گذران زندگی در "تاریکی، شرجی و گرمای 40 درجه" شمال/ سمفونی موتوربرقها در کوچه بازار! - تسنیم
مازندران این روزها در گرمای شدید تابستان و شرجی طاقت فرسا، با خاموشی های مکرر برق دست و پنجه نرم می کند؛ اما زندگی روزمره مردم از آشپزی و سرمایش خانه گرفته تا فعالیت کسبه و بازارها، در تاریکی و سردرگمی جریان دارد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از تنکابن، طی هفتههای اخیر، غرب مازندران شاهد موجی گسترده و پیاپی از قطعیهای برق بوده است؛ بحرانی که نه تنها زندگی روزمره شهروندان را مختل کرده، بلکه فعالیتهای اقتصادی، خدمات عمومی و حتی سیستمهای سرمایشی خانگی و اداری را تحت فشار قرار داده است.
این خاموشیهای ناگهانی و بیاطلاع، باعث شده مردم در تاریکی و سردرگمی به سر ببرند و روزمرگیشان با اضطراب و بیخبری همراه شود.
آنها خواستار برنامهریزی منسجم، اطلاعرسانی شفاف و زمانبندی دقیق خاموشیها هستند تا بتوانند برنامههای روزانه خود را تنظیم کرده و از فشار ناشی از این قطعیها بکاهند.
این مشکل بهطور خاص در شهرستانهای نوشهر، چالوس، کلاردشت، عباسآباد، تنکابن، رامسر و دیگر مناطق گردشگرپذیر غرب مازندران بهوضوح محسوس است.
قطعهای برق غالباً بدون اعلام قبلی و بدون زمانبندی مشخص انجام میشوند و همین موضوع، نارضایتی و سردرگمی مردم را بهشدت افزایش داده است.
تماسهای مکرر شهروندان با مرکز خرابی برق و انتشار ویدئوها و پیامها در شبکههای اجتماعی، گویای فشار روانی و ناراحتی عمیق مردم است؛ چرا که زندگی روزمره، فعالیتهای اقتصادی، کسبوکارها، گردشگری، تفریحات و حتی امور ابتدایی خانوادگی تحت تأثیر مستقیم این خاموشیها قرار گرفته است.
یکی از شهروندان در ویدئویی که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، میگوید: «برق در سه نوبت قطع شده؛ از شهسوار تا چالوس و هیچ کس دلیل آن را نمیداند.» این سخن، صدای بسیاری از مردم منطقه است که شبها را با اضطراب و نگرانی پشت سر میگذارند و همواره در انتظار وصل مجدد برق هستند، بیآنکه اطلاع دقیقی از زمانبندی خاموشیها و دلایل آن داشته باشند.
این وضعیت، نه تنها رفاه و آسایش شهروندان را تحت تأثیر قرار داده، بلکه باعث ایجاد نگرانی در سطح اجتماعی و اقتصادی منطقه نیز شده است و ضرورت اتخاذ راهکارهای فوری و شفاف برای مدیریت مصرف و اطلاعرسانی عمومی را بیش از پیش نمایان میکند.
قطعیهای گسترده برق در مناطق مختلف مازندران
در روزهای اخیر، مناطق گستردهای از غرب مازندران، شامل شهرستانهای نوشهر، چالوس، کلاردشت، عباسآباد، تنکابن، رامسر و دیگر شهرها و روستاهای اطراف، با موجی از قطعیهای برق مواجه شدهاند؛ قطعیهایی که غالباً بدون اطلاعرسانی قبلی و زمانبندی مشخص رخ میدهند و زندگی روزمره مردم را با چالشهای جدی روبهرو کردهاند.
این خاموشیها نه تنها رفاه و آسایش خانوادهها را مختل کرده، بلکه کسبوکارها، بازارها، سیستمهای سرمایشی، فعالیتهای آموزشی و حتی برنامههای تفریحی مردم را تحت تأثیر قرار داده است.
