خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

چهارشنبه، 05 شهریور 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مزایا و معایب وابستگی به تلفن‌های هوشمند

اعتماد | همه | دوشنبه، 03 شهریور 1404 - 21:18
فناوری زمانی فراگیر می‌شود که توان حل مسائل روزمره را با تجربه کاربری ساده پیوند بزند. تلفن‌های هوشمند از نخستین روزها چنین وعده‌ای دادند و با رشد اینترنت همراه، دوربین‌های قابل‌قبول، حسگرهای متعدد و فروشگاه‌های اپلیکیشن، یک اکوسیستم خدماتی کامل ساختند.
گوشي،هوشمند،وابستگي،زندگي،كاري،ابزار،دسترسي،همراه،كيفيت،اطلا ...

فناوری زمانی فراگیر می‌شود که توان حل مسائل روزمره را با تجربه کاربری ساده پیوند بزند.
تلفن‌های هوشمند از نخستین روزها چنین وعده‌ای دادند و با رشد اینترنت همراه، دوربین‌های قابل‌قبول، حسگرهای متعدد و فروشگاه‌های اپلیکیشن، یک اکوسیستم خدماتی کامل ساختند.
کد خبر: 731842 | ۱۴۰۴/۰۶/۰۳ ۲۰:۵۴:۱۶
زهرا تجویدی- تلفن‌های هوشمند در کمتر از یک نسل از جایگاه یک ابزار لوکس به نقش اول زندگی روزمره رسیده‌اند.
از بیدار شدن با آلارم گوشی تا پرداخت هزینه تاکسی، از کلاس آنلاین تا رزرو نوبت پزشک و از تماس تصویری با خانواده تا دنبال کردن خبرهای فوری، همه و همه در صفحه‌ای چند اینچی خلاصه شده است.
این تغییر سهمگین فقط یک تحول فنی نیست، بلکه بازآرایی عادت‌ها و هنجارها و حتی تصور ما از زمان و مکان است.
با این حال، همان‌قدر که این ابزار کوچک زندگی را ساده‌تر کرده، هزینه‌هایی آشکار و پنهان بر سفره زندگی ما گذاشته که بی‌اعتنایی به آن‌ها بهای سنگینی دارد.
در ادامه به مزایا و معایب وابستگی به تلفن‌های هوشمند می‌پردازیم.
چرا وابستگی شکل گرفت و این‌قدر سریع گسترش یافت
فناوری زمانی فراگیر می‌شود که توان حل مسائل روزمره را با تجربه کاربری ساده پیوند بزند.
تلفن‌های هوشمند از نخستین روزها چنین وعده‌ای دادند و با رشد اینترنت همراه، دوربین‌های قابل‌قبول، حسگرهای متعدد و فروشگاه‌های اپلیکیشن، یک اکوسیستم خدماتی کامل ساختند.
نتیجه این شد که هر نیازی، از ساده‌ترین تا پیچیده‌ترین، در قالب یک برنامه خلاصه و قابل استفاده شد.
از طرف دیگر، شیوه قیمت‌گذاری داده‌محور و مدل‌های رایگان با تبلیغات، در دسترس بودن این خدمات را بیشتر کرد.
همین ترکیب دسترسی ارزان، تجربه کاربری روان و حل مسئله، وابستگی را تقویت کرد.
همه‌گیری کرونا نیز مثل شتاب‌دهنده‌ای قدرتمند عمل کرد.
آموزش و کار از راه دور، پزشکی آنلاین و خرید اینترنتی ناگهان از گزینه‌های جانبی به ضرورت‌های روزمره تبدیل شدند و تلنگری زدند که بدون گوشی هوشمند، بسیاری از کارها متوقف می‌شود.
مزایای وابستگی: وقتی جیب شما تبدیل به مرکز فرماندهی می‌شود
نخستین مزیت وابستگی به تلفن‌های هوشمند، دسترسی بی‌درنگ به اطلاعات قابل اتکاست.
