خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 12 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

چرخش راست میانه؛ کلید اصلی ورود سوریه به لبنان - تسنیم

تسنیم | بین‌الملل | سه شنبه، 11 شهریور 1404 - 19:12
خبرگزاری تسنیم در مجموعه مقالاتی به بازخوانی «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» رهبر شهید و اسطوره ای حزب الله لبنان و محور مقاومت می پردازد. در این قسمت، «رقابت سرد رژیم صهیونیستی و سوریه در ابتدای جنگ داخلی لبنان» می پردازیم.
راست،لبنان،افراطي،ميانه،جناح،سوريه،قسمت،جنگ،ائتلاف،ارتش،فصل، ...

خبرگزاری تسنیم طی سلسله‌یادداشت‌هایی به بازخوانی فراز و نشیب زندگی رهبران مقاومت اسلامی لبنان می‌پردازد.
در همین راستا بازخوانی حیات سیدحسن نصرالله رهبر شهید و اسطوره‌ای حزب‌الله لبنان و نقش وی در بالندگی محور مقاومت با عنوان «زندگی و زمانه سیدحسن نصرالله» در قالب مجموعه مقالاتی منتشر خواهد شد و اکنون قسمت چهل و دوم آن پیش روی شماست.
تاکنون سه فصل در مورد شرایط زندگی شهید سیدحسن نصرالله منتشر شده است.
فصل نخست به «دوران کودکی و نوجوانی» ایشان اختصاص داشت.
علیرغم اهمیت موضوع، ما این فصل را بسیار سریع پشت‌سر گذاشتیم تا به بحث‌های بعدی بپردازیم.
فصل دوم، «ریشه‌یابی علل شکل‌گیری جنگ داخلی لبنان» بود.
هدف ما در این فصل چنین بود که ثابت کنیم اولاً جنگ لبنان پدیده‌ای خلق‌الساعه نبود و ثانیاً باید ریشه‌های شکل‌گیری آن را شناخت؛ زیرا این جنگ هم در روند تاریخی تجارب ملت لبنان نقش داشت و هم به‌صورت مستقیم باعث شکل‌گیری «مقاومت اسلامی لبنان» شد، ضمن این‌که حیات و سرنوشت سیدحسن نصرالله را نیز به‌صورت مستقیم تغییر داد.
فصل سوم، «مرور مهم‌ترین رویدادهای تاریخی تا وقوع جنگ داخلی لبنان» بود.
در فصل سوم، به‌جای تمرکز بر ریشه‌ها، به‌صورت خاص، وقایع تاریخی منجر به شروع جنگ داخلی را مورد توجه قرار دادیم.
تیتر روزنامه السفیر از ترور طونی فرنجیه توسط حزب کتائب
فاجعه اهدن را می‌توان نمای تمام‌عیار شکست ایده ائتلاف میان راست میانه و راست افراطی دانست
فصل سوم را با ماجرای مهاجرت (معکوس) خانواده سیدحسن نصرالله به خاستگاه خانوادگی خود در حومه شهر صور خاتمه دادیم.
از قسمت سی و سوم وارد فصل چهارم شدیم که به «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» اختصاص دارد.
در فصل چهارم، طی چند قسمت، فضای بیروت و جنگ داخلی لبنان بعد از بازگشت خانواده سیدحسن نصرالله به جنوب را مرور خواهیم کرد.
این موارد، به صورت مستقیم در زندگی سیدحسن نصرالله نقش نداشت؛ اما در شکل‌گیری و بالندگی روح مقاومت در جامعه لبنان قطعا اثرگذار بوده است.
به همین علت، به صورت کوتاه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.
ائتلاف ناهمگون راست میانه و راست افراطی
در قسمت پیشین با عنوان «راست میانه؛ هم‌پیمان راست افراطی در نبرد با فلسطینی‌ها» به تفصیل در این مورد صحبت کردیم که جناح راست میانه علیرغم تمام تضادها و تباین‌هایی که با راست افراطی داشت، در شرایط رشد جدی جناح چپ به همکاری با راست افراطی روی آورد.
در آن زمان راست میانه در حالی به همکاری با راست افراطی روی آورد که نمی‌دانست در واقع و بر روی زمین دارد بستر را برای حمله اسرائیل و اشغال بیروت آماده می‌کند.
در این خصوص، در قسمت بیست و نهم با عنوان «شبه‌کودتای مارونی‌ها و ارتش لبنان» نوشتیم:
سلیمان فرنجیه در کنار پی‌یر جمیل
آغاز دوره ریاست جمهوری سلیمان فرنجیه را باید آغاز دوره ائتلاف میان راست میانه و راست افراطی دانست.
بعد از ترور الفردان این ائتلاف به بلوغ رسید.
با افول این ائتلاف نیز فرنجیه جای خود را در کاخ بعبدا به الیاس سرکیس داد
«برای درک بهتر این موضوع، باید دو روند را مد نظر قرار داد.
