تذکر روزنامه اعتماد به اصلاحطلبان تندرو؛ اعتبار کلیت اصلاحات را مخدوش نکنید
روزنامه اعتماد نوشت: تندروهای اصلاحطلب چنانچه نمیخواهند خود را با اکثریت هماهنگ کنند و با مواضع شاذ و ساختارستیز در پی مطرح کردن خویشند و اکثریتنمایی میکنند، میتوانند با شفافسازی تفاوت خویش را اعلام و از مردم عذر خواسته اعتبار کلیت اصلاحات را مخدوش نکنند.

کد خبر: 734550 | ۱۴۰۴/۰۶/۱۷ ۱۰:۴۰:۰۰
«پیام پکن، وزارت جنگ امریکا و افراطیون داخلی!» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم جعفر گلابی است که در آن آمده؛ نیروهای مسلح چین در هشتادمین سال پیروزیشان در جنگ با ژاپن رژه باشکوهی برگزار کردند که از جهات مختلف بیسابقه بود.
۲۱ رهبر کشورهای غیرغربی ازجمله رییسجمهور کشورمان به همراه رییسجمهور روسیه و رهبر کرهشمالی و نخستوزیر پاکستان ازجمله شرکتکنندگان در این مراسم بودند تا نمایش قدرت چین پیامهای مختلفی به جهان مخابره کند.
اما پکن که در رفتارهای بینالمللی خود همواره جوانب محافظهکارانه را در نظر میگیرد چرا احساس نیاز کرد که پیام قدرتمندی ارسال کند؟
واقعیت آن است که بهرغم خوشبینیهای کلی که در هر شرایطی نباید از آنها روی برگرداند، با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا سطح تنشها در جهان رو به افزایش گذاشت.
با ادامه جنگ ۲۰ ماهه در غزه، اوضاع مبهم سوریه، ادامه جنگ اوکراین و از همه مهمتر تجاوز اسراییل و امریکا به خاک ایران انتظار افزایش درگیریها در نقاط چالش برانگیز جهان یک نگرانی جدی شده است.
نگاهی به صعود هزینههای نظامی در کشورهای مختلف خصوصا در اروپا این نگرانی برای هر کشوری را واقعی میکند.
رییسجمهور امریکا خود را مرد صلح میداند ولی پس از حضورش در کاخ سفید آتشبس دوم در غزه توسط اسراییل شکسته شد و جنگ علیه مردم بیدفاع آن سامان با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد.
رییسجمهور صلح!
اخیرا نام وزارت دفاع امریکا را به وزارت جنگ تغییر داد و وزیر جنگ کابینه جمهوریخواه در حضور او اعلام کرد، قصد دارد تهاجمیتر عمل کند و حداکثر کشتار را داشته باشد!
در این میان متاسفانه هرگاه طبلهای جنگ در دنیا به صدا در میآید حتی اگر طرفین درگیری هیچ ارتباطی با خاورمیانه نداشته باشند این غرب آسیا است که بیش از نقاط دیگر جهان شرارههای درگیری به جانش میافتد.
جنگهای جهانی اول و دوم این معنا را به اثبات میرساند و حقیقت تلخ تاریخی را یادآور ملتهای این منطقه میکند.
اکنون که خاورمیانه در التهابی کمسابقه فرو رفته و ایران یکی از محورهای این التهاب تحمیلی است ضرورت هوشیاری همهجانبه بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
ایران اگر بتواند و بگذارند باید دامان خویش را از معرکههای احتمالی بیرون بکشد تا از آسیبها در امان بماند.
هرچند اسراییل با تمام توان و نفوذ خود در غرب تلاش میکند که پای ایران را در هر مناقشهای به میان آورد ولی ما نباید به این توطئه شوم تن در بدهیم و به خطر و خسارت راضی شویم.
متاسفانه بعد از تجاوز اسراییل و امریکا و دفع موقت خطرات بزرگ ناشی از آن گویی سیاستمداران مختلف ما با احساس امنیت خاص زمان را برای انواع اختلافات و مطالبات مناسب یافتهاند!
