خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 15 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

گفت‌وگوی تفصیلی | دشمن‌شناسی مبتنی بر دین و دانش نیاز امروز جامعه ایرانی - تسنیم

تسنیم | فرهنگی و هنری | شنبه، 15 شهریور 1404 - 10:30
سردبیر مجله خردورزی می گوید: دشمن شناسی از منظر دین و دانش، به عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای شناختی در عصر حاضر، ظرفیت تأثیرگذاری فوق العاده ای در هوشیاری جامعه ایرانی دارد؛ اما این تأثیرگذاری مشروط به درک درست از ماهیت پیچیده و چندلایه آن است.
علمي،دين،علم،جامعه،دانش،رويكرد،تمدن،لايه،اسلامي،قرار،انقلاب، ...

خبرگزاری تسنیم: یکی از مسائل مهم، دشمن‌شناسی از منظر دین و دانش است، به ویژه در شرایطی که ایران اسلامی تجربیات زیادی از انواع فتنه‌ها و حربه‌های دشمن در طول سالهای مختلف داشته و همچنان نیز این دشمنی‌ها ادامه دارد.
با توجه به اینکه یکی از شناخت‌های ضروری و تعیین کننده در زندگی که به سعادت انسان نیز ارتباط پیدا می کند، «دشمن شناسی» است؛ دشمن، مخالف رشد، کمال و سعادت انسان است و از راه های مختلف، «دشمنی» خود را نشان می‌دهد، پرداختن به این ابعاد اثرات مهمی در هوشیاری جامعه در برابر دشمنان دارد.
در این‌باره گروه حوزه و روحانیت خبرگزاری تسنیم گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام مجید رحیمی، سردبیر مجله خردورزی، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر در مسائل سیاسی انجام داده‌ که با هم مرور می‌کنیم.
تسنیم: دشمن‌شناسی از منظر دین و دانش چه مقدار می‌تواند در هوشیاری جامعه ایرانی تأثیرگذار باشد؟
رحیمی: دشمن‌شناسی از منظر دین و دانش، به‌عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای شناختی در عصر حاضر، ظرفیت تأثیرگذاری فوق‌العاده‌ای در هوشیاری جامعه ایرانی دارد، اما این تأثیرگذاری مشروط به درک درست از ماهیت پیچیده و چندلایه آن است؛ برخلاف دشمن‌شناسی سنتی که عمدتاً بر تهدیدات نظامی و امنیتی متمرکز بود، دشمن‌شناسی مدرن نیازمند تحلیل علمی از الگوهای نفوذ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است که با بهره‌گیری از آخرین دستاوردهای علوم اجتماعی، روان‌شناسی جمعی و فناوری اطلاعات طراحی می‌شود.
تسنیم: مهم‌ترین ویژگی دشمن امروز چیست؟
رحیمی: ویژگی بارز دشمن امروز این است که دیگر به شیوه‌های مستقیم و خشونت‌آمیز عمل نمی‌کند، بلکه از طریق مراکز مطالعاتی پیشرفته، دانشگاه‌های معتبر و اندیشکده‌های تخصصی، جوامع هدف را مورد بررسی قرار می‌دهد و بر اساس یافته‌های این تحقیقات، استراتژی‌های نفوذ خود را تنظیم می‌کند، این رویکرد علمی دشمن ایجاب می‌کند که پاسخ ما نیز مبتنی بر تحلیل علمی و بینش دینی باشد، نه صرفاً بر احساسات یا تجارب گذشته.تأثیر این رویکرد نیز در هوشیاری جامعه در سطوح مختلفی قابل بررسی است.
در سطح فردی، افراد قادر می‌شوند تا الگوهای نفوذ در رفتار، گفتار و اعتقادات خود و دیگران تشخیص دهند.
این تشخیص نه از روی پارانویا یا بدبینی بلکه بر پایه معیارهای علمی و منطقی صورت می‌گیرد، مثلاً وقتی فردی به تدریج نسبت به ارزش‌های بنیادین جامعه خود فاصله می‌گیرد و همزمان شیفته الگوهای فرهنگی بیگانه می‌شود، این تغییر می‌تواند نشانه‌ای از نفوذ فرهنگی تلقی شود که نیاز به تحلیل و واکنش دارد.