کارشناسان حوزه انرژی معتقدند ریشه این بحران در شکاف فزاینده میان تولید و مصرف برق نهفته است؛ شکافی که با افزایش مصرف خانگی، گردشگرپذیری مناطق غرب مازندران در فصل تابستان و فشار فزاینده بر شبکه برق، هر ساله بیشتر نمایان میشود.
وزارت نیرو در تلاش است تا با اعمال برنامه خاموشیهای خانگی بهصورت روزانه و کنترلشده، از بروز بحرانهای گسترده جلوگیری کند، اما در عمل، قطعهای برق اغلب بدون اطلاع قبلی، نوبتبندی مشخص و شفافیت لازم صورت میگیرد.
نتیجه، نارضایتی عمومی و سردرگمی مردم است که نه میدانند چه زمانی برق وصل خواهد شد و نه دلیل فنی خاموشیها را میدانند.
یک روز دیگر، موج گرما و افزایش بیسابقه مصرف برق، فشار سنگینی بر شبکه ایجاد کرد و باعث شد برخی ترانسها و تجهیزات حیاتی برق دچار خرابی شوند.
این فشارهای فنی منجر به خاموشیهای ناگهانی و بدون برنامه شد و مردم در طول همان روز بیش از 10 هزار تماس برای ثبت خرابی و اعتراض با مرکز مدیریت برق برقرار کردند.
این آمار، نشاندهنده شدت نارضایتی عمومی و فشار روانی و اقتصادی وارد بر شهروندان است.
تجربه روزانه مردم از این خاموشیها بسیار ملموس و تلخ است.
خانوادهها مجبورند برای حفظ سرمایش منازل، از ساعتهای اولیه صبح اقدام کنند و با روشن کردن کولر و دیگر وسایل سرمایشی، انرژی را در اوج مصرف مصرف کنند.
پس از مدتی کوتاه، برق قطع میشود و خانوادهها دوباره در تاریکی و گرما باقی میمانند.
بازارها و مغازهها نیز برای حفظ فعالیتهای اقتصادی خود ناچار به استفاده از موتور برقها هستند، دستگاههایی که هزینههای بالایی دارند و خرید آنها فشار مالی سنگینی بر صاحبان کسبوکارهای کوچک تحمیل میکند.
در چنین شرایطی، کاهش مشتری و بینظمی بازار نیز قابل پیشبینی است.
همزمان، این وضعیت آثار اجتماعی و روانی نیز دارد.
کودکان و نوجوانان در ساعات آموزش و مطالعه با اختلال مواجه میشوند، والدین دچار اضطراب میشوند و حتی فعالیتهای روزمره ساده مانند آشپزی، روشنایی خانه و ارتباط با جهان بیرون تحت تأثیر قرار میگیرد.
شهروندان با صدای خستگی و ناامیدی خود تلاش میکنند صدای اعتراضشان را به گوش مسئولان برسانند و تنها خواستهشان شفافیت در اعلام برنامه زمانبندی خاموشیها و توضیح دلایل فنی هر قطع برق است.
به عبارتی دیگر، مردم غرب مازندران در شرایطی قرار دارند که هر تاریکی ناگهانی برق، فشار روانی، اقتصادی و اجتماعی جدیدی بر زندگی آنان وارد میکند.
آنها ناچارند هزینههای اضافی برای تامین انرژی اضطراری، خرید موتور برق یا استفاده از وسایل جایگزین بپردازند؛ هزینههایی که بر بودجه محدود خانوادههای کمدرآمد سنگینی میکند.
این وضعیت ناعادلانه، نه تنها زندگی روزمره مردم را مختل میکند، بلکه اعتماد عمومی به مدیریت انرژی و خدمات عمومی را نیز کاهش میدهد و هشدار جدیای است برای مسئولان در حوزه برق و انرژی.
