نقش شبکههای قاچاق در راهبردهای اسرائیل علیه ایران
اسرائیل در دهههای اخیر با بهرهگیری از شیوههای متنوع جنگ پنهان، تلاش کرده تا امنیت ملی و پیشرفتهای علمی-نظامی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد، یکی از مهمترین ابزارهایی که این رژیم در کنار اقدامات جاسوسی و عملیات خرابکارانه بهکار گرفته، شبکههای قاچاق است.

اسرائیل در دهههای اخیر با بهرهگیری از شیوههای متنوع جنگ پنهان، تلاش کرده تا امنیت ملی و پیشرفتهای علمی-نظامی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد، یکی از مهمترین ابزارهایی که این رژیم در کنار اقدامات جاسوسی و عملیات خرابکارانه بهکار گرفته، شبکههای قاچاق است.
کد خبر: 734158 | ۱۴۰۴/۰۶/۱۵ ۱۰:۲۱:۵۱
فاطمه مطیری، همکار پژوهشی موسسه کادراس: رژیم صهیونیستی در دهههای اخیر با بهرهگیری از شیوههای متنوع جنگ پنهان، تلاش کرده تا امنیت ملی و پیشرفتهای علمی-نظامی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دهد.
یکی از مهمترین ابزارهایی که این رژیم در کنار اقدامات جاسوسی و عملیات خرابکارانه بهکار گرفته، شبکههای قاچاق است؛ شبکههایی که بهظاهر در خدمت تجارت غیرقانونی یا جرایم سازمانیافته قرار دارند اما در واقع بهمثابه بازوی عملیاتی موساد عمل کرده و مسیر انتقال تسلیحات، تجهیزات، اطلاعات و حتی عوامل انسانی را فراهم میکنند.
تجربههای گذشته نشان میدهد که بخش مهمی از موفقیتهای رژیم صهیونیستی در عملیاتهای تروریستی و سرقت اطلاعات، بدون اتکاء به همین شبکهها اساساً ممکن نبود.
یکی از برجستهترین نمونهها در این زمینه، ترور دانشمندان هستهای ایران طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ است.
شهیدان مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری، داریوش رضایینژاد، مصطفی احمدی روشن و در نهایت محسن فخریزاده، همگی قربانی طراحیهای پیچیده موساد شدند.
بررسیهای امنیتی نشان میدهد که ورود عوامل اجرایی و تجهیزات انفجاری در این ترورها عمدتاً از طریق مسیرهای قاچاق صورت گرفته است.
به بیان دیگر، قاچاق نه صرفاً یک پشتیبان، بلکه بخشی از ذات عملیات بود؛ چراکه بدون آن امکان انتقال بمبهای مغناطیسی، قطعات تسلیحاتی و حتی خروج بیسروصدای تیمهای عملیاتی وجود نداشت.
در این عملیاتها، شبکههای بومی قاچاق نیز نقش پوششی برای جابهجایی افراد و ابزار ایفا کردند و مزدوران موساد را به اهدافشان نزدیک ساختند.
بُعد دیگر بهرهبرداری رژیم صهیونیستی از قاچاق، سرقت اسناد هستهای ایران در سال ۲۰۱۸ است.
این عملیات که از سوی مقامات صهیونیست بهعنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای موساد معرفی شد، بر اساس گزارشها متکی بر استفاده از عوامل محلی و مسیرهای قاچاق بود.
انتقال دهها هزار سند و فایل محرمانه از تهران به خارج از کشور نمیتوانست بدون سازوکارهای زیرزمینی و همکاری قاچاقچیان امکانپذیر باشد.بستههای سنگین اسناد با لایههای امنیتی بهظاهر تجاری از مرز عبور داده شدند و سرانجام به سرزمینهای اشغالی رسیدند.
این اقدام، که بعداً در نمایش رسانهای نتانیاهو علیه ایران بهکار گرفته شد، نمونهای روشن از پیوند قاچاق با جاسوسی راهبردی است.
در حقیقت، رژیم صهیونیستی از همان مسیرهایی که قاچاقچیان برای انتقال کالاهای غیرقانونی استفاده میکنند، برای سرقت آیندهسازترین اسناد علمی ایران بهره برد.
در سالهای اخیر نیز الگوی یادشده تداوم یافته و حتی ابعاد پیچیدهتری به خود گرفته است.
در جنگ ۱۲ روزه، که میتوان آن را نماد آشکار تلفیق عملیات نظامی و خرابکاری دانست، رژیم صهیونیستی با تکیه بر شبکههای قاچاق توانست تجهیزات ویژهای را پیش از آغاز درگیری وارد خاک ایران کند.
