خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

جمعه، 31 مرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

پیامبر جنگ‌بلد و صلح‌طلب مقتدر در صحنه سیاست - تسنیم

تسنیم | استان‌ها | جمعه، 31 مرداد 1404 - 11:36
جهاد و صلح در سیره پیامبر اکرم(ص) جلوه ای از عقلانیت دینی و سیاست الهی است؛ جهادی برای دفع فتنه و دفاع از امت، و صلحی برای حفظ امنیت، گسترش اسلام و تثبیت حکومت اسلامی.
خدا،رسول،صلح،مسلمانان،اسلام،مشركان،جنگ،قريش،مكه،حضرت،اسلامي، ...

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر محمدجواد یاوری، استادیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) در یادداشتی به جنگ و صلح پیامبر اکرم(ص) پرداخته که در زیر آمده است، نوشت:
1.
جهاد
کار مشرکان، به‌ویژه سران قریش، سخت‌گیری و فشار و کشتن برخی از مسلمانان و در نهایت تصمیم بر زندانی کردن، کشتن یا اخراج رسول خدا(ص) بود.
این حجم از سخت‌گیری چنان بود که آن حضرت و مسلمانان مجبور شدند به حبشه و مدینه هجرت کنند.
افزون بر مشرکان مکه، مناطق دیگر نیز به‌طور مستقل یا هم‌پیمان با مشرکان مکه و حتی یهودیان به جنگ با رسول خدا ص پرداختند.
مرتدان نیز مشکل بزرگ دیگری پیش‌روی حکومت اسلامی بودند.
تشکیل دولت اسلامی حتی رومیان را نیز بر آن داشت تا به سرزمین‌های اسلامی طمع داشته و حمله کنند.
هدف مشترک این دشمنان نابودی اسلام و جلوگیری از تشکیل حکومت اسلامی بود؛ زیرا آنان تا قبل از بعثت، هیچ‌گونه تعرضی به رسول خدا ص و حتی موحدان از حنفا نداشتند.
به‌عبارت دیگر، احکام فردی موجبات فروپاشی نظام فکری و سیاسی آنان را فراهم نمی‌کرد؛ بلکه تشکیل حکومت و امت اسلامی و اجرای احکام اجتماعی با سروری آن حضرت، برای آنان چالش ایجاد می‌کرد.
بنابراین، با آغاز رسالت، مشرکان تلاش کردند تا اسلام و حکومت اسلامی را نابود کنند.
به گفته سیره‌نویسان، تعداد غزوات رسول خدا ص در دفاع از حکومت اسلامی، 26، 27 یا 28 عدد بوده و تنها 9 یا 11 غزوه به درگیری انجامیده است.
طبق کلام قرآن، خداوند به کسانی که مورد ستم واقع شده، به ناحق از سرزمین خود اخراج شده و در نهایت جرم آنان این بود که می‌گفتند: «پروردگار ما خدای یکتا است»، اذن جهاد داد؛ زیرا اگر خداوند با فرمان دفاع مقدس، توطئه مشرکان را به‌وسیله مسلمانان دفع نکند، دیرها، صومعه‌ها، معابد و مساجدی که نام خدا در آن‌ها بسیار برده می‌شود و مایه حیات و هویت‌بخش بشر هستند، ویران می‌گردد.
البته، ملاک غزوات دفاعی، جنگ با کسانی است که با شما جنگیده‌اند و نباید در آن تجاوز نمود.
دیگر آن‌که حد دفاع، نابودی فتنه است تا آرامش به جامعه برگردد.
خداوند متعال در آیات متعدد به پیامبر اکرم ص دستور تهیه تدارکات و دفاع از اسلام در قالب جهاد با دشمنان را می‌دهد و از وی و مسلمانان می‌خواهد تا در مقابل مشرکان جهاد کنند و مشرکان را مغلوب و پشیمان نمایند تا دیگر به فکر قیام علیه اسلام نیفتند.
رسول خدا ص نیز درباره عواقب بی‌توجهی به جهاد دفاعی، به مسلمانان یادآوری می‌کند:
«هر کسی که جهاد را ترک کند، خداوند لباس خواری و ذلّت را بر اندام او بپوشاند، او را نیازمند و تهیدست می‌گرداند و دین او را از میان برمی‌دارد (بی‌دین از دنیا می‌رود)؛ چراکه خداوند امت من را به خاطر سم اسبان (مجاهدان) و نیزه‌های آنان عزیز و سرافراز می‌دارد.»
علامه طباطبائی در تفسیر این آیه درباره اهداف و فلسفه جهاد می‌نویسد: «حکم جهاد از دشوارترین احکام اجتماعی اسلام و مؤثرترین آن‌ها در حفظ اجتماع دینی است؛