در نهایت، بحران برق غرب مازندران بیش از آنکه صرفاً یک مسئله فنی باشد، تبدیل به چالشی اجتماعی، اقتصادی و روانی شده است که نیازمند اقدامات فوری، برنامهریزی دقیق، اطلاعرسانی شفاف و مشارکت همهجانبه مردم، مدیران و بخشهای فنی است.
در غیر این صورت، قطعیهای برق نه تنها ادامه خواهد یافت، بلکه تأثیرات بلندمدت آن بر اقتصاد محلی، رفاه خانوارها و امنیت روانی شهروندان، روزبهروز بیشتر خواهد شد.
خاموشیهایی که صدای همه را درآورد!
اهالی منطقه با لحنی آمیخته از خستگی و بیصبری میگویند: «این چند روز پشت سر هم چندین بار برق رفت و دوباره وصل شد.
کولرها فقط صبحها کار میکنند و بعد دوباره خاموشی شروع میشود.
واقعاً نمیدانیم چه ساعتی برق میرود و چه ساعتی دوباره وصل میشود.» این گفتهها، پژواک صدای بسیاری از شهروندان غرب مازندران است که شبها را با اضطراب و نگرانی پشت سر میگذارند و با هر تاریکی ناگهانی، استرس و سردرگمی جدیدی بر زندگی روزمرهشان تحمیل میشود.
زندگی در این شرایط، به نوعی بازی با زمان و بیاطلاعی تبدیل شده است؛ خانوادهها نمیدانند چه ساعتی میتوانند از وسایل سرمایشی استفاده کنند یا چه ساعتی آماده فعالیتهای روزانه باشند.
حتی کارهای سادهای مانند پختوپز، استفاده از یخچال و فریزر یا روشن کردن چراغهای منزل به یک معضل جدی تبدیل شده است.
این بیثباتی انرژی، فشار روانی و استرس را به خانهها و کسبوکارهای کوچک تحمیل میکند و باعث میشود افراد حتی برای لحظات کوتاه آسایش نیز برنامهریزی نکنند.
کسبه و بازاریان، بهویژه در بازارهای محلی، ناچار شدهاند برای ادامه فعالیتهای خود به موتور برقها متوسل شوند؛ دستگاههایی که خرید و نگهداری آنها هزینهای اضافی و سنگین بر دوش مشاغل کوچک و خانوادهها گذاشته است.
صدای موتور برقها اکنون به سمفونی ناخواستهای تبدیل شده که هر روز در کوچهها و خیابانها طنینانداز است و نشانهای از نارضایتی عمومی مردم به شمار میآید.
فراتر از فشار روانی و هزینههای مالی، این وضعیت باعث اختلال در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی نیز شده است.
کودکان و نوجوانان در ساعات مطالعه و آموزش با مشکلاتی مواجهاند، سیستمهای سرمایشی و سرمایش محیط کار بهطور مداوم با خاموشی مواجه میشوند و بسیاری از فعالیتهای روزمره با تأخیر یا وقفه انجام میشود.
شهروندان در این شرایط احساس میکنند که نه تنها از امکانات ابتدایی زندگی محروم شدهاند، بلکه هیچ برنامهریزی مشخص و اطلاعرسانی شفاف از سوی مسئولان برای کاهش این مشکلات صورت نمیگیرد.
بهطور خلاصه، این خاموشیهای مکرر دیگر صرفاً یک مشکل فنی یا موقتی نیست؛ بلکه به یک معضل اجتماعی، اقتصادی و روانی تبدیل شده است که هر لحظه بر حجم نارضایتی و اضطراب مردم میافزاید و نیاز مبرم به مدیریت دقیق، اطلاعرسانی شفاف و همکاری میان نهادهای مسئول و مردم را برجسته میکند.
روایت میدانی خبرنگار تسنیم بازارهای غرب مازندران
اما بنا به روایت میدانی خبرنگار تسنیم، این روزها کافی است در هر نقطه از بازارهای غرب مازندران قدم بگذاری تا صدای تلخ و گوشخراش موتور برقها، فضای شهر را پر کرده باشد.
