پادکست | تعجیل اسرائیل برای اشغال نوار غزه و الحاق کرانه باختری
در یکصد و سی امین شماره از پادکست «در عمق» به موضوع روند شتاب زده الحاق کرانه باختری و اشغال نوار غزه از سوی صهیونیست ها می پردازیم.

گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ـ یکصد و سی امین شماره از پادکست «در عمق» که به بررسی مهمترین روندها، تحولات و همچنین شخصیتها در غرب آسیا میپردازد، روز چهارشنبه 12 شهریور 1404 ضبط و منتشر شد.
در این شماره «منصور براتی»، کارشناس مسائل رژیم اسرائیل علت عجله رژیم صهیونیستی برای تسلط بر کرانه باختری و نوار غزه در یک سال باقی مانده تا انتخابات آینده کنست رژیم صهیونیستی را بررسی می کند.
ایده الحاق کرانه باختری و نوار غزه ریشهای عمیق در مفهوم «اسرائیل بزرگ» و البته ذات صهیونیسم دارد.
این ایده در گفتمان صهیونیسم به عنوان ابزاری برای توجیه توسعهطلبی سرزمینی و حداکثرسازی قلمرو مطرح شده است.
بنیانگذاران و حامیان این دیدگاه برای تقویت مشروعیت آن، سه دسته استدلال ارائه میکنند:
1.
استدلال مذهبی
بر اساس متون مقدس یهودی، بهویژه کتاب «پیدایش» (Genesis)، سرزمینهای واقع در محدوده «نیل تا فرات» به قوم یهود وعده داده شده است.
این باور، مبنای ادعای مالکیت تاریخی و الهی بر این مناطق تلقی میشود.
2.
استدلال تاریخی
صهیونیستها به وجود حکومت باستانی یهودی در سرزمین فلسطین تاریخی استناد میکنند.
البته آنها به دلایل زوال یا تغییرات تاریخی که این حکومت را از میان برد، توجهی نشان نمیدهند و میان آن وقایع و وضعیت قبل از تأسیس رژیم اسرائیل پیوند مستقیمی برقرار نمیسازند.
3.
استدلال ژئوپلیتیکی و امنیتی
صهیونیستها مدعی هستند که اسرائیل کنونی از نظر وسعت و عمق استراتژیک، آسیبپذیر است و برای دستیابی به «مرزهای قابل دفاع» باید قلمرو خود را گسترش دهد؛ در غیر این صورت، خطر اشغال سریع بخشهای مهم از سوی دشمنان وجود دارد.
از منظر تاریخی، پس از جنگ 1948–1949 مناطق کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی و نیز نوار غزه در کنترل عربها باقی ماند.
اسرائیل در جنگ 1967 این مناطق را به همراه بلندیهای جولان و صحرای سینا اشغال کرد، هرچند در سال 2004 از غزه عقبنشینی نمود.
با این حال، ایده الحاق همچنان در فضای فکری و سیاسی صهیونیسم باقی ماند و محدود به طیف راست افراطی نبوده است؛ بلکه حتی برخی صهیونیستهای سکولار نیز آن را قابل تأمل دانستهاند.
مخالفان داخلی این ایده، خصوصاً در جناح چپ، بر پیامدهای جمعیتی آن تأکید دارند.
در صورت الحاق، حدود 2.3 میلیون فلسطینی غزه و 3 میلیون نفر ساکنان کرانه باختری به جمعیت اسرائیل افزوده میشود که توازن جمعیتی یهودیان و عربها را به حدود 50–40 تغییر میدهد.
این امر یا به ایجاد یک کشور دوملیتی با حقوق برابر برای همه شهروندان منجر میشود (که هویت «کشور یهودی» را تضعیف میکند)، یا مستلزم برقراری نظامی آپارتایدگونه خواهد بود که مخالفت گسترده بینالمللی را برمیانگیزد.
در شرایط کنونی و با وجود اسیران اسرائیلی در غزه، بخش بزرگی از جامعه صهیونیستی خواستار اولویت دادن به آزادی اسرا و پایان جنگ است، در حالی که جناح راست افراطی الحاق تدریجی باریکه غزه را حتی بدون توافق بر خلع سلاح حماس ضروری میداند.
در خصوص کرانه باختری، تمایل اسرائیل بیش از غزه است.
در ادبیات صهیونیستهای راستگرا، این منطقه با نامهای «سامریه» و «شومرون» شناخته میشود و به عنوان بخشی از سرزمینهای یهودی قلمداد میگردد.
اقدامات عملی متعددی از سوی حکومت اسرائیل برای پیشبرد الحاق این منطقه انجام شده که جزئیات آن در ادامه مباحث بیان خواهد شد.
به طور کلی، ایده الحاق این مناطق، تلفیقی از انگیزههای مذهبی، تاریخی و امنیتی است که با واقعیتهای جمعیتی و پیامدهای ژئوپلیتیکی در تضاد قرار دارد و همچنان به عنوان یکی از جدیترین موضوعات اختلافی در عرصه سیاست اسرائیل باقی مانده است.
انتهای پیام/