پرسشی در مورد معنا یا تلفظ یک واژه، آگاهی از شرایط ترافیک، وضعیت آب‌وهوا، ساعات کاری یک مرکز خدماتی یا روند یک رویداد خبری، همگی در لحظه قابل پیگیری‌اند.
مزیت دوم به حوزه ارتباطات مربوط است.
تماس‌های صوتی و تصویری با کیفیت قابل قبول، پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی یعنی شکستن مرزهای جغرافیا با هزینه‌ای اندک.
خانواده‌هایی که اعضایشان در شهرها یا کشورهای مختلف زندگی می‌کنند، با یک لمس می‌توانند کنار هم باشند.
در سطح کسب‌وکار، ارتباط بی‌واسطه با مشتریان، پشتیبانی سریع و بازخورد لحظه‌ای ممکن شده است.
این قابلیت‌ها به رشد برندهای کوچک و شخصی کمک کرده و بازار کار را متنوع‌تر ساخته است.
بعد از ارتباطات، نوبت به آموزش و یادگیری مادام‌العمر می‌رسد.
برنامه‌های آموزشی، کتابخانه‌های دیجیتال، کلاس‌های آنلاین و دوره‌های مهارت‌آموزی باعث شده آموزش از چهارچوب مدرسه و دانشگاه خارج شود.
این انعطاف‌پذیری به‌ویژه برای کسانی که میان کار و تحصیل در رفت و آمد هستند، فرصتی طلایی است.
سودمندی گوشی‌ها فقط به حوزه نرم وابسته نیست.
خدمات عمومی و دولتی نیز هر روز بیشتر به نسخه همراه مهاجرت می‌کنند.
پرداخت قبوض، نوبت‌گیری ادارات، پیگیری درخواست‌ها، ارائه اسناد و حتی خدمات شهری مانند خرید بلیت حمل‌ونقل یا گزارش خرابی‌ها، همه در مسیر دیجیتال‌سازی‌اند.
این روند، هزینه‌های اداری را کاهش می‌دهد، شفافیت ایجاد می‌کند و صف‌های طولانی را کوتاه.
در حوزه مالی نیز بانکداری همراه، مدیریت هزینه‌ها، پرداخت‌های غیرحضوری و کیف پول‌های دیجیتال، سرعت و دقت مبادلات مالی را بالا برده‌اند.
اقتصاد پلتفرمی از دیگر عرصه‌هایی است که وابستگی به گوشی را به مزیت تبدیل کرده.
فرصت‌های شغلی خرد مثل فروش آنلاین و تولید محتوا، با گوشی آغاز می‌شود و با گوشی هم مدیریت.
افراد با سرمایه اولیه کم می‌توانند کانالی برای عرضه مهارت‌ها و محصولات خود پیدا کنند، مشتری جذب کنند و با داده‌های دقیق عملکردشان را بسنجند.
نقش گوشی در ایمنی و مدیریت بحران‌ها هم پررنگ است.
هشدارهای سریع برای زلزله یا سیل در برخی مناطق، امکان تماس در شرایط اضطراری، اشتراک‌گذاری موقعیت مکانی با عزیزان در شرایط پرخطر و دسترسی به راهنماهای کمک‌های اولیه از جمله نمونه‌هایی است که نشان می‌دهد این ابزار کوچک می‌تواند در لحظه‌های حساس تفاوت ایجاد کند.
در حوزه سلامت نیز نوبت‌گیری آنلاین، پزشکی از راه دور، پیگیری نتایج آزمایش و ثبت علائم روزانه، فاصله بین بیمار و خدمات درمانی را کم کرده و رفتارهای مراقبتی را ارتقا داده است.
در نهایت، جنبه فرهنگی و خلاقانه را نباید دست‌کم گرفت.
دوربین همیشه همراه، استودیو ضبط صدا در جیب و اپ‌های تدوین و طراحی به افراد اجازه داده روایت‌های خود را بسازند.
روزنامه‌نگاری شهروندی، مستندسازی لحظه‌ای و روایت‌های محلی، صداهایی را به رسانه‌ها آورده که پیش‌تر شنیده نمی‌شد.