صدایی که دیگر به یک پسزمینه ثابت زندگی مردم تبدیل شده و ریشهای جز قطعیهای مکرر برق ندارد؛ قطعیهایی که نه تنها آرامش روانی افراد را مختل کرده، بلکه باعث افزایش تنشها، اضطراب و سردرگمی در زندگی روزمره شهروندان شده است.
این صدا، نمادی از وضعیت ناپایدار شبکه برق و ضعف مدیریت در اطلاعرسانی است؛ وضعیتی که در سایه آن، مردم برای تأمین حداقل نیازهای روزانه خود مجبور به تحمل هزینههای اضافی و فشارهای غیرضروری شدهاند.
از کوچکترین مغازههای محلی گرفته تا بزرگترین فروشگاهها و بازارهای مرکزی، صاحبان کسبوکار ناچار شدهاند این صدای ناهنجار را تحمل کنند و آن را بهعنوان بخشی از فعالیت روزانه خود بپذیرند.
بسیاری از کسبه مجبور شدهاند موتور برقهایی با قیمتهای نجومی خریداری کنند تا بتوانند فروشگاههای خود را باز نگه دارند و از تعطیلیهای مکرر و خسارتهای ناشی از قطعی برق جلوگیری کنند.
قطعیهای مکرر که گاهاً تا چهار ساعت و یا بیشتر طول میکشند، نه تنها باعث کاهش مشتری و بینظمی بازار شدهاند، بلکه جریان عادی فعالیت اقتصادی را نیز مختل کرده و اعتماد عمومی به ثبات شبکه برق را بهشدت کاهش داده است.
این خاموشیهای مکرر، دیگر به یک واقعیت تلخ و تلنبار شده برای مردم تبدیل شده است.
در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان پیشرفتهای فناوری و مدیریت انرژی امکان تأمین پایدار و مطمئن برق را فراهم کرده، مردم ما هنوز با مشکلات بنیادی و اساسی در تأمین انرژی روبهرو هستند.
این وضعیت زندگی روزمره خانوادهها، کسبوکارها و حتی فعالیتهای آموزشی و تفریحی را تحت فشار قرار داده است و باعث شده بسیاری از شهروندان شبها را با اضطراب و بیخبری پشت سر بگذارند.
کودکان و سالمندان، کسانی که بیشترین آسیب را از ناپایداری برق میبینند، بیش از همه تحت تأثیر این بیثباتی قرار دارند.
بازارهای شهری به سمفونی غمانگیز و مستمر قطع و وصل برق و استفاده اضطراری از موتور برقها تبدیل شدهاند؛ سمفونیای که هر لحظه گوشهای مردم را میآزارد و ذهن آنان را درگیر اضطراب و نگرانی دائمی میکند.
موتور برقهایی که بسیاری از بازاریان و صاحبان مغازهها مجبور به خرید آنها شدهاند، اغلب با قیمتهای بسیار بالا و خارج از توان مالی کسبه است.
این هزینههای اضافی، فشار اقتصادی مضاعفی بر کسبوکارهای کوچک و متوسط وارد میکند و از طرف دیگر باعث شده چرخه تأمین کالا و خدمات با اختلال روبهرو شود، مشتریان کمتر به بازار بیایند و نظم عمومی کسبوکارها دچار اختلال شود.
تجربه روزمره مردم نیز از دل این بحران حکایتهای شنیدنی دارد؛ خانههایی که خانوادهها در آنها مجبور شدهاند در ساعات اوج مصرف، کولر و یخچال را محدود کنند و یا برای حفظ جریان برق به خرید تجهیزات جانبی و محافظهای برقی روی بیاورند.
