صلح روی ویرانه ها
به گزارش مشرق، موسسه مطالعان ایران اوراسیا نوشت:
سالهای طولانی مناقشه بر سر قرهباغ میان ارمنستان و آذربایجان، نهتنها سرنوشت سیاسی دو ملت را تحتتأثیر قرارداد، بلکه آثار عمیق و گاه ویرانگری بر عرصه فرهنگ و هنر دو کشور گذاشت.
مناقشه دیرینه قرهباغ، فراتر از یک نزاع، به عرصه نبرد هویتهای فرهنگی تبدیل شد.
توافق صلح جدید، امید تازهای را برای بازسازی فرهنگی و هنری دو کشور برانگیخته است، اما این مسیر، آمیخته با امیدها و چالشهاست.
این توافق صلح، اگرچه گامی حیاتی بهسوی ثبات است، اما این پرسش کلیدی را پیش میکشد که چگونه فرهنگ و هنر دو کشور میتوانند بر ویرانههای جنگ، هویت جدیدی بنا کنند؟
تقسیم قرهباغ در دوره شوروی توسط استالین، نه براساس واقعیتهای تاریخی و فرهنگی که بر مبنای ملاحظات سیاسی انجام شد و این منطقه به عرصه رقابت هویتهای قومی تبدیل شد.
هر دو طرف با تاکید بر پیشینه تاریخی خود در منطقه، به بازسازی روایتهای ملی پرداختند.
ارمنستان با استناد به حضور بیش از ۲۷۰۰ ساله و کلیساهایی چون قازانچتسوتس و آذربایجان با تاکید بر معماری اسلامی و پیوندهای ترکی، تاریخ را به ابزاری برای توجیه حاکمیت تبدیل کردند.
در جنگهای دهه ۱۹۹۰ و جنگ ۲۰۲۰، تخریب میراث فرهنگی به استراتژی نظامی تبدیل شد.
در جریان این مناقشات، صدها اثر تاریخی، مذهبی و فرهنگی در هر دو کشور تخریب، غارت و یا متروکه شد.
دهها شهر، روستا و بناهای ارزشمند در هر دو سو، قربانی انتقام جویی و موج آوارگی شدند.
ارمنستان گزارش میدهد که آذربایجان کلیساهای تاریخی مانند کلیسای مادر خدا در جبرائیل و گورستانهای ارمنی قرن شانزدهم را ویران کرده است.
در مقابل، ارمنستان نیز متهم به نابودی مساجد شیعه و بناهای آذری در دوره اشغال مناطق پیرامونی قره باغ شد.
این تخریبها بخشی از استراتژی پاک سازی هویتی بود که هدفش حذف نشانههای تعلق تاریخی طرف مقابل است.
موج فرار هنرمندان از مناطق جنگی، صحنههای فرهنگی محلی را تضعیف کرد.
جنگ، مهاجرتهای اجباری، جداشدگی، سوگواری و آوارگی، محور اصلی آثار ادبی، شعر، موسیقی و هنرهای تجسمی دهه اخیر هر دو کشور بود.
هنرمندان آذربایجانی در آثار خود سوگ وطن و امید به بازگشت را و هنرمندان ارمنی اضطراب از دست رفتن هویت را به تصویر کشیدند.
بسیاری از آثار هنری، موسیقی عاشیقی و اپراهای آذربایجانی و رمانها و نقاشیهای ارمنی، بازتاب دردهای انسانی و پیامدهای فرهنگی این منازعه هستند.
اکنون پس از گذشت حدود چهار دهه مناقشه و جنگ مداوم بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، در اوت ۲۰۲۵، دو کشور در کاخ سفید، توافق نامه صلحی تاریخی را به امضاء رساندند که نقطه عطفی در تاریخ روابط این دو ملت است.
این توافق، تعهد به پایان همیشگی جنگ، برقراری روابط دیپلماتیک و بازسازی منطقه را به دنبال دارد.
با امضای توافق صلح، فضای تازهای برای بازیابی، مرمت و تبادل فرهنگی پدید میآید.
توافق اخیر، امکان بازسازی مشترک میراث تخریب شده را فراهم میکند.
با این که این توافق پیامهای امنیتی و سیاسی مهمی دارد، بازسازی فرهنگی و هنری نیز از جمله چالشها و فرصتهای کلیدی پس از دوره درگیری است.
متن توافق نامه صلح منتشر شده در پایگاه رسمی وزارت خارجه ارمنستان دارای ۱۷ بند است که بر احترام به تمامیت ارضی، عدم طرح دعاوی ارضی، ایجاد روابط دیپلماتیک و برقراری صلح پایدار تاکید دارد.