در سطح اجتماعی، جامعه‌ای که از دشمن‌شناسی علمی-دینی برخوردار است، قادر خواهد بود تا جریان‌های فکری و فرهنگی مشکوک را شناسایی و در مقابل آنها ایمن‌سازی کند.
تسنیم: در مواجهه با دشمن با چه روش‌هایی باید به ایمن‌سازی پرداخت؟
رحیمی: این ایمن‌سازی نه به معنای بسته شدن در برابر تمام تأثیرات خارجی، بلکه به معنای ایجاد توان تشخیص میان تأثیرات سازنده و مخرب است، جامعه‌ای هوشیار می‌تواند از دستاوردهای مثبت سایر تمدن‌ها بهره‌مند شود، اما در عین حال از تهدیدات فرهنگی و عقیدتی محافظت کند.اما تأثیرگذاری این رویکرد مشروط به رعایت اصول و ضوابط خاصی است.
نخست اینکه دشمن‌شناسی نباید به افراط‌گرایی و بدبینی مطلق تبدیل شود.
تعادل میان هوشیاری و انعطاف‌پذیری ضروری است تا جامعه بتواند همزمان از خود محافظت کند و با دنیا در تعامل سازنده باشد.
دوم اینکه این رویکرد باید مبتنی بر شواهد و دلایل منطقی باشد، نه بر حدس و گمان.
استفاده از روش‌های علمی در تحلیل تهدیدات و فرصت‌ها، اعتبار و تأثیرگذاری دشمن‌شناسی را افزایش می‌دهد.
سوم اینکه دشمن‌شناسی باید همراه با خودسازی و قوت‌یابی داخلی باشد.
شناخت دشمن تنها زمانی مؤثر است که همراه با تقویت نقاط قوت داخلی و رفع کاستی‌های موجود صورت گیرد.
جامعه‌ای که از درون قوی و منسجم باشد، طبیعتاً در مقابل نفوذ دشمن مقاوم‌تر خواهد بود.
چهارم اینکه این رویکرد نباید به ابزاری برای تقسیم جامعه و ایجاد تشنج داخلی تبدیل شود.
هدف اصلی، وحدت و انسجام اجتماعی است نه تفرقه و درگیری.
در خصوص جامعه ایرانی، عوامل خاصی تأثیرگذاری این رویکرد را تقویت می‌کند.
سابقه تاریخی مقاومت در برابر نفوذ خارجی، فرهنگ دینی قوی، و تجربه موفق انقلاب اسلامی، زمینه‌های مناسبی برای پذیرش و کارآمدی دشمن‌شناسی علمی-دینی فراهم کرده است.
همچنین ظرفیت‌های علمی موجود در کشور امکان تحلیل دقیق و علمی از تهدیدات را فراهم می‌آورد.با این حال، چالش‌هایی نیز وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد.
یکی از اصلی‌ترین چالش‌ها، خطر تبدیل دشمن‌شناسی به توطئه‌باوری افراطی است که می‌تواند قدرت تفکر انتقادی و تحلیل علمی را تضعیف کند.
چالش دیگر، امکان سوءاستفاده سیاسی از این مفهوم برای توجیه ناکامی‌ها یا محدود کردن آزادی‌های اجتماعی است.
علاوه بر این، در جامعه‌ای که با پیچیدگی‌های جهان مدرن روبه‌روست، حفظ تعادل میان حفاظت از هویت و انطباق با تحولات جهانی، کاری دشوار محسوب می‌شود.بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که دشمن‌شناسی از منظر دین و دانش، ظرفیت بالایی در تأثیرگذاری بر هوشیاری جامعه ایرانی دارد، اما این ظرفیت تنها در صورت اعمال درست، متعادل و مبتنی بر اصول علمی و اخلاقی قابل تحقق است.
موفقیت در این مسیر مستلزم ترکیب بینش دینی با روش‌های علمی، حفظ تعادل میان هوشیاری و انعطاف‌پذیری، و پرهیز از افراط و تفریط در هر دو سمت است.
تسنیم: چه بُعدی از ابعاد دین و دانش می‌تواند پایه دستاوردهای انقلاب اسلامی باشد؟
رحیمی: بعد انسان‌سازی و ظرفیت‌سازی می‌تواند بنیادی‌ترین پایه دستاوردهای انقلاب اسلامی محسوب شود.