اگر یک کشور بزرگ هستهای با اقتصاد دوم جهان احساس خطر کرده کمربند خود را سخت میبندد و اعلام میکند که آماده دفع هر زورگویی است، ما چه باید بکنیم که در کانون توجهها و تهدیدها و تحریمها هستیم و کشورمان چهارراه مهم جهان است؟
این سخن اغراقآمیز نیست که یک جرقه ممکن است آتش انواع نبردها را در منطقه و حتی جهان شعلهور بکند.
در این صورت هیچ دلیلی برای کوچکترین غفلت وجود ندارد و نیاز است که با تمام توان در انسجام و استحکام داخلی و تقویت نیروهای مسلح و حمایت مستمر از آنها بکوشیم.
در حال حاضر بزرگترین آرمان حفظ کشور و دمیدن روح امید در جان و دل مردم است.
با فراست و هوشیاری و تشخیص دقیق اولویتها و عبور از منیتها قطعا خواهیم توانست ایران را از گردنههای سخت پیش رو عبور بدهیم.
امروز عرف رایج سیاسی که گاهی مورد مذمت قرار میگیرد، میتواند از تهدیدها فرصت بسازد.
در هنگامهای با این همه مشکلات داخلی و خارجی، راهی نداریم جز اینکه با حداکثر عقلانیت و با انواع وسایل هدف والای خود را تامین کنیم.
تصمیمگیران کشور با داشتن آخرین اطلاعات از اوضاع دفاعی و چالشها و روزنههای نفوذ دشمن میتوانند تصمیمات بسیار مهم و تاریخی بگیرند.
هر تصمیمی که لازم و ضروری مینماید نباید اسیر شعارها و حتی آبروها بود.
بزرگترین مجاهدتها گذشتن از آبرو برای حفظ میهن و آرامش و امنیت مردم است.
اما سهم مسوولان در عبور از منافع خویش و حتی فداکاری هرچند بسیار بزرگ است ولی رافع مسوولیت سیاسیون و احزاب و گروهها نیست.
یکی از مجاهدتهای بزرگ در هر جناح و حزب و گروهی به انزوا راندن و کنترل افراطیون هزینهساز است.
الان واقعا کشور توان هزینهسازیهای بیمورد را ندارد.
اصلاحطلبان مدعی عقلانیت و ترجیح منافع ملی بر منافع جناحیاند، پس باید بیش از جناح مقابل از خود مسوولیت نشان بدهند و از خدشه به انسجام ملی پرهیز کنند.
اگر پذیرفته شده که فعلا افراطیون موافق منافع ملی عمل نمیکنند و عقلای جناح اصولگرا باید از تندرویهای آنان جدا جلوگیری کنند، اصلاحطلبان هم بپذیرند که تندرو و بیملاحظه دارند و باید آنها را به انزوا برانند.
اگر در جناح اصولگرا عقلا و میانهروها توان مقابله با دلواپسان خسارتساز نیست و شخصیتی برای متوازن کردن مواضع خود ندارند در طیف گسترده اصلاحطلبان آقای محمد خاتمی با مشی معتدل و آیندهاندیش حضور دارد و به عنوان معیاری درست و امتحان پس داده مورد احترام همگانی است و توان فصلالخطابی دارد.
تندروهای اصلاحطلب چنانچه نمیخواهند خود را با اکثریت هماهنگ کنند و با مواضع شاذ و ساختارستیز در پی مطرح کردن خویشند و اکثریتنمایی میکنند، میتوانند با شفافسازی تفاوت خویش را اعلام و از مردم عذر خواسته اعتبار کلیت اصلاحات را مخدوش نکنند.
متاسفانه در هر حزب و جناحی افراطیون خصیصه فضاسازی و مجاب کردن معتدلان و عقلا را دارا هستند.
گویی هر کس تندتر گفت درستتر گفته و لایق جلوداری است!
بزرگان اصلاحطلب را به دوران پس از دوم خرداد دلالت میدهیم که بهسان افراطیون دو جناح میداندار شدند و از اثرات تاریخساز اصلاحات کاستند.
اکنون سخن از کاستن از دستاوردها نیست، اکنون سخن از خطرات وجودی است و پرواضح است که تندروی ممکن است همه چیز را به باد فنا بدهد.