این تنوع روایت، تصویر کامل‌تری از جامعه می‌سازد و دسترسی به هنر و فرهنگ را دموکراتیک‌تر می‌کند.
آن‌چه به دست می‌آوریم در برابر آن‌چه از دست می‌دهیم
مهم‌ترین نگرانی در مورد وابستگی به تلفن‌های هوشمند، اثر آن بر سلامت جسم و خواب است.
نگاه طولانی‌مدت به صفحه در فاصله نزدیک می‌تواند خستگی چشم و سردرد ایجاد کند.
قرار گرفتن در معرض نور آبی در ساعات پایانی شب به ریتم طبیعی خواب آسیب می‌زند و کیفیت استراحت را پایین می‌آورد.
وضعیت بدنی نامناسب هنگام کار با گوشی، فشار به گردن و شانه‌ها را افزایش می‌دهد و در بلندمدت می‌تواند به دردهای مزمن بینجامد.
توصیه‌های ساده‌ای مانند فاصله گرفتن دوره‌ای از صفحه، تنظیم روشنایی، استفاده از حالت شب و توجه به ارگونومی دست و گردن می‌تواند بخشی از این آسیب‌ها را کاهش دهد، اما اجرای آن‌ها در عمل نیازمند عادت‌سازی است.
سلامت روان دومین حوزه پرمناقشه است.
شبکه‌های اجتماعی و جریان بی‌پایان محتوا، کاربران را در معرض مقایسه‌های زیباشناسانه و سبک زندگی ایده‌آل قرار می‌دهد.
تصاویری که غالباً گزینشی و پرداخته‌اند و فاصله زیادی با واقعیت روزمره دارند.
مواجهه ممتد با چنین محتواهایی می‌تواند احساس ناکافی بودن، اضطراب اجتماعی و افت عزت‌نفس را تقویت کند.
از سوی دیگر، چرخه پاداش‌های کوچک و مکرر، از لایک تا نوتیفیکیشن، ذهن را به جست‌وجوی رضایت آنی عادت می‌دهد و دامنه توجه را کوتاه‌تر می‌کند.
نتیجه، حواس‌پرتی مزمن و دشواری تمرکز عمیق است؛ مشکلی که هم در محیط کار و تحصیل و هم در روابط شخصی بازتاب دارد.
در میدان بهره‌وری، تلفن‌های هوشمند شمشیر دولبه‌اند.
همان ابزاری که برای زمان‌بندی کارها و مدیریت پروژه عالی است، در صورت بی‌نظمی در اعلان‌ها و نبود مرز روشن میان کار و فراغت، به عاملی برای فرسودگی شغلی تبدیل می‌شود.
بسیاری تجربه کرده‌اند که پایان ساعت کاری به معنای پایان پیام‌های کاری نیست و این امتداد ناخواسته روز کاری، استراحت واقعی را دشوار می‌کند.
کودکان و نوجوانان گروهی‌اند که نیازمند توجه ویژه هستند.
دستگاهی که برای بزرگسالان ابزار کار و ارتباط است، برای ذهن در حال رشد می‌تواند به محرک بیش از اندازه تبدیل شود.
زمان اسکرین اگر از چارچوب‌های معقول فراتر برود، فرصت بازی فعال، تعامل چهره‌به‌چهره و خواب کافی را می‌بلعد.
محتواهای نامناسب سنی، الگوریتم‌های پیشنهادی و مدل‌های کسب‌وکاری که به ماندن طولانی‌تر کاربر تشویق می‌کنند، چالش‌های تربیتی تازه‌ای می‌آفرینند.
حریم خصوصی و امنیت بعد دیگر ماجراست.
تلفن‌های هوشمند انبار اطلاعات شخصی‌اند؛ از عکس و پیام گرفته تا موقعیت مکانی و داده‌های مالی.
اپلیکیشن‌ها برای ارائه خدمات بهتر داده جمع می‌کنند و تبلیغات هدفمند بر شانه همین داده‌ها سوار است.
خطر درز اطلاعات، سوءاستفاده مجرمانه، بدافزارها و کلاهبرداری‌های اجتماعی، واقعیت‌هایی‌اند که نمی‌توان نادیده گرفت.