این بُعد فراتر از صرف کسب دانش یا عمل به احکام دینی است و در واقع به فرآیند تربیت انسان‌هایی اشاره دارد که همزمان از عمق معرفت دینی و وسعت دانش علمی برخوردارند و این دو گنجینه را در خدمت اهداف متعالی انقلاب قرار می‌دهند.تجربه تاریخی انقلاب نشان داده که مهم‌ترین دستاورد آن، تولید نسلی از انسان‌ها بوده که در عین تعهد عمیق به ارزش‌های دینی، به دنبال کسب عالی‌ترین سطوح دانش علمی بوده‌اند.
این انسان‌ها نه از نوع کسانی هستند که دین را مانع علم می‌دانند، نه از دسته افرادی که علم را جایگزین دین قرار می‌دهند، بلکه انسان‌هایی هستند که این دو عرصه را مکمل یکدیگر می‌دانند و هر دو را برای خدمت به جامعه و رسیدن به کمال انسانی به کار می‌گیرند.این بعد انسان‌سازی در چندین لایه قابل بررسی است.
در لایه فردی، منظور تربیت کسانی است که دارای انگیزه درونی برای کسب علم، توان تحمل مشقات تحقیق و پژوهش، و همزمان پایبندی به اصول اخلاقی و معنوی هستند.
چنین افرادی به دلیل اینکه انگیزه‌شان فراتر از منافع مادی فوری است، قادرند خود را درگیر پروژه‌های بلندمدت و دشوار علمی کنند که ممکن است سال‌ها نتیجه ملموس نداشته باشد.در لایه اجتماعی، این بعد به معنای ایجاد شبکه‌ای از افراد و گروه‌هایی است که با هم‌فکری و همکاری، ظرفیت جمعی برای حل مسائل پیچیده جامعه ایجاد می‌کنند.
تجربه نشان داده که بسیاری از موفقیت‌های علمی و فناوری کشور در دوران پس از انقلاب، حاصل همکاری افرادی بوده که علاوه بر تخصص علمی، دارای انگیزه‌های معنوی و انقلابی بوده‌اند و این انگیزه‌ها آن‌ها را قادر ساخته تا بر مشکلات غلبه کنند و به نتایج قابل توجهی دست یابند.در لایه نهادی، این بُعد مستلزم ایجاد سازوکارهایی است که همزمان تقویت معنویت و ترویج علم را دنبال کند.
نهادهایی مانند دانشگاه‌ها، مراکز تحقیقاتی، و حوزه‌های علمیه باید به‌گونه‌ای سازماندهی شوند که علاوه بر انتقال دانش، در تربیت شخصیت و اخلاق دانشجویان و محققان نیز نقش ایفا کنند.
این امر نیازمند بازنگری در روش‌های آموزشی، محتوای دروس، و معیارهای ارزیابی است.ویژگی بارز این بعد این است که دستاوردهای حاصل از آن، پایدار و ماندگار هستند.
برخلاف دستاوردهایی که صرفاً مبتنی بر انگیزه‌های مادی یا زور و اجبار است، دستاوردهای ناشی از انسان‌سازی به دلیل ریشه‌داری در باورها و ارزش‌های عمیق افراد، در برابر تحولات و فشارهای بیرونی مقاوم‌تر هستند.
همچنین چنین دستاوردهایی قابلیت انتقال و تعمیم به سایر بخش‌ها و نسل‌های آینده را دارند.
نکته مهم دیگر اینکه این بُعد به صورت طبیعی زمینه‌ساز نوآوری و خلاقیت است.
انسان‌هایی که از آزادی فکری ناشی از ایمان برخوردارند و همزمان به دانش علمی مجهزند، قادرند راه‌حل‌های جدیدی برای مسائل ارائه دهند که ممکن است در چارچوب‌های فکری محدود دیگران قابل تصور نباشد.
تجربه کشورهای مختلف نشان داده که بیشترین نوآوری‌ها در جوامعی رخ داده که افراد از آزادی فکری و انگیزه معنوی برخوردار بوده‌اند.
تسنیم: تحقق این امر مستلزم چه شرایط و زمینه‌های خاصی است؟
رحیمی: نخست اینکه نظام آموزشی باید به‌گونه‌ای طراحی شود که همزمان تربیت اخلاقی و آموزش علمی را دنبال کند.
