رضا سوختهسرایی، نماد حسرت و ایثار در کشتی ایران
پیکری که روزی کوه صلابت بود، این اواخر در برابر بیماری های قلبی و کلیوی سر خم کرده بود و سرانجام به ابدیت پیوست.

کد خبر: 731980 | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴ ۱۱:۴۵:۳۱
پردهها فرو افتاد و صدای سوت پایان، نه در میدان کشتی که در پهنه حیات به گوش رسید.
رضا سوختهسرایی، کشتیگیر نامدار ایرانی و پهلوانی با کولهباری از مدالها و حسرتها، در ۷۶ سالگی چشم از جهان فروبست.
پیکری که روزی کوه صلابت بود، این اواخر در برابر بیماریهای قلبی و کلیوی سر خم کرده بود و سرانجام به ابدیت پیوست تا نامش، نه تنها به خاطر افتخاراتش، بلکه به خاطر رنجها و ایثارش برای همیشه در حافظه ورزش این مرز و بوم حک شود.
به گزارش روزنامه اعتماد، این اتفاق درست زمانی افتاد که جامعه کشتی ایران در شوک خالی شدن بیشه از ببر مازندران شده بود و سپس خبر از دست رفتن سوختهسرایی ضربه نهایی را به ورزش ایران وارد کرد.
یکشنبه شب در حالی که همه درگیر پیام تسلیت و مرور زندگی امامعلی حبیبی بودند خبر رسید که سینهسوخته کشتی هم آسمانی شد.
رضا سوختهسرایی، متولد روستای دارکلاته در استان گلستان از همان خاک حاصلخیز قدرت و صلابت را به ارث برده بود.
او نمادی از استقامت ورزشی بود؛ چراکه هم پیش از انقلاب و هم پس از آن در میادین بینالمللی برای کشتی ایران در هر دو رشته مدال آورد.
تواناییهای بینظیر او در هر دو رشته آزاد و فرنگی او را به کشتیگیری منحصربهفرد تبدیل کرده بود که مرزهای سبکها برایش بیمعنا بود و در هر دو صاحب مدال بینالمللی شده بود.
اما شاید تلخترین بخش کارنامه این پهلوان، حسرتهایی است که سایه سنگین خود را بر دوران اوج ورزشیاش افکند.
دوران اوج رضا سوختهسرایی مصادف شد با انقلاب و جنگ و مرحوم سوختهسرایی دو المپیک ۱۹۸۰ مسکو و ۱۹۸۴ لسآنجلس را به دلیل تحریمهای سیاسی از دست داد؛ یکبار به خاطر حمله شوروی به افغانستان و یکبار به خاطر مشکل همیشگی ایران با امریکا بعد از سال 57.
اما این فقط المپیک نبود؛ او همچنین چهار دوره مسابقات جهانی را به دلیل شرکت نکردن ایران در رقابتهای بینالمللی بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۷ میلادی از دست داد.
هفت سال طلایی، هفت سال از بهترین سالهای زندگی یک کشتیگیر سنگینوزن، قربانی تصمیماتی شد که او در آن نقشی نداشت.
چه حسرتی بزرگتر از آنکه اوج دوران طلایی یک ورزشکار، قربانی تصمیمات سیاسی شود؟
بسیاری معتقدند اگر سوختهسرایی این سالها را از دست نداده بود، میتوانست حداقل جزو سه کشتیگیر برتر تاریخ ایران از لحاظ کسب مدال شود.
گرچه حتی این سایه سنگین نیز نتوانست مانع درخشش او شود.
رضا سوختهسرایی در مسابقات جهانی ۱۹۷۸ مکزیکوسیتی و ۱۹۸۱ اسکوپیه، به مدال نقره سنگینوزن جهان رسید.
در بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران مدال نقره را به گردن آویخت و افتخار سه دوره پرچمداری کاروان ایران در بازیهای آسیایی را در سالهای ۱۹۸۲، ۱۹۸۶ و ۱۹۹۰ به دست آورد؛ او در هر سه دوره مسابقات به نشان طلا دست پیدا کرد و به این ترتیب تبدیل به یکی از پرافتخارترین کشتیگیران تاریخ ایران در بازیهای آسیایی شد، افتخاری که کمتر کسی به آن نائل میشود.
یکی از نقاط برجسته و نمادین کار این کشتیگیر سنگینوزن، در مسابقات آسیایی ۱۹۸۶ سئول رقم خورد.
آنجا که حاضر شد در رقابتهای فرنگی شرکت کند تا علیرضا سلیمانی، پهلوان نامدار دیگر، بتواند در رشته آزاد به میدان برود.
این ایثار، به ثمر نشست و هر دو کشتیگیر در آن دوره قهرمان شدند؛ لحظهای که تجلیبخش روح پهلوانی و از خودگذشتگی بود.
او همچنین در تورنمنتهای بینالمللی مختلف از جمله جام دانکلوف و یاشار دوغو نیز صاحب مدال شده بود.
پس از کنارهگیری از دنیای قهرمانی، رضا سوختهسرایی به عنوان مربی فعالیت میکرد و تجربیات گرانبهای خود را در اختیار نسلهای بعدی قرار داد.
او همچنین در کشتی پهلوانی نیز کشتیگیری برجسته بود و عنوان پهلوان تهران را نیز کسب کرده بود که نشان از جایگاه رفیع او در فرهنگ سنتی کشتی ایران داشت.
با رفتن او و تنها یک روز پس از آنکه رسانهها خبر درگذشت امامعلی حبیبی، اولین مدالآور طلایی ایران در المپیک را مخابره کردند، گویی فصلی از کتاب پرافتخار کشتی ایران در حال بسته شدن است.
فصلی که با نام پهلوانانی چون تختی، حبیبی و سوختهسرایی مزین شده است.
رضا سوختهسرایی رفت، اما نام او نه تنها به خاطر مدالهایش، بلکه به خاطر رنجها، ایثارها و حسرتهایش برای همیشه در حافظه ورزش این مرز و بوم حک خواهد شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.