در برخی مناطق، مردم حتی ناچار شدهاند مصرف خود را با همسایگان هماهنگ کنند تا فشار به شبکه کاهش یابد، وضعیتی که نشان میدهد بحران برق دیگر محدود به شبکه نیست، بلکه به فرهنگ مصرف و تعامل اجتماعی مردم نیز نفوذ کرده است.
این وضعیت نه تنها رفاه و آرامش شهروندان را کاهش داده، بلکه تصویر تلخ و نگرانکنندهای از مدیریت انرژی در جامعه ارائه میدهد.
همزمان، هزینههای مستقیم و غیرمستقیم ناشی از این خاموشیها، فشار اقتصادی و روانی بر خانوادهها و کسبوکارها را دوچندان کرده است.
موتور برقها بهعنوان تنها راهحل موقت و اضطراری، به خریدهای اجباری با قیمتهای سرسامآور تبدیل شدهاند، در حالی که این دستگاهها خود هزینههای نگهداری و سوخت بالایی دارند و بخش قابل توجهی از درآمد خانوادهها و صاحبان کسبوکار را به خود اختصاص میدهند.
در نهایت، قطعیهای مکرر برق، سمفونی ناخوشایند موتور برقها و هزینههای غیرضروری، نه تنها رفاه و آرامش شهروندان را کاهش داده، بلکه موجب نارضایتی عمومی، کاهش بهرهوری بازار و اختلال در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی شده است.
این بحران جدی، زنگ هشداری است برای مسئولان تا راهکارهای پایدار و شفاف برای مدیریت انرژی، اطلاعرسانی دقیق و کاهش فشار به شبکه برق اتخاذ کنند، تا شهروندان دیگر مجبور نباشند برای ادامه زندگی و کسب درآمد، در برابر تاریکی و اضطراب مقاومت کنند.
سمفونی موتور برقها در سطح شهر
سمفونی موتور برقها، این اولین و شاید تلخترین سمفونی رایگان به میزبانی مردم است، هر روز و هر شب در گوشه و کنار شهرهای غرب مازندران به صدا درمیآید.
صدایی که نه تنها نشانهای از اختلال در شبکه برق است، بلکه بهعنوان یک زنگ خطر جدی و هشدار دهنده برای مسئولان و متولیان تأمین انرژی عمل میکند؛ هشداری که از شدت فشار بر زندگی روزمره، کسبوکارها و آرامش روانی مردم حکایت دارد.
این سمفونی، سمبلی از ناکارآمدی مدیریت مصرف، ضعف اطلاعرسانی و ناتوانی در تأمین حداقل نیازهای انرژی شهروندان است، وضعیتی که برای بسیاری از خانوادهها بهویژه قشر آسیبپذیر و کمدرآمد، به بار مالی و روانی سنگینی تبدیل شده است.
در شرایطی که مردم مجبورند برای دسترسی به نور و انرژی برق، هزینههایی خارج از توان مالی خود بپردازند، این سؤال مطرح میشود: آیا عادلانه است که خانوادههایی که پیش از این با محدودیتهای اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، در مواجهه با بحران انرژی مجبور به تحمل فشارهای مالی مضاعف شوند؟
پرداخت هزینههای بالای خرید و نگهداری موتور برق، سوخت و تجهیزات جانبی، تنها برای تأمین حداقل نیازهای روزمره، تبدیل به یک مسئله اساسی و بحرانی شده است که بسیاری از خانوادهها را دچار استرس و نگرانی کرده است.
تجربه تلخ قطع برق، پیامدهای گستردهای دارد.
این مشکل نه تنها آسیبهای مالی را به همراه دارد—مانند خسارت به وسایل برقی، کاهش درآمد کسبه و مغازهداران و افزایش هزینههای سوخت موتور برق—بلکه صدمات جسمی و روانی را نیز به مردم وارد میکند.
خانوادهها، بهویژه سالمندان و کودکان، ناچارند ساعات طولانی را در تاریکی یا در شرایطی با تهویه محدود بگذرانند، و اضطراب ناشی از ناپایداری برق، فشار روانی و خستگی ذهنی را دوچندان میکند.