این کار نیازمند تألیف کتب درسی جدید، آموزش مدرسان، و ایجاد فضاهای آموزشی مناسب است.
دوم اینکه جامعه باید فضایی را فراهم آورد که افراد بتوانند هم به تکامل معنوی و هم به پیشرفت علمی خود بپردازند بدون اینکه احساس تضاد یا فشار کنند.سوم اینکه باید امکانات و زیرساخت‌های لازم برای تحقیق و پژوهش فراهم شود تا انگیزه‌های معنوی افراد بتواند به شکل عینی و مؤثری تبدیل به دستاوردهای علمی شود.
چهارم اینکه باید سیستم حمایتی وجود داشته باشد که از افراد متعهد و متخصص در مسیر فعالیت‌هایشان پشتیبانی کند و مانع از انحراف یا ناامیدی آن‌ها شود.در نهایت باید اذعان کرد که این بُعد انسان‌سازی، کلیدی‌ترین عامل برای تحقق سایر اهداف انقلاب اسلامی است.
استقلال سیاسی، عزت اقتصادی، پیشرفت علمی، عدالت اجتماعی و دیگر آرمان‌های انقلاب، همگی مشروط به وجود انسان‌هایی است که قادر به تحقق این اهداف باشند.
بنابراین سرمایه‌گذاری در این بُعد، اساسی‌ترین و مؤثرترین اقدام برای تضمین موفقیت بلندمدت انقلاب محسوب می‌شود.
تسینم: وجوه دین و دانش در ساخت تمدن نوین اسلامی ایرانی چیست؟
رحیمی: وجوه دین و دانش در ساخت تمدن نوین اسلامی ایرانی را می‌توان در سه لایه اساسی تحلیل کرد که هر کدام نقش خاصی در شکل‌گیری این تمدن ایفا می‌کنند و در عین حال با یکدیگر در تعامل پویا قرار دارند.لایه اول، وجه معرفت‌شناختی است که مربوط به نحوه درک و تبیین واقعیت هستی می‌شود.
در این لایه، دین به عنوان منبع بنیادین معرفت، چارچوب کلی برای فهم جهان و انسان ارائه می‌دهد، در حالی که دانش تجربی به کشف جزئیات و قوانین عینی طبیعت و جامعه می‌پردازد.
تفاوت این رویکرد با الگوهای معرفت‌شناختی موجود در این است که نه دین را در تضاد با علم می‌داند نه علم را مستقل از ارزش‌ها تلقی می‌کند، بلکه معتقد است که هر دو منبع معرفت انسانی هستند که می‌توانند و باید یکدیگر را تکمیل کنند.این وجه معرفت‌شناختی پیامدهای عملی مهمی دارد.
وقتی دانشمندی بر اساس این رویکرد کار می‌کند، نه صرفاً دنبال کشف قوانین طبیعت برای اهداف فناوری است، نه تنها به دنبال تأیید یا رد اعتقادات دینی از طریق علم.
بلکه با نگاهی جامع‌تر، کشف حقایق علمی را وسیله‌ای برای شناخت بهتر آفرینش و در نتیجه قرب بیشتر به خدا تلقی می‌کند و همزمان از دستاوردهای علمی برای خدمت بهتر به انسان‌ها استفاده می‌کند.
لایه دوم، وجه روش‌شناختی است که به شیوه‌های تحقیق، کشف و حل مسئله مربوط می‌شود.
در این لایه، علوم تجربی روش‌های دقیق و منضبط خود را برای کشف قوانین طبیعی و اجتماعی به کار می‌گیرند، اما این روش‌ها در چارچوب ارزش‌ها و اهداف الهی قرار می‌گیرند.
یعنی مسائلی که برای تحقیق انتخاب می‌شوند، روش‌هایی که برای حل آن‌ها به کار گرفته می‌شود، و نحوه استفاده از نتایج، همگی تحت تأثیر نگرش دینی قرار دارند.این وجه روش‌شناختی موجب تمایز قابل توجه تمدن اسلامی ایرانی با تمدن‌های دیگر می‌شود.
برای مثال، در حالی که در تمدن غربی ممکن است تحقیق روی سلاح‌های بیولوژیکی یا دستکاری ژنتیکی انسان صرفاً بر اساس امکان فنی و منافع اقتصادی تصمیم‌گیری شود، در چارچوب تمدن اسلامی ایرانی، معیارهای اخلاقی و دینی نیز در این تصمیم‌گیری‌ها نقش خواهند داشت.
