زمینۀ دینکاوی در جوانان از نظر شناختی وجود دارد - تسنیم
از نظر شناختی زمینۀ دین کاوی در جوانان وجود دارد، چرا که او موجودی دانش دوست، حقیقت جو، و علاقه مند به فهم و جویای پاسخ پرسشهای دینی خود در خصوص خلقت، هستی، حیات، انسان و غیره است.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، تعلیم و تربیت دینی از جایگاه شگرفی برخوردار است؛ چراکه نیل به این مقصد به هر طریق صواب که صورت گیرد، چه در مدارس و دانشگاه ها و حوزه های علمیه از رهگذر معلمان و اساتید، و چه در مجالس و محافل مذهبی، ادامۀ رسالت انبیاء در دوران مدرنیسم و پُست مدرنیسم است.
دوران حاضر بیش از هر زمان دیگری تشنگی دل های پاک در سطوح گوناگون سنی، تحصیلی و اجتماعی برای شنیدن حقایق آسمانی را شاهد است.
نوجوان و جوان بستر فطری آماده ای برای فهم و تقویت گرایشهای دینی دارد.
پژوهشهای روانشناسی رشد نشان میدهد که زمینۀ گرایش به دین و دینداری از نوجوانی آغاز و در جوانی نیز استمرار می یابد.
برخی از صاحب نظران در تعلیم و تربیت مانند «ژان ژاک روسو« معتقدند که از 15 تا 20 سالگی علایق مذهبی بر فرد غلبه دارد.
«اشپرانگر» که در خصوص تحولات مربوط به بلوغ در اواخر دورۀ نوجوانی و اوایل جوانی معتقد است که شکل پذیری هدف ها و نقشه های زندگی در این مرحله را نمی توان تنها به انتخاب حرفه محدود کرد؛ بلکه فهم فلسفۀ زندگی و توجه به آینده نیز در آن دخیل است؛ ولی کودک وضعیت متفاوتی دارد، چراکه او بیشتر در زمان حال زندگی می کند.
همین گرایش فطری به دین است که غرب را پس از طی دورانی طولانی دین گریزی به تأسف واداشته و به حرکتی جدید به سوی دین گرایی سوق داده است، گرچه سوداگران جهل و انحراف در این بازار پرتقاضای معنویت، با عرضه کالاهای عرفان کاذب و ادیان بشری یا تحریف شده، تشنگان را به سراب ها هدایت می کنند، البته بسیاری از فرهیختگان غیرمسلمان غربی که به معنویت روی آورده و راه نجات جوانان خود از مهلکۀ سقوط در مفاسد را در پرتو گرایش به دین می بینند، به اسلام روی آورده اند.
بنابراین، از نظر شناختی زمینۀ دینکاوی در جوان وجود دارد، چرا که او موجودی دانش دوست، حقیقت جو، و علاقه مند به فهم و جویای پاسخ پرسشهای دینی خود در خصوص خلقت، هستی، حیات، انسان و غیره است.
از نظر عاطفی و هیجانی نیز برای درک لذات معنوی و ارتباطات روحانی آمادگی دارد.
با توجه به چنین زمینۀ روانشناختی، اگر جوان عدم علاقه به فهم دین یا فقدان ارادۀ جدی به عمل به آن را احساس می کند، لازم است در خود تأمل کرده و به جستجوی عوامل آن بپردازد.
او همانند کسی است که سلامت جسمانی او احساس گرسنگی و میل به صرف طعام در پس فعالیتهای روزانه را اقتضاء میکند؛ اما وی بی اشتهاست.
آموزش دین مانند آموزش جغرافی، شیمی، و فیزیک نیست که انگیزۀ درونی قوی ای برای فهم آن وجود نداشته باشد؛ بلکه چون شنیدن درس بهداشت و کسب سلامتی است.
بدین ترتیب اگر نسل نو از کلاسها و جلسات دین کاوی استقبالی ندارند، دلیل آن را باید در نظام تعلیم و تربیت جویا شد.
باید جوان دوان دوان جانب دین روان باشد، نه از آن گریزان و پرفغان.
چرا چنین نیست؟
این معما با شناخت آسیبهای نظام تعلیم و تربیت دینی جاری گشوده میشود.
فهم و ترمیم این کاستی ها دین را برای نسل نو، نوایی تازه خواهد بخشید و جانی جدید بر کالبد آنان خواهد دمید و دین گرایی را بر جایگاه دین ستیزی خواهد نشاند.
حجتالاسلام ابوالفضل ساجدی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
انتهای پیام/