رکورد شکنی در تولید نفت؛ آیا همه چیز در تولید است؟
در حالی که صنعت نفت ایران از رکوردشکنی در تولید سخن میگوید، واقعیت این است که بدون رشد همزمان حلقههای پالایش، پتروشیمی و صنایع پاییندستی، این رکوردها تنها به خامفروشی بیشتر منجر میشود.

به گزارش خبرنگار مهر، در روزهایی که مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران با افتخار از رکورد تازهای در تولید نفت سخن میگوید، واقعیت این است که چنین موفقیتی تنها بخشی از داستان بزرگتر صنعت نفت را روایت میکند.
در اقتصاد انرژی، رشد یک حلقه به تنهایی، اگر با رشد هماهنگ سایر حلقهها همراه نباشد، نتیجهای پایدار بهبار نمیآورد.
صنعت نفت و گاز را میتوان مانند زنجیری دید که هر حلقه آن به دیگری وابسته است: حلقه بالادستی همان جایی است که عملیات اکتشاف، توسعه میدانها و استخراج نفت و گاز انجام میشود.
اینجاست که فناوریهای پیشرفته حفاری، مطالعات مخزن و مدیریت تولید نقش تعیینکننده پیدا میکنند.
اما نفت و گاز خام، پس از خروج از چاه، باید مسیری میانه را طی کنند؛ جایی که به آن میاندستی گفته میشود.
این بخش شامل انتقال با خطوط لوله، ذخیرهسازی، جداسازی اولیه و حملونقل زمینی و دریایی است، تا خوراک پایدار و منظم به واحدهای پاییندستی برسد.
حلقه پایانی زنجیره، یعنی پاییندستی، همان جایی است که خامفروشی به محصولفروشی تبدیل میشود.
پالایشگاهها، پتروشیمیها و صنایع شیمیایی در این مرحله نفت و گاز را به فرآوردههایی تبدیل میکنند که ارزش اقتصادی چندین برابر نسبت به ماده خام دارند.
تولید نفت و گاز مهم اما تولید زنجیره ارزش مهمتر
پیوند این حلقهها با یکدیگر تعیین میکند که رکوردشکنی در تولید چه دستاورد واقعی برای اقتصاد کشور خواهد داشت.
اگر توسعه میدانهای نفت و گاز با گسترش ظرفیت پالایشگاهها و صنایع پتروشیمی همراه نباشد، نتیجه چیزی جز خامفروشی نخواهد بود.
هرچه تولید بالا برود، اما ظرفیت فرآوری و تبدیل به محصولات نهایی رشد نکند، صادرات خام نهتنها افزایش مییابد بلکه عملاً جایگزین فرصتهای اشتغال پایدار، نوآوری صنعتی و درآمد بلندمدت داخلی میشود.
در شرایط کنونی، علیرغم جهش در تولید بخش بالادستی، نشانههای آماری گواهی میدهند که بخشهای پاییندستی و حتی میاندستی با همان شتاب پیش نرفتهاند.
این یعنی ما بیشتر از آنکه یک زنجیره کامل و هماهنگ داشته باشیم، یک خط تولید ناقص داریم؛ خطی که از دل زمین آغاز میشود و مستقیم در مخازن نفتکشها پایان مییابد.
چنین وضعیتی، وابستگی به قیمتهای متغیر جهانی نفت را تشدید کرده، فرصت ایجاد ارزش افزوده داخلی را میسوزاند و در نهایت، اقتصاد ملی را در معرض همان آسیبهای قدیمی خامفروشی قرار میدهد.
برای آنکه رکورد تولید نفت به رکورد واقعی در سود ملی بدل شود، باید همه حلقهها باهم رکورد بزنند؛ از توسعه زیرساختهای میاندستی که جریان مطمئن خوراک را تضمین میکنند، تا افزایش ظرفیت پالایش و پتروشیمی که میتواند نفت ایران را به کالاهایی با تقاضای جهانی و قیمت بالاتر تبدیل کند.
در غیر این صورت، رکورد فعلی هرچند از نظر فنی و مدیریتی چشمگیر است، اما در عمل تنها به یک خروج بیسابقه نفت خام از خاک ایران تبدیل خواهد شد بیآنکه حجم معناداری از ارزش آن در اقتصاد داخلی ماندگار شود.
زنجیره ارزش در دام درآمد مفت نفت
در اقتصاد ایران، صنعت نفت و گاز همچنان ستون فقرات درآمدی کشور به شمار میآید؛ صنعتی که هم بیشترین ارزآوری را داشته و هم بیشترین حساسیت را در معرض تکانههای خارجی و تصمیمات سیاسی.
طبیعیترین و سریعترین مسیر برای کسب درآمد از این منابع، فروش مستقیم نفت خام است؛ شیوهای که با وجود درآمد کوتاهمدتش، کشور را در دام خامفروشی و وابستگی عمیق به بازارهای خارجی فرو میبرد.