لایه سوم، وجه کاربردی و تمدن‌سازی است که مربوط به نحوه استفاده از دستاوردهای دین و دانش برای ساختن جامعه و تمدن مطلوب می‌شود.
در این لایه، علم و دین با هم ترکیب شده و در خدمت اهدافی قرار می‌گیرند که هم رفاه مادی انسان‌ها را تأمین کند و هم کمال معنوی آن‌ها را فراهم آورد.
این امر مستلزم طراحی نهادها، قوانین، سیستم‌های اجتماعی و فرهنگی است که هم کارآمد باشند و هم با ارزش‌های اسلامی سازگار.
در این لایه، تکنولوژی نه به عنوان هدف بلکه به عنوان وسیله‌ای برای تحقق اهداف انسانی در نظر گرفته می‌شود.
شهرهای هوشمند، فناوری‌های ارتباطی و سایر دستاوردهای تکنولوژیکی در خدمت ایجاد جامعه‌ای قرار می‌گیرند که فرصت‌های بیشتری برای رشد معنوی و مادی افراد فراهم کند.
تعامل این سه لایه، ویژگی‌های خاصی به تمدن نوین اسلامی ایرانی می‌بخشد.
نخست اینکه این تمدن به دنبال پیشرفت متوازن است، یعنی نه تنها پیشرفت مادی و فناوری بلکه رشد معنوی و اخلاقی نیز مدنظر قرار می‌گیرد.
دوم اینکه این تمدن انسان‌محور است، بدین معنا که همه دستاوردها در نهایت باید به خدمت کرامت و سعادت انسان درآیند نه به قدرت یا سود گروه خاصی.
سوم اینکه این تمدن قابلیت انعطاف و تطبیق دارد، یعنی می‌تواند با شرایط مختلف زمانی و مکانی سازگار شود بدون اینکه اصول بنیادین خود را از دست بدهد.
چهارم اینکه این تمدن جهان‌شمول است، بدین معنا که گرچه بر پایه فرهنگ و تجربه ایرانی-اسلامی استوار است، اما قابلیت ارائه الگو و راه‌حل برای سایر جوامع بشری را نیز دارد.
البته تحقق کامل این وجوه مستلزم شرایط و زمینه‌هایی است که هنوز به طور کامل فراهم نشده است.
نیاز به تحول عمیق در سیستم آموزشی، تقویت زیرساخت‌های تحقیقاتی، ایجاد ارتباط مؤثر میان حوزه و دانشگاه، و فرهنگ‌سازی برای پذیرش این رویکرد در سطح جامعه، از جمله کارهایی است که باید انجام شود.
همچنین مقابله با چالش‌هایی مانند تفکر سنتی در برخی بخش‌های جامعه دینی، نگرش مادی‌گرایانه در بخشی از نخبگان علمی، و فشارهای بین‌المللی، نیز بخشی از این مسیر محسوب می‌شود.
تسنیم: دین و دانش در منظومه فکری و عملی رهبر انقلاب چه مشخصه‌هایی دارد؟
رحیمی: منظومه فکری و عملی رهبر انقلاب درباره دین و دانش، بر پایه رویکرد سنتزی شکل گرفته که نه تنها این دو حوزه را متضاد نمی‌داند، بلکه آن‌ها را به‌عنوان عناصر مکمل و ضروری برای تحقق تمدن اسلامی تلقی می‌کند.
این رویکرد بر اساس قرائت خاصی از تجربه تاریخی اسلام، تحلیل انتقادی از تجربه مدرنیته غربی، و درنظرگیری شرایط و نیازهای عصر حاضر شکل گرفته است.
یکی از بنیادی‌ترین مشخصه‌های این منظومه، نگاه سیستمی به رابطه دین و دانش است.
بر اساس این نگاه، علم و دین نه دو حوزه جداگانه که هر کدام مستقل از دیگری عمل می‌کنند، بلکه دو بُعد از یک واقعیت واحدند که باید در هماهنگی و تعامل با یکدیگر به کار گرفته شوند.
این نگاه سیستمی مانع از تقلیل‌گرایی‌هایی می‌شود که یا علم را در خدمت صِرف دین قرار می‌دهد یا دین را تابع علم می‌کند.