این دو روند همزمان با هم پیش می‌رفتند؛ اما لزوما بازیگران روند دوم تصویر دقیقی از روند نخست نداشتند!
این دو روند عبارتند از:
روند اول: همان‌گونه که در قسمت بیست و پنجم این سلسله‌یادداشت – با عنوان «قرآن‌سوزی برای تحریک مسلمانان» - اشاره کردیم عجله اسرائیل برای فراگیری جنگ داخلی در لبنان است تا جبهه فعال و عمیقی علیه سازمان آزادبیخش فلسطین ایجاد شود.
در این زمینه اسرائیل عجله زیادی داشت تا روندی که در ماه‌های اکتبر و نوامبر 1975 دنبال می‌شد معکوس شود.
به این جهت، حزب کتائب به جنایت‌های بزرگی علیه مسلمانان دست زد تا فضای جنگی در سرتاسر لبنان حکمفرما شود.
روند دوم: در این قسمت – با استناد به قسمت‌های سیزدهم و بیست و دوم این سلسله‌یادداشت – نشان دادیم که از سال 1973 جناح راست به این جمع‌بندی رسید که باید مبارزه با گروه‌های فلسطینی را در دستور کار قرار دهد.
در همین راستا، اداره رکن دوم ارتش لبنان مأمور شد تا گروه‌های شبه‌نظامی وابسته به احزاب راست افراطی مارونی را تسلیح و تجهیز کند.
بهار 1975، رئیس اداره رکن دوم ارتش با همکاری رهبران دو حزب اصلی راست افراطی، سرکوب جناح چپ لبنان را در کنار عملیات علیه سازمان آزادیبخش فلسطینی در پیش گرفتند و به دنبال بهانه مناسب بودند.
تقاطع دو رخداد فوق در کنار وضعیت منجمد شده نبرد هتل‌ها، باعث شد تا لبنان به سمت جنایت‌های بزرگ‌تر برود.
در این زمینه به نظر می‌رسد در آن زمان مقامات ارشد جناح راست میانه مانند رئیس جمهور وقت، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش، تصویر واضحی از دو روند فوق نداشتند!
محاکمه‌های نظامی علیه افسران اداره رکن دوم و فرار چهار نظامی بلندپایه به سوریه نیز در این زمینه معنادار است که ما – به جهت رعایت اختصار – از تشریح آن خودداری کردیم.»
سمیر جعجع در کنار ایلی حقیبه و کریم بقرادونی
به موازات تضعیف تا شکست ائتلاف میان راست میانه و راست افراطی، چهره‌های افراطی‌تر نسل جوان آن روز راست افراطی مانند سمیر جعجع و ایلی حقیبه به سطح رهبری و صحنه‌گردانی رسیدند
پس به صورت کوتاه می‌توان ماجرا را این‌گونه جمع‌بندی کرد که جناح راست میانه در آن زمان برای «مقابله با جناح چپ» و هم‌چنین «حل مسأله فلسطینی‌ها (تحت فشار آمریکا)» وارد ائتلاف با جناح راست افراطی شده بود؛ اما اطلاعی نداشت که راست افراطی و فراتر از آن ایالات متحده طرح بزرگ‌تری را دنبال می‌کنند تا رژیم صهیونیستی بیروت را اشغال کند.
به این ترتیب، راست میانه در آن زمان عملا در پازل اسرائیل بازی می‌کرد.
بازی پیچیده سوریه در نبرد هتل‌ها؛ مبدأ تغییر نگرش سران جناح راست میانه؟
با این حال روند تحولات در ادامه به سمتی رفت که جناح راست میانه به مرور از راست افراطی فاصله بگیرد.
در این خصوص، «دور دوم نبرد هتل‌ها» نقطه عطف مهمی محسوب می‌شود.
در قسمت سی و پنجم این سلسله‌یادداشت با عنوان «ارتش لبنان و "نبرد هتل‌ها" در بیروت»، از تغییر معادلات میدانی با ورود نیروهای موسوم به «قوات الصاعقه» خبر دادیم.
این گروه، یکی از نیروهای همپیمان یا نیابتی فلسطینی حکومت سوریه بود که در قسمت سی و هشتم با عنوان «فلسطینی‌های تحت حمایت حافظ اسد در لبنان» به معرفی آنان پرداختیم.
تیتر روزنامه النهار در مورد از سر گیری نبرد هتل‌ها
با ورود «قوات الصاعقة» موازنه به سود المرابطون تغییر کرد
در این ماجرا، ورود قوات الصاعقه ضربه شدید و سختی به فالانژها وارد کرد و ارتش لبنان به صورت علنی و بی‌پرده در حمایت از گروه‌های مسلح راست افراطی وارد میدان شد.
اما حتی حضور ارتش لبنان نیز با واکنش مستقیم جناح چپ لبنان مواجهه و موازنه قوا را تغییر جدی نداد.
اما نکته بعدی ماجرا مهم‌تر است که ما در قسمت سی و ششم با عنوان «ورود سوریه به جنگ داخلی لبنان» به صورت اجمالی به آن اشاره کردیم.