این وضعیت، آرامش زندگی روزمره را مختل میکند و باعث ایجاد نابسامانی اجتماعی میشود؛ مسائلی از قبیل کاهش تعاملات اجتماعی، اختلال در آموزش و پرورش کودکان، کاهش بهرهوری کاری و ناتوانی کسبه در پاسخگویی به نیاز مشتریان.
بهویژه در فصل تابستان و ایام اوج مصرف، مردم مجبور میشوند برای تأمین حداقل انرژی سرمایشی، موتور برقهای شخصی روشن کنند، که این خود موجب افزایش هزینهها و خطرات امنیتی و محیطزیستی میشود.
در برخی موارد، خانوادهها حتی برای روشن نگه داشتن وسایل ضروری خانه، مانند یخچال و پمپ آب، ناچار به خرید محافظها و تجهیزات اضافی میشوند، هزینههایی که بار مالی خانوادهها را بیش از پیش افزایش میدهد.
در این میان، سؤال اصلی همچنان پابرجاست: راهکار برونرفت چیست؟
آیا برنامهریزی دقیق و شفاف برای خاموشیها، افزایش ظرفیت تولید، هوشمندسازی شبکه و آموزش فرهنگ مصرف انرژی میتواند به کاهش فشارها و نارضایتیها کمک کند؟
آیا مسئولان میتوانند تدابیری اتخاذ کنند تا خانوادهها مجبور به پرداخت هزینههای سنگین برای تأمین نیازهای اولیه خود نباشند؟
سمفونی موتور برقها، این صدای گوشخراش و تکراری، بهعنوان نمادی از بحران عمیق انرژی، هشدار میدهد که بحران برق، فراتر از یک اختلال فنی، به یک معضل اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده است؛ معضلی که باید با رویکردی جامع، مستمر و عادلانه مدیریت شود تا مردم دیگر مجبور نباشند برای دسترسی به حقوق اولیه خود، فشار مالی و روانی غیرضروری را تحمل کنند.
ناترازی برق مسئلهای ملی است
مدیرعامل شرکت توزیع برق غرب مازندران در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در ساری در واکشن به انتقادات مردم نسبت به قطعی های 2 تا 4 ساعته برق تاکید کرد که ناترازی برق مسئلهای ملی است، نه فقط محلی، و حل آن نیازمند همکاری همهجانبه از بخش تولید تا رسانهها و مردم است و اطلاعرسانی مناسب میتواند از بروز نارضایتیها جلوگیری کند.
مصطفی بابایی رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت توزیع برق غرب استان در خصوص ناترازیهای برق اظهار داشت: به علت رشد 40درصدی مصرف انرژی در تابستان برای استفاده از مصارف سرمایشی در مازندران علی الخصوص غرب استان به دلیل توریست یا مهمان پذیر بودن و شرایط شرجی آب و هوا، درصد مصرف انرژی به 140 تا 150درصد افزایش خواهد داشت نسبت به پاییز و زمستان و در بعضی موارد با توجه به افزایش میزان مصرف ممکن است در ساعتهایی در روزهایی به بعضی از مشترکان دوبار خاموشی اعمال شود اما عموما خاموشی ها یک بار به صورت با برنامه است.
مدیرعامل شرکت توزیع برق غرب مازندران درباره سوختگی وسایل برقی افزود: عمده مشکلاتی که در موضوع ناترازی برق وجود دارد این است که به محض وصل شدن برق 20دقیقه تا نیم ساعت پرباری شدید داریم و این باعث میشود که فیوزها و کلیدها دچار مشکل بشود و گاها در بعضی از موارد باعث سوختگی تجهیزات و اتصالات شبکه برق میشود.