اطلاعات نادرست، چالش‌های رسانه‌ای عصر گوشی‌اند.
سرعت انتشار محتوا و جذابیت عناوین بحث‌برانگیز باعث می‌شود شایعه گاه پیش از حقیقت به مقصد برسد.
الگوریتم‌ها برای نگه داشتن کاربر، محتواهایی را ترجیح می‌دهند که واکنش برانگیزند و این یعنی احتمال رشد روایت‌های قطبی‌شده و تقویت تعصب‌ها.
راهکار، ارتقای سواد رسانه‌ای و عادت به راستی‌آزمایی است.
خواننده باید بداند منبع خبر چیست، خبر چگونه تولید شده و چه منافعی ممکن است پشت آن باشد.
نقش رسانه‌های حرفه‌ای هم در ارائه اطلاعات دقیق و روشنگری درباره منبع و روش تهیه محتوا پررنگ‌تر از گذشته شده است.
روابط خانوادگی و اجتماعی نیز از وابستگی تأثیر می‌پذیرد.
حضور فیزیکی بدون توجه ذهنی، گفت‌وگوهای نصفه‌نیمه و قطع شدن ارتباط چشمی زیر بار نوتیفیکیشن‌ها، کیفیت باهم‌بودن را تضعیف می‌کند.
اثر زیست‌محیطی هم فصل مهمی است.
چرخه تولید تا دفع تلفن‌های هوشمند شامل استخراج مواد معدنی، مصرف انرژی در ساخت، حمل‌ونقل و در نهایت پسماندهای الکترونیکی است.
عمر کوتاه دستگاه‌ها، تعمیرپذیری محدود و وسوسه ارتقا به مدل‌های جدید، فشار بر محیط زیست را بیشتر می‌کند.
تشویق به استفاده طولانی‌تر، ارائه به‌روزرسانی‌های نرم‌افزاری پایدار، تسهیل تعمیر و بازیافت مسئولانه، حلقه‌هایی‌اند که اگر جدی گرفته شوند، ردپای محیط‌زیستی این صنعت را کاهش می‌دهند.
نابرابری دیجیتال آخرین حلقه از زنجیر معایب نیست اما پیامدی کلیدی است.
آنجا که گوشی و اینترنت پرسرعت در دسترس نیست یا سواد دیجیتال کافی وجود ندارد، شکاف‌های آموزشی، اقتصادی و فرهنگی عمیق‌تر می‌شود.
وابستگی جامعه به خدمات همراه، اگر با سیاست‌های فراگیر همراه نشود، ممکن است گروه‌هایی را به حاشیه براند و دسترسی برابر به فرصت‌ها را مخدوش سازد.
برنامه‌های حمایتی برای دسترسی مقرون‌به‌صرفه، آموزش مهارت‌های پایه و طراحی خدماتی که با دستگاه‌ها و سرعت‌های متنوع کار کنند، می‌تواند این شکاف را کمتر کند.
راهبردهای فردی برای استفاده آگاهانه از تلفن‌های هوشمند
هیچ سیاستی بدون تغییر در رفتار فردی به نتیجه نمی‌رسد.
نقطه شروع، بازنگری در رابطه شخصی با گوشی است.
بسیاری با یک آزمایش ساده شروع می‌کنند: شناسایی لحظه‌هایی که بی‌حوصله یا بی‌هدف سراغ گوشی می‌روند و تلاش برای جایگزینی آن با فعالیتی کوتاه اما معنادار، مثل چند نفس عمیق، چند قدم راه رفتن یا نوشیدن آب.
تنظیم اعلان‌ها به شکلی که فقط پیام‌های واقعاً مهم صدای شما را ببرند، تفاوت بزرگی می‌سازد.
خاموش کردن اعلان‌های گروه‌های پرحرف، تبدیل اعلان‌های بصری به حالت مخفی و زمان‌بندی دریافت ایمیل‌ها به جای جریان پیوسته، حریم تمرکز را حفظ می‌کند.