نکته اساسی این است که در میانه ماجرا، ناگهان حکومت سوریه به عنوان طرف میانجی وارد میدان می‌شود.
از این مرحله، شاهد تغییر مواضع در دو سوی ماجرا هستیم.
در یک سوی نبرد، این بار «قوات الصاعقه» برای پایان دادن به نبرد وارد رایزنی با جناح چپ می‌شوند و در سوی دوم نبرد، «انطوان دحداح» مدیر وقت سازمان امنیت ملی لبنان علیرغم مخالفت جدی «جول بستانی» به صورت جدی برای پایان نبرد تلاش می‌کرد.
این چرخش در دو سوی ماجرا – که به تدریج با چرخش سلیمان فرنجیه همراه شد - نشان می‌داد سوریه می‌تواند میان راست افراطی و راست میانه شکاف ایجاد کرده و راهی را برای خود باز کند تا به عنوان «برادر بزرگ‌تر» و «شخصیتی که حرف نهایی را می‌زند» در صحنه میدان‌داری کند.
تصویر حافظ اسد در دست مسلحین در خلال جنگ داخلی لبنان
سوریه با استفاده از نیروهای نیابتی خود، به صحنه‌گردان اصلی معادلات میدانی جنگ داخلی لبنان تبدیل شد و همین موضوع زمینه را برای ورود ارتش سوریه به خاک لبنان فراهم کرد
به نظر می‌رسد همین جا را باید نقطه عطف دانست.
مقامات دمشق در این مقطع درک کردند که از طرفی نیروهای همپیمان فلسطینی آن‌ها می‌توانند مواضع جناح چپ را تحت تأثیر قرار داده و از سوی دیگر اراده خود را به «سلیمان فرنجیه» رئیس جمهور و برادر دامادش «انطوان دحداح» رئیس وقت سازمان امنیت ملی لبنان تحمیل یا دست کم آن‌ها را با خود همراه سازند.
جمع‌بندی
ماجرای ورود سوریه به لبنان را باید فصل عجیبی از بازیگری پیچیده سوری‌ها دانست.
آن‌ها از طرفی راست افراطی را با خود همراه ساختند – که این نکته را در قسمت‌های آینده تشریح خواهیم کرد – و از طرف دیگر میان راست میانه و راست افراطی شکاف ایجاد کردند تا راست میانه نسبت به رژیم صهیونیستی و همپیمانان آن موضع منفی اختیار کند.
همزمان و در سطح دیگری علیرغم مخالفت جدی جناح چپ، با استفاده از نفوذ سیاسی اتحادیه عرب بر سازمان آزادیبخش فلسطین از یک طرف و از طرف دیگر (مهم‌تر) نیروهای همپیمان و نیابتی خود موفق شدند مواضع جناح چپ را تحت تأثیر قرار دهند.
به این ترتیب سوریه در شرایطی وارد میدان لبنان می‌شد که به این جمع‌بندی رسید که می‌تواند دینامیسم‌های درونی فضای نظامی-امنیتی و هم‌چنین سیاسی لبنان را در اختیار بگیرد.
در حقیقت سوریه به دنبال آن نبود تا از طریق قدرت نظامی و هژمونی مستقیم برای خودش قدرت سیاسی و امنیتی ایجاد کند؛ بلکه برای تکمیل هژمونی امنیتی و تحکیم قدرت سیاسی خود به سمت استفاده مستقیم از ارتش آمد.
در واقع، تا پیش از ورود ارتش سوریه، موقعیت دمشق در معادلات داخلی لبنان از نظر نظامی ضعیف‌تر از جنبه‌های امنیتی و سیاسی بود و با ورود ارتش، ضمن برطرف کردن این ضعف تلاش کرد تا دست بالاتر در کلیه امور در اختیار بگیرد.
در این میان، آن‌چه در این قسمت از سلسله‌یادداشت بر آن تمرکز کردیم به صورت مشخص «تلاش سوریه برای ایجاد شکاف میان جناح راست افراطی و راست میانه» بود.
در قسمت پیشین در مورد اختلافات بنیادین راست میانه و راست افراطی صحبت کرده بودیم.
سوریه با شناخت عمیق این اختلاف، توانست شکاف بالقوه را به منصه ظهور برساند و عملا ائتلاف میان راست میانه و راست افراطی را به شکست بکشاند.
همان طور که در قسمت پیشین بیان شد، یکی از پیشران‌های اصلی وقوع جنگ داخلی لبنان را باید ائتلاف میان راست میانه و راست افراطی دانست و حالا با به شکست کشاندن این ائتلاف، ضربه بزرگی به نقشه اسرائیل وارد می‌شد.
اوج تجلی شکست این ائتلاف را باید در «ترور وحشیانه طونی فرنجیه توسط فالانژها (حزب کتائب)» دانست که شرح آن در این مقال نمی‌گنجد.
انتهای پیام/