خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 16 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

تهدید «سلامت روان» در خانواده های تک والدینی

مهر | سلامت و پزشکی | یکشنبه، 16 شهریور 1404 - 13:24
یک روانشناس و استاد دانشگاه، بر اهمیت توجه به مشکلات و چالش های «خانواده های تک والدینی» در جامعه ایرانی تاکید کرد.
اجتماعي،مادران،جامعه،سلامت،فرزندپروري،روان،فقر،تحصيلي،آينده، ...

به گزارش خبرنگار مهر، سیدرضا فلاح چای عضو هیئت علمی دانشگاه، در نوشتاری به معضل خانواده‌های تک والدینی در جامعه پرداخت و عنوان داشت: با استناد به آمارهای طلاق رسمی و پدیده «طلاق خاموش»، این نوشتار به تحلیل ابعاد پنهان این بحران از جمله سلامت روان مادران، مشکلات رفتاری و تحصیلی فرزندان، افزایش بزهکاری، تداوم چرخه فقر و تضعیف سرمایه اجتماعی می‌پردازد.
هدف این مقاله، برجسته‌سازی ضرورت تدوین سیاست‌های حمایتی جامع، شامل آموزش‌های فرزندپروری و حمایت‌های اقتصادی-اجتماعی، به عنوان یک سرمایه‌گذاری استراتژیک برای آینده جامعه است.
مقدمه
در دهه گذشته، جامعه ایران شاهد تحولات چشمگیری در ساختار خانواده بوده است.
ثبت بیش از ۱.۶ میلیون مورد طلاق رسمی طی ۱۰ سال اخیر، نشان دهنده ابعاد آشکار این تغییرات است.
با این حال، ورای این آمارهای رسمی، پدیده‌ای با عنوان «طلاق خاموش» نیز در حال گسترش است که در آن زوجین، به رغم جدایی عاطفی و زندگی مستقل، پیوند رسمی خود را حفظ کرده‌اند.
این وضعیت، منجر به افزایش شمار خانواده‌های تک‌والد شده که اغلب مسئولیت اداره آن بر عهده مادران قرار می‌گیرد.
متأسفانه، آمار دقیق و جامعی از تعداد این خانواده‌ها و وضعیت معیشتی و اجتماعی آنها در دسترس نیست، که خود چالشی جدی در برنامه‌ریزی و ارائه حمایت‌های لازم محسوب می‌شود.
تأثیرات خانواده‌های تک والدینی
۱.
مادران در کانون چالش: قربانیان پنهان و پیامدهای سلامت روان
مادران پس از جدایی، نه تنها بار سنگین غم، اضطراب و فشارهای مالی را تحمل می‌کنند، بلکه مسئولیت انحصاری تأمین نیازهای عاطفی و عملی فرزندان را نیز بر عهده دارند.
پژوهش‌های متعدد (نامگذاری پژوهش‌ها و ارجاع به منابع) نشان می‌دهند که «مادران تنها»، به شدت در معرض خطر ابتلاء به اختلالات سلامت روان از جمله افسردگی، اضطراب مزمن و فرسودگی والدینی قرار دارند.
جامعه‌ای که بخش قابل توجهی از مادران آن با چنین چالش‌هایی درگیر باشند، ناگزیر به پرداخت هزینه‌های گزافی در بخش بهداشت و درمان، کاهش بهره‌وری نیروی کار و از دست رفتن سرمایه‌های انسانی خواهد بود.
سلامت روان ضعیف مادر، نه تنها یک مشکل فردی، بلکه تهدیدی جدی برای سلامت روانی نسل آینده و پایداری اجتماعی محسوب می‌شود.
۲.
کودکان در معرض خطر: آینده‌ای تحت تأثیر محرومیت‌ها
فرزندانی که در خانواده‌های تک‌والد و با مادران تنها زندگی می‌کنند، به خصوص در غیاب حمایت‌های کافی، در "منطقه خطر" قرار دارند.
مطالعات گسترده حاکی از آن است که این کودکان ممکن است با مشکلات رفتاری، عاطفی و افت تحصیلی بیشتری نسبت به همسالان خود در خانواده‌های دووالد مواجه شوند.