تعریف مناطق و زمان‌های ممنوعه هم موثر است.
اتاق خواب بدون اسکرین، میز غذا بدون گوشی و جلسه‌های کاری با توافق جمعی برای کنار گذاشتن دستگاه‌ها، کیفیت خواب، گفت‌وگو و تصمیم‌گیری را بالا می‌برد.
برخی تلفن خود را در اتاقی دیگر شارژ می‌کنند تا وسوسه چک کردن نیمه‌شب از بین برود.
استفاده از حالت تمرکز یا مزاحم نشوید، محدود کردن زمان اپ‌های خاص و حتی خاکستری کردن صفحه برای کاهش جذابیت بصری، ابزارهایی‌اند که هر گوشی مدرن در اختیار کاربر گذاشته است.
در مدیریت کار و زندگی، تفکیک مرزها اهمیت دارد.
اگر محیط کاری اجازه می‌دهد، نصب اپ‌های کاری بر دستگاهی جداگانه یا استفاده از پروفایل کاری ایده خوبی است.
توافق تیمی درباره ساعات پاسخ‌گویی و راه‌های تماس اضطراری از سویی فشار روانی را کم می‌کند و از سوی دیگر بهره‌وری پاسخ‌ها را بالا می‌برد.
سواد رسانه‌ای نیز سدی در برابر سیلاب اطلاعات است.
دنبال کردن منابع معتبر، دقت در تاریخ و زمینه خبر، پرهیز از انتشار شتاب‌زده و توجه به تضاد منافع احتمالی، رفتارهای مسئولانه‌ای است که هر کاربر می‌تواند به آن پایبند باشد.
اگر مطلبی بیش از حد باورکردنی یا خشم‌برانگیز است، مکث کردن و جست‌وجوی منبع دوم اغلب از انتشار خطا جلوگیری می‌کند.
در خانواده‌ها، گفتگو جایگزین دستور می‌شود.
تعیین قواعد مشترک وقتی کار می‌کند که همه، از والدین تا فرزندان، در طراحی آن سهم داشته باشند.
اگر فرزندی محدودیت زمان اسکرین دارد، خوب است بداند که بزرگسالان نیز قوانین مشابهی برای خود دارند.
در نهایت، هدف حذف فناوری نیست، بلکه رام کردن آن به نفع کیفیت زندگی است.
رام کردن ابزار به جای رام شدن توسط ابزار
تلفن‌های هوشمند واقعیتی غیرقابل انکارند؛ واقعیتی که نه می‌توان از آن گریخت و نه باید آن را به حال خود رها کرد.
وابستگی شکل‌گرفته به این ابزار، حاصل ترکیب کارآمدی بی‌سابقه، دسترسی گسترده و طراحی‌های هوشمند است.
دستاوردهای آن در ارتباطات، آموزش، سلامت، اقتصاد و خدمات عمومی روشن و ملموس است.
در مقابل، هزینه‌های آن بر سلامت جسم و روان، حریم خصوصی، بهره‌وری، محیط زیست و برابری اجتماعی نیز واقعی و قابل سنجش است.
پاسخ معقول نه در شیفتگی بی‌چون‌وچراست و نه در نفی مطلق؛ بلکه در حکمرانی چندلایه‌ای است که از سطح فرد آغاز می‌شود، با مسئولیت‌پذیری شرکت‌ها ادامه می‌یابد و با تنظیم‌گری هوشمند به ثمر می‌نشیند.
در نهایت، گوشی هوشمند نه دشمن ماست و نه ناجی مطلق.
ابزاری است قدرتمند که کیفیت زندگی را هم می‌تواند بالا ببرد و هم پایین.
انتخاب با ماست که چه اندازه از زندگی را به اسکرین بسپاریم و چه اندازه را به نگاه، گفت‌وگو، حرکت و تجربه‌های بی‌واسطه.
وقتی آگاهانه تصمیم بگیریم، وابستگی ناخودآگاه جای خود را به استفاده هدفمند می‌دهد.
استفاده‌ای که در آن گوشی در خدمت زندگی است، نه زندگی در خدمت گوشی.