وی اضافه کرد: برای اینکه در قطع و وصلهای روال عادی با برنامه مشترکان دچارمشکل نشوند بهتر است که از محافظ های استاندارد استفاده شود و البته اگر عواملی در شبکه اتفاق بیفتد که منجر به سوختگی لوازم مردم،تشدید یا تضعیف ولتاژ بشود قطعا پس ازبررسی همکاران و اگر ایراد فنی از شبکه بوده باشد پرداخت غرامت خواهد شد به طوری که از سال 1403تاکنون برای 265مورد بالغ بر یک میلیارد و هشتصد میلیون تومان خسارت لوازم خانگی در غرب مازندران پرداخت شده است.
وی گفت: برای کمتر شنیده شدن نوای موتور برق ها باید ناترازی ها کم شود و برای این کار توصیه می شود ساختمانها درصدی از انرژی خود را از انرژی و پنل های خورشیدی تامین کنند ما باید به سمت فرهنگ انرژی خورشیدی برویم مانند کشورهای توسعه یافته با وجود پشت بام و زمینهای خالی که داریم شرایط نصب پنل های خورشیدی وجود داردکه در این صورت ما انرژی پاک خواهیم داشت و دیگر صدای سمفونی موتور برق ها را نمی شنویم.
مدیر عامل شرکت امور توزیع برق غرب استان گفت: در غرب مازندران دو ساختگاه در منطقه کجور و منطقه جنت رودبار رامسر در نظر گرفته شده است که منطقه کجور با 6مگاوات پیمانکار شروع به کار کرده و در مهر امسال این ساختگاه قطعا بهره برداری خواهد شد و منطقه جنت رودبار در مراحل پایانی تحویل زمین میباشد.
وی در خصوص اقدامات پیشگیرانه خاموشی های اتفاقی گفت: با اتفاقات خوبی که در غرب مازندران انجام شده باجایگزینی کابلهای خود نگهدار به جای سیم مسی قابلیت منا شبکه افزایش پیدا کرده و قابلیت اطمینان شبکه را بالا میبرد میزان سرقت کاهش می یابد و تلفات انرژی کمتر شده و بحث دیگر از مزایای این موضوع اینکه نیاز به قطع سرشاخههای درختان در حریم شبکه های برق نمی باشد و در بحث اتوماسیون شبکه با توجه به اینکه قابلیت کنترل از دور را داریم باعث می شود زمان قطع و وصل سریعتر باشد و نیاز به اعزام اکیپ به محل حادثه یا قطع و وصل نمی باشد و از دور می توانیم مانور بدهیم.
وی با تاکید بر اینکه به غیر از نیروگاه کاسپین که که آن هم 460مگاوات ظرفیت نامی دارد ولی370 تولید مگا وات حداکثر تولید می کند که بیشتر این تولیدات در شرایط گرم آب و هوایی و پیک مصرف است و عملا در طول سال تولید آنچنانی نداریم و بقیه نیروگاه ها مانند نیروگاه 25مگا واتی تنکابن هستند که اینها هم در شرایط اوج بار تابستانی وارد مدار می شود و ما با توجه به اینکه امسال میزان مصرف نیاز ما از هزار مگاوات هم عبور کرده از شرق و غرب واردات انرژی خصوصا به غرب استان هم داریم.
راهکار چیست؟
بحران قطعیهای مکرر برق در غرب مازندران، فراتر از یک اختلال فنی یا محدود به خاموشیهای موقت است و به یک معضل پیچیده اجتماعی، اقتصادی و روانی تبدیل شده است.
این بحران نشاندهنده وجود شکاف عمیق میان ظرفیت تولید انرژی و میزان مصرف واقعی در منطقه است، شکافی که با افزایش جمعیت، گردشگرپذیری مناطق غرب استان در فصل تابستان و فشار روزافزون به شبکه برق، هر ساله بیشتر میشود.
تجربه میدانی و روایتهای مردم از این قطعیها، تصویر واضحی از اثرات گسترده این خاموشیها ارائه میکند: فشار روانی، اضطراب، کاهش بهرهوری اقتصادی، اختلال در آموزش و پرورش، و افزایش هزینههای غیرضروری برای خرید و نگهداری موتور برقها و تجهیزات جانبی.