به طور خاص، پسران در خانواده‌های مادر-تنها، در غیاب یک الگوی مردانه مثبت و حمایتگر، آسیب‌پذیری بیشتری نسبت به مشکلات رفتاری بیرونی‌سازی و افت تحصیلی نشان می‌دهند.
فقدان آموزش‌های فرزندپروری مؤثر، توانایی مادران را در ایجاد یک محیط باثبات، نظارت کارآمد و حمایت از پیشرفت تحصیلی و اجتماعی-عاطفی فرزندانشان به شدت کاهش می‌دهد.
این وضعیت، منجر به تربیت نسلی از کودکان با مهارت‌های اجتماعی-عاطفی و تحصیلی ضعیف‌تر می‌شود که در آینده، شانس کمتری برای یافتن شغل پایدار و مشارکت سازنده در جامعه خواهند داشت.
این امر، پتانسیل‌های نیروی کار آتی جامعه را تضعیف کرده و به هدر رفت سرمایه‌های انسانی منجر می‌شود.
۳.
بزهکاری و رفتارهای پرخطر: چرخه‌ای شوم در حال چرخش
دوران نوجوانی، مقطعی حساس و پر چالش است که با تغییرات هورمونی و جستجو برای هویت همراه است.
در این مرحله حیاتی، فقدان نظارت کافی والدین، ارتباط ضعیف خانوادگی و عدم ثبات محیطی، می‌تواند نوجوانان را به سرعت به سمت بزهکاری، سوءمصرف مواد و رفتارهای پرخطر سوق دهد.
مادران تنها، به دلیل مشغله‌های طاقت‌فرسا و مسئولیت‌های متعدد، اغلب در ارائه نظارت فعال و ایجاد ارتباط مؤثر با نوجوانان خود با چالش‌های جدی مواجه می‌شوند.
این وضعیت، پتانسیل افزایش بزهکاری و رفتارهای پرخطر در میان جوانان را افزایش می‌دهد (ارجاع به تحقیقات جرم‌شناسی و روانشناسی نوجوانان).
این پدیده نه تنها به ناامنی اجتماعی دامن می‌زند، بلکه هزینه‌های گزافی را به سیستم قضائی و امنیتی تحمیل کرده و استعدادهای ارزشمند جامعه را به تباهی می‌کشاند، که خود چرخه‌ای معیوب و پرهزینه را شکل می‌دهد.
۴.
تداوم چرخه فقر: نسلی در دام نابرابری
خانواده‌های تک‌والد، به‌ویژه آنهایی که از حمایت‌های آموزشی و اجتماعی محروم هستند، به طور نگران‌کننده‌ای در دام فقر گرفتار می‌آیند.
این پدیده نه تنها یک مشکل اقتصادی، بلکه یک بحران اجتماعی عمیق است که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.
مادرانی که فاقد دانش و آگاهی‌های مناسب فرزندپروری هستند، ممکن است نتوانند فرزندانی را تربیت کنند که از نظر تحصیلی و مهارتی توانمند باشند؛ در نتیجه، این فرزندان نیز در آینده با موانع مشابهی برای خروج از فقر مواجه خواهند شد (ارجاع به نظریه‌های فقر و سرمایه انسانی).
این وضعیت، تداوم چرخه فقر، تشدید نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی، افزایش بار مالی بر برنامه‌های رفاهی دولتی و کاهش تحرک اجتماعی را در پی دارد.
جامعه‌ای که در آن نابرابری‌ها عمیق می‌شوند، با خطر قطبی‌سازی، نارضایتی و ناآرامی‌های اجتماعی روبرو است که در نهایت به فروپاشی تدریجی انسجام اجتماعی منجر خواهد شد.
۵.
انزوا و تضعیف سرمایه اجتماعی: ایجاد شکاف در بافت جامعه
مادران تنها، بدون دسترسی به آموزش‌ها و شبکه‌های حمایتی، اغلب احساس انزوا و تنهایی عمیقی را تجربه می‌کنند.