گزارشها حکایت از آن دارد که قطعات پهپادهای انتحاری، سیستمهای شنود و ابزارهای رصد، در پوشش محمولههای قاچاقی به کشور منتقل شد.
همین تجهیزات در ساعات ابتدایی جنگ مورد استفاده قرار گرفت و به فلجسازی بخشی از سامانههای پدافند هوایی منجر شد.
همزمان، موساد با بهرهگیری از عناصر نفوذی و قاچاقچیان محلی، امکان رصد لحظهای برخی زیرساختها را پیدا کرد و این موضوع بر غافلگیری ایران افزود.
این تجربه نشان داد که شبکههای قاچاق نهتنها در عملیاتهای تروریستی فردمحور، بلکه در درگیریهای گسترده نیز کارکرد تعیینکننده دارند.
رژیم صهیونیستی علاوه بر انتقال تجهیزات و اطلاعات، از قاچاق برای جذب نیروهای بومی نیز استفاده کرده است.
قاچاقچیانی که در مرزها یا در بازارهای سیاه فعالیت میکنند، بهدلیل ارتباطات گسترده و نیاز مالی، هدف مناسبی برای موساد هستند.
وعده پناهندگی یا پرداختهای نقدی سنگین، ابزارهای رایج در این مسیر بوده و برخی عناصر فریبخورده از همین طریق به همکاری با دشمن تن دادهاند.
این موضوع بیانگر آن است که قاچاق تنها یک مسیر فیزیکی برای جابهجایی اشیاء نیست، بلکه بستری اجتماعی برای نفوذ به بافت داخلی کشور محسوب میشود.
پیشینه استفاده رژیم از قاچاق حتی به دهههای گذشته بازمیگردد.
در عملیات علیه دانشمندان عراقی در دهه ۱۹۸۰ نیز گزارشهایی از استفاده تلآویو از مسیرهای قاچاق برای جابهجایی تیمهای ترور وجود داشت.
این تجربه تاریخی اکنون در ایران با شدت بیشتری دنبال میشود، زیرا جمهوری اسلامی بهعنوان قدرت علمی و فناوری نوظهور منطقه ای و همچنین ایدوئولوژی ضد غربی، تهدیدی مستقیم برای پروژههای عبری/غربی محسوب میشود.
به همین دلیل، موساد تلاش کرده است با ترکیب قاچاق، جاسوسی سایبری و عملیات روانی، زنجیرهای کامل از فشار و نفوذ را شکل دهد.
تأمل در این روند نشان میدهد که شبکههای قاچاق در معادلات امنیتی رژیم صهیونیستی جایگاهی ثابت پیدا کردهاند.
قاچاقچیان بهدلیل آشنایی با جغرافیای مرزی، دسترسی به مسیرهای فرعی و توانایی در جعل اسناد و پوششهای تجاری، بهترین گزینه برای انتقال مخفیانه محسوب میشوند.
همین امر سبب شده تا دشمن با تکیه بر آنان، برخی از ضربات خود را با هزینه کمتر و ریسک پایینتر وارد سازد.
نتیجه آنکه هرگونه راهبرد دفاعی برای مقابله با رژیم صهیونیستی، ناگزیر باید به بُعد قاچاق توجه ویژه داشته باشد.
از همین رو، تقویت کنترل مرزها، استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی در پایش ترددها، همکاری میان نهادهای امنیتی و اقتصادی برای خشکاندن ریشههای قاچاق، و نیز آگاهیبخشی اجتماعی به کسانی که ممکن است در دام وعدههای موساد بیفتند، ضرورتی اجتنابناپذیر است.
امروز بیش از هر زمان روشن است که مقابله با قاچاق صرفاً مسئلهای اقتصادی نیست، بلکه بخشی از دفاع ملی و امنیتی است.
در یک جمعبندی راهبردی، میتوان گفت رژیم صهیونیستی در جنگ پنهان علیه ایران، قاچاق را از سطح یک جرم سازمانیافته به سطح یک ابزار راهبردی ارتقاء داده است.
از ترور دانشمندان تا سرقت اسناد و از جنگ ۱۲ روزه تا عملیاتهای پراکنده موساد، ردپای شبکههای قاچاق همواره به چشم میخورد.
مقابله با این شبکهها، یعنی بستن یکی از مهمترین شریانهای نفوذ دشمن.
و این همان درسی است که جمهوری اسلامی ایران باید با نگاه به گذشته و آینده، در محور سیاستهای امنیتی خود قرار دهد.