یکی از ابعاد مهم این بحران، اثرات اقتصادی آن بر خانوادهها و کسبه است.
خرید موتور برقهای گرانقیمت و پرداخت هزینه سوخت و تجهیزات جانبی، فشار مالی مضاعفی بر قشر کمدرآمد و صاحبان کسبوکارهای کوچک تحمیل میکند.
بازارها و مغازهها به ناچار مجبور شدهاند برای حفظ فعالیت اقتصادی خود به استفاده از این تجهیزات اضطراری روی بیاورند، وضعیتی که باعث کاهش نظم بازار، افت درآمد و نارضایتی عمومی شده است.
در کنار این فشارهای اقتصادی، آثار روانی و اجتماعی بحران برق نیز برجسته است؛ کودکان و نوجوانان در ساعات آموزشی و مطالعه با اختلال مواجه میشوند، والدین دچار اضطراب میشوند و فعالیتهای ساده روزمره همچون آشپزی، روشنایی منزل و ارتباط با جهان خارج به یک چالش جدی تبدیل میشود.
در سطح کلان، بحران برق غرب مازندران هشدار جدیای برای مسئولان و متولیان حوزه انرژی است.
تجربه تلخ سالهای اخیر نشان میدهد که برنامهریزیهای روزانه خاموشیها و اقدامات موقتی، اگر بدون شفافیت و اطلاعرسانی مناسب اجرا شوند، نه تنها مشکل را حل نمیکنند بلکه موجب افزایش نارضایتی و کاهش اعتماد عمومی میشوند.
اقدامات اصلاحی نظیر جایگزینی کابلهای خودنگهدار، اتوماسیون شبکه، نصب نیروگاههای کوچک و متوسط، استفاده از انرژیهای خورشیدی و مدیریت هوشمند مصرف، میتوانند به کاهش فشار بر شبکه و ارتقای پایداری سیستم برق کمک کنند؛ اما این اقدامات نیازمند پیگیری مستمر، برنامهریزی دقیق و اطلاعرسانی شفاف به مردم است.
از سوی دیگر، راهکارهای بلندمدت برای برونرفت از این بحران شامل توسعه زیرساختهای تولید برق، افزایش بهرهوری شبکه، مدیریت تقاضا، فرهنگسازی در مصرف انرژی و حمایت از خانوادهها و کسبه برای کاهش هزینههای اضطراری است.
ترکیب این اقدامات با مشارکت فعال مردم، همکاری بخش خصوصی و تلاش نهادهای دولتی، میتواند زمینه را برای کاهش فشارهای اقتصادی، روانی و اجتماعی ناشی از خاموشیها فراهم کند.
در نهایت، قطعیهای مکرر برق در غرب مازندران، زنگ خطری است که فراتر از بعد فنی، نیازمند نگاه جامع به ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بحران انرژی است.
سمفونی تلخ موتور برقها، صدای نارضایتی و فشار روانی مردم را به گوش مسئولان میرساند و نشان میدهد که بدون برنامهریزی جامع، شفافیت اطلاعرسانی و استفاده از ظرفیتهای فنی و انسانی، این بحران همچنان ادامه خواهد یافت و اثرات بلندمدت آن بر رفاه خانوارها، کسبوکارها و اقتصاد محلی، روزبهروز شدیدتر خواهد شد.
بنابراین، تنها با اتخاذ راهکارهای عملی، همکاری همهجانبه نهادهای مسئول و اطلاعرسانی شفاف به مردم میتوان به آرامش روانی شهروندان، تداوم فعالیتهای اقتصادی و ثبات شبکه برق در منطقه دست یافت و زمینه را برای تجربه زندگی روزمرهای عاری از اضطراب و ناامنی انرژی فراهم کرد.
انتهای پیام/