این انزوا، به مانعی جدی برای ایجاد "سرمایه اجتماعی" تبدیل می‌شود که برای پایداری و سلامت هر جامعه‌ای حیاتی است.
سرمایه اجتماعی، شامل شبکه‌های ارتباطی، هنجارهای اعتماد و همیاری است که زمینه‌ساز مشارکت مدنی و همبستگی اجتماعی می‌شود.
وقتی مادران از مشارکت در گروه‌های حمایتی یا فعالیت‌های اجتماعی محروم می‌شوند، نه تنها خودشان آسیب می‌بینند، بلکه جامعه نیز از پتانسیل‌ها و مشارکت‌های ارزشمندشان بی‌بهره می‌ماند.
پیامد اجتماعی این موضوع، کاهش سرمایه اجتماعی به معنای ضعف در روابط متقابل، کاهش مشارکت مدنی و از بین رفتن اعتماد در جامعه است.
این امر می‌تواند به جامعه‌ای تکه‌تکه شده با احساس بیگانگی و عدم مسئولیت‌پذیری مشترک منجر شود و شکافی عمیق در بافت اجتماعی ایجاد کند که ترمیم آن بسیار دشوار و زمان‌بر خواهد بود.
بحث و نتیجه‌گیری: سرمایه‌گذاری استراتژیک برای آینده جامعه
فقدان آموزش فرزندپروری و حمایت‌های اجتماعی-اقتصادی برای مادران تنها، تنها یک مشکل خانوادگی نیست؛ بلکه یک چالش اجتماعی با پیامدهای فاجعه‌بار و گسترده است.
این بی‌توجهی، سلامت روان مادران را به خطر می‌اندازد، آینده کودکان را تیره و تار می‌کند، بزهکاری را افزایش می‌دهد و چرخه فقر را تداوم می‌بخشد.
از دیدگاه علمی، فرزندپروری نه یک «هزینه» یا «وظیفه» ساده و خودکار، بلکه یک «سرمایه‌گذاری استراتژیک بلندمدت» محسوب می‌شود که تأثیرات آن در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی، عمیق و پایدار است.
این رویکرد، ریشه در تحقیقات علمی گسترده‌ای در حوزه‌های اقتصاد، عصب‌شناسی، روانشناسی رشد و جامعه‌شناسی دارد و فرزندپروری را به فرآیندی با بازدهی چندگانه و قابل محاسبه تبدیل می‌کند.
از منظر اقتصادی (مانند نظریه سرمایه انسانی بکر، ۱۹۶۴)، سرمایه‌گذاری در سال‌های اولیه زندگی و رشد کودک، بالاترین بازده اقتصادی و اجتماعی را در مقایسه با هر سرمایه‌گذاری دیگری در طول چرخه زندگی فرد دارد (هکمن، ۲۰۰۶).
متخصصین بر این عقیده هستند که فراهم آوردن محیطی غنی، تحریک‌کننده و حمایتی برای کودکان در دوران خردسالی، مهارت‌های شناختی و غیرشناختی (مانند خودکنترلی، پشتکار و مهارت‌های اجتماعی) را در آنها توسعه می‌دهد که منجر به موفقیت‌های تحصیلی بیشتر، درآمدهای بالاتر در بزرگسالی، کاهش نرخ بزهکاری و وابستگی به خدمات رفاهی و در نهایت، رشد اقتصادی پایدار برای جامعه می‌شود.
جامعه‌ای سالم، نیازمند خانواده‌های سالم است و سنگ بنای اصلی خانواده سالم، سلامت روان مادر است.
این اصل، نادیده‌گرفته‌شده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین بخش فرزندپروری نوین است.
برای داشتن جامعه‌ای قوی و نسلی سالم، باید به سلامت روان مادران اهمیت ویژه‌ای داد و بسترهای مناسب برای آموزش فرزندپروری، حمایت‌های اجتماعی و اقتصادی را فراهم آورد.
این اقدامات نه تنها به ارتقای کیفیت زندگی خانواده‌های تک‌والد کمک می‌کند، بلکه یک سرمایه‌گذاری ضروری و استراتژیک برای تضمین آینده پایدار و توسعه‌یافته کشور است.