در مقابل، بخش بزرگی از ظرفیت اقتصادی این منابع زمانی آزاد میشود که نفت و گاز نه به شکل خام، بلکه به صورت سوخت فرآورششده، محصولات پتروشیمیایی و مواد شیمیایی پیشرفته وارد بازار شوند؛ جایی که ارزش افزوده چندبرابر و قدرت انعطافپذیری در برابر تحریمها حاصل میشود.
وارد کنندگان نفت پیشگام در زنجیره ارزش
تجربه جهانی نشان میدهد که کشورها بسته به شرایط خود، حلقههایی از زنجیره ارزش نفت و گاز را پررنگتر توسعه میدهند.
آلمان و کره جنوبی، بدون اتکای به منابع داخلی، به قهرمانان حلقههای پایانی زنجیره بدل شدهاند و با تمرکز بر پالایش، پتروشیمی و صنایع پاییندستی، خلأ واردات را با ارزش افزوده بالا جبران کردهاند.
عربستان، در نقطه مقابل، سالها تنها بر تولید و پالایش تکیه داشت، اما بهتازگی گامهایی برای توسعه بخش پتروشیمی برداشته است.
آمریکا، با وجود برخورداری از منابع عظیم، زنجیره را تا انتها تکمیل کرده و از حلقه استخراج تا محصولات نهایی را به هم پیوسته است.
این رویکردها سه راهبرد کلی را ترسیم میکنند: توسعه کامل زنجیره از ابتدا تا انتها، حرکت از ابتدا تا میانه، یا تمرکز از میانه تا انتها.
ایران، با ذخایر بزرگ و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز، بالقوه در بهترین نقطه برای اجرای راهبرد «از ابتدای تا انتهای زنجیره» قرار دارد.
اما واقعیت امروز با این پتانسیل فاصله دارد.
معماری زنجیره ارزش در کشور نامتوازن بوده، خوراک پایدار صنایع پاییندستی تضمین نشده و حلقههای فناوری پیشرفته یا غایباند یا وابسته به خارج باقی ماندهاند.
درحالیکه چین، با مدل یکپارچهسازی سطوح مختلف زنجیره در قالب شرکتهای دولتی عظیم مثل ساینوپک و حفظ حضور فعال در همه حلقهها، موفق شده است هزینهها را کاهش دهد و بهرهوری را بالا ببرد، ایران همچنان با جدایی و عدم هماهنگی میان بخشهای بالادستی و پاییندستی روبهروست.
کشورهایی مانند آلمان، با تشویق رقابت و ایجاد فضای متنوع مالکیتی، دهها هزار شرکت کوچک و بزرگ را وارد بازی کردهاند و عمق زنجیره ارزش خود را گسترش دادهاند.
این مسیر در ایران میتواند با سیاستگذاری هدفمند و استفاده از توان بخش خصوصی، بهویژه در صنایع پاییندستی، اجرا شود.
تنها در این صورت است که میتوان به سمت گسترش واقعی زنجیره، اشتغالزایی گسترده و جهش صنعتی حرکت کرد.
پول برای واردات هست برای رونق زنجیره ارزش خیر
از این واقعیت نمیتوان گذشت که بازار سوخت همچنان بخش غالب مصرف فرآوردههای نفتی جهان را تشکیل میدهد، اما روندهای آینده نشان میدهند که رشد بازار محصولات پتروشیمیایی از سوخت پیشی خواهد گرفت.
این یعنی اگر امروز مسیر توسعه زنجیره ارزش را آغاز نکنیم، فردا جایی در بازار جهانی محصولات پیشرفته نخواهیم داشت.
تضمین خوراک و زیرساختهای پایدار، مکانیابی دقیق هابهای شیمیایی با دسترسی به آب، انرژی، حملونقل و نیروی متخصص، و بومیسازی فناوریهای کلیدی، از الزامات غیرقابل چشمپوشی این مسیر هستند.
با وجود تمام این شواهد، هنوز انگیزه مالی در ساختار دولت و شرکت ملی نفت عمدتاً حول صادرات خام میچرخد.
این نقطه باید اصلاح شود تا فروش داخلی خوراک باارزش به صنایع پاییندستی بر صادرات خام ارجحیت پیدا کند.
این تغییر، هم منطق اقتصاد مقاومتی را تقویت میکند و هم کشور را از دام نوسانات بازار جهانی نجات میدهد.
در نهایت، شکستن رکورد تولید نفت بدون رکوردشکنی مشابه در تکمیل زنجیره ارزش، یک موفقیت ناقص است؛ موفقیتی که شاید در آمارهای تولید قدرتنمایی کند، اما در واقعیت، وابستگی به فروش خام را بیشتر میکند.
اگر قرار است اقتصاد ایران از ظرفیت راهبردی نفت و گاز برای جهش پایدار استفاده کند، باید رکورد بعدی، رکورد تولید در حلقه آخر زنجیره باشد؛ جایی که ارزش واقعی از دل هر بشکه نفت بیرون کشیده میشود.