به جهان ثابت کرد که ایران اهل مذاکره است، اما نه به هر قیمت و نه در هر شرایطی.
ایران، با صداقت کامل وارد مذاکرات شد، تمام تعهدات خود را عملیاتی کرد، بارها از ظرفیت دیپلماسی استفاده نمود و حتی پس از نقض توافق، به‌سرعت مسیر تقابل را در پیش نگرفت.
این رویکرد، برخلاف روایتی که برخی رسانه‌های غربی تلاش دارند تثبیت کنند، ایران را در جایگاه «قربانی بدعهدی» قرار داده، نه ناقض آن.
از این‌رو، برجام باید به‌عنوان یک سند تاریخی در کارنامه سیاست خارجی کشور باقی بماند؛ سندی که نه‌تنها به دشمنان، بلکه به برخی تردیدکنندگان داخلی نیز اثبات کرد که اعتماد به غرب، بدون ابزار قدرت و بازدارندگی، صرفاً زمینه‌ساز آسیب‌پذیری است.
از سوی دیگر، روند فعلی – به‌ویژه پس از فعال‌سازی مکانیزم ماشه – باید این نکته را برای بازیگران داخلی نیز روشن ساخته باشد که مدل مطلوب روابط با غرب، نمی‌تواند مبتنی بر اعتمادسازی یک‌طرفه، انفعال یا انتظار برای امتیازگیری از سوی اروپا باشد.
دیپلماسی در جهان کنونی، نه بر اساس حسن نیت، بلکه بر اساس توازن قدرت و اقتدار در چانه‌زنی عمل می‌کند.
و آنچه اکنون اهمیت دارد، نه بازگشت به نقطه آغاز، بلکه استفاده از برجام به‌مثابه ابزار اثبات‌گر در مواجهه با افکار عمومی داخلی و جهانی است.
باید این تجربه را به ادبیات راهبردی سیاست خارجی تبدیل کرد؛ تجربه‌ای که نشان می‌دهد حتی در صورت نرمش و انعطاف‌پذیری، تا زمانی که منطق سلطه‌طلبی در طرف مقابل حاکم باشد، نتیجه‌ای جز نقض عهد و افزایش فشارها حاصل نخواهد شد.
حال که این تجربه پشت سر گذاشته شده، کشور باید در مسیر تقویت اقتدار ملی، بازتعریف روابط خارجی با تکیه بر بلوک‌های غیرغربی، فعال‌سازی دیپلماسی چندجانبه مستقل، و بازسازی درونی قدرت اقتصادی و فناورانه گام بردارد.
در نهایت، آنچه امروز بر همگان روشن شده، این است که ایران قربانی کم‌کاری خود نشد؛ بلکه قربانی سیاستی شد که هژمون جهانی در قبال کشورهای مستقل اتخاذ می‌کند.
سیاستی که حتی در صورت انعقاد توافق، در صورت حفظ استقلال، باز هم مسیر دشمنی را دنبال خواهد کرد.
از این منظر، برجام، نه تجربه‌ای تلخ، بلکه نشانه‌ای بیدارکننده بود؛ نشانه‌ای برای ملت‌ها، نخبگان و تصمیم‌سازانی که همچنان به رؤیای اعتماد به غرب دل بسته‌اند.