مشخصه دوم، تأکید بر بُعد کارکردی و اجتماعی علم است.
در این منظومه، علم نه به‌عنوان یک فعالیت خالص و منفصل از ارزش‌ها، بلکه به‌عنوان ابزاری برای حل مسائل انسانی و تحقق عدالت اجتماعی در نظر گرفته می‌شود.
این رویکرد کارکردی باعث می‌شود که انتخاب اولویت‌های علمی، تخصیص منابع تحقیقاتی، و جهت‌گیری فعالیت‌های دانشگاهی بر اساس نیازهای واقعی جامعه و اهداف بلندمدت تمدنی انجام شود.
سومین مشخصه، رویکرد تاریخی-انتقادی نسبت به تجربه‌های گذشته است.
این منظومه از یک سو به تجربه موفق علمای مسلمان در قرون گذشته استناد می‌کند و نشان می‌دهد که دینداری نه‌تنها مانع پیشرفت علمی نبوده بلکه محرک آن بوده است.
از سوی دیگر، تجربه غرب مدرن را مورد نقد قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که جداسازی علم از ارزش‌ها چگونه به مشکلات جدی اجتماعی، اخلاقی و زیست‌محیطی منجر شده است.
چهارمین مشخصه، تأکید ویژه بر بُعد تربیتی علم است.
بر اساس این رویکرد، آموزش علم نباید تنها شامل انتقال اطلاعات و مهارت‌های فنی باشد، بلکه باید همزمان به پرورش شخصیت، تقویت اخلاق، و تعمیق بینش معنوی نیز بپردازد.
این نگرش تربیتی، نظام آموزشی را ملزم می‌کند تا برنامه‌ها و روش‌هایی طراحی کند که هم کیفیت علمی و هم کیفیت انسانی فارغ‌التحصیلان را تضمین کند.
مشخصه پنجم، نگاه استراتژیک به علم به‌عنوان عامل قدرت و استقلال ملی است.
در این منظومه، تکامل علمی نه تنها برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ضروری است، بلکه برای حفظ استقلال سیاسی و فرهنگی نیز حیاتی تلقی می‌شود.
این نگاه استراتژیک موجب تأکید بر اولویت‌های علمی خاص، توجه به فناوری‌های کلیدی، و لزوم خودکفایی در حوزه‌های حساس می‌شود.
ششمین مشخصه، رویکرد جهانی اما غیروابسته به علم است.
این منظومه در عین حال که بر ضرورت تعامل با جامعه علمی جهان تأکید می‌کند، بر حفظ هویت و استقلال فکری نیز پافشاری می‌نماید.
این تعادل میان تعامل جهانی و حفظ خصوصیت، یکی از پیچیده‌ترین جنبه‌های این منظومه محسوب می‌شود که نیازمند مهارت و دقت فراوان در اجرا است.
مشخصه هفتم، تأکید بر نقش محوری انگیزه و معنویت در فعالیت علمی است.
بر اساس این رویکرد، انگیزه‌های معنوی و دینی نه‌تنها مانع کار علمی نیستند، بلکه می‌توانند نیروی محرکه قوی‌تری نسبت به انگیزه‌های صِرفاً مادی فراهم آورند.
این تأکید بر انگیزه، اهمیت ویژه‌ای به مسئله پرورش محققان متعهد و با انگیزه می‌دهد.
هشتمین مشخصه، نگاه آینده‌نگرانه و تمدن‌سازانه است که علم و دین را در خدمت ساخت آینده‌ای بهتر برای بشریت قرار می‌دهد.
این نگاه فراتر از حل مسائل فوری، به دنبال ایجاد الگویی از تمدن است که بتواند نیازهای مادی و معنوی انسان‌ها را همزمان پاسخ دهد و برای سایر ملت‌ها نیز قابل تعمیم باشد.
این مشخصه‌ها در مجموع، چارچوبی منسجم برای درک و عمل ارائه می‌دهند که هم نیازهای عملی جامعه را پاسخ می‌دهد و هم با آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی سازگار است.
البته تحقق کامل این منظومه نیازمند تلاش‌های گسترده در عرصه‌های مختلف آموزشی، پژوهشی، فرهنگی و سیاستی است.
انتهای پیام/