اما مهمتر این که، مباحث فرهنگی که شامل صیانت از میراث فرهنگی، بازسازی آثار تاریخی و حفاظت از ادبیات و هنر هر دو ملت است، تا حد زیادی در متن توافق به شکل مستقیم اشاره نشده اند.
با این وجود، این مذاکرات پساتوافق بر اهمیت همکاریهای فرهنگی و هنری به منظور ترمیم فضای اعتماد و همزیستی تاکید دارند.
چند چالش اصلی در مسیر بازسازی فرهنگ و هنر پس از توافق وجود دارد، یکی تخریب آثار تاریخی و فرهنگی است که براساس گزارش سازمانهای بین المللی و گروههای حقوق بشری، تخریب آثار فرهنگی ارمنی در مناطق تحت کنترل آذربایجان همچنان ادامه دارد که بازسازی آن نیازمند حمایت و نظارت بین المللی است.
چالش دیگر، بازگشت جمعیت تبعیدی است، اکثریت جمعیتهای آذربایجانی و ارمنی که در دوره جنگ جابجا یا آواره شدهاند، هنوز نتوانستهاند به خانههای خود بازگردند.
بازگشت امن و تضمین شده این جمعیتها نقش مهمی در بازسازی فرهنگی خواهد داشت.
علیرغم چالشهایی که ذکر شد، فرصتهایی نیز در این مسیر وجود دارد، بازگشایی مرزها میتواند زمینهای برای تبادل فرهنگی و هنری فراهم کند و تاکید بر احترام متقابل به میراث فرهنگی و استفاده از فناوریهای نوین برای بازسازی و حفظ آثار تاریخی، میتواند به بازسازی هویت فرهنگی دو ملت کمک کند.
نقش سازمانهای بین المللی مانند یونسکو و نهادهای منطقهای در حمایت از حفاظت از میراث معنوی و ساماندهی مجدد همکاریهای فرهنگی اهمیت دارد.
پروژههایی مانند مرمت صومعه دادیوانک با نظارت یونسکو میتواند به نماد آشتی تبدیل شود.
توافق کنونی، بیشتر معطوف به صلح منفی (ترک مخاصمه) است و به ریشههای مناقشه نپرداخته است و تاریخ نشان میدهد چنین صلحی میتواند شکننده باشد؛ مانند توافق ۱۹۹۴ قره باغ که پس از ۲۵ سال فروپاشید.
بنابراین سناریوهایی متفاوتی محتمل است، در صورت تداوم صلح، تعامل فرهنگی میتواند به محرک اقتصاد خلاق تبدیل شود.
گردشگری هنری در قره باغ با تمرکز بر جاذبههایی مانند شهر باستانی تیگراناکرت (ارمنی) و قلعه شوشا (آذری) هم اشتغال ایجاد میکند و هم روایتهای مشترک را تقویت میکند.
اما اگر توافق شکننده بماند، رقابتهای هویتی تشدید خواهد شد.
مداخله بازیگران خارجی مانند ترکیه (ترویج پان ترکیسم) و روسیه (حمایت از آموزش زبان روسی) میتواند به جای همگرایی به قطب بندی فرهنگی دامن بزند.
تاثیر مناقشه قره باغ بر فرهنگ و هنر دو کشور، فراتر از تخریب فیزیکی بوده است، این جنگ حافظه جمعی را زخمی و روایتهای مشترک را تخریب کرده است.
توافق صلح اخیر، اگر چه امیدوار کننده است، اما تنها با تحقق صلح مثبت میتواند به التیام فرهنگی منتهی شود.
این امر مستلزم اقداماتی در زمینه بازسازی مشترک میراث، تعامل هنرمندان و ایجاد شبکههای فرهنگی فرامرزی است و همچنین مقابله با خشونت ساختاری است.
توافق صلح میان آذربایجان و ارمنستان، تلاشی قدرتمند برای پایان دادن به درگیریهای مسلحانه و ایجاد ثبات است اما موفقیت آن در گرو بازسازی عمیق فرهنگی و هنری است که پایههای هویت ملی را حمایت میکند.
حفاظت از میراث فرهنگی و تشویق به همکاریهای فرهنگی میان دو ملت میتواند فضای اعتماد و صلح دائمی را پیریزی نماید و دو کشور باید با همکاری سازنده و حمایت نهادهای بین المللی، زمینهای برای شکوفایی مجدد هنر و فرهنگ خود فراهم کنند تا صلح معنایی فراتر از توقف جنگ پیدا کند و به زندگی مثبت، مشترک و سازنده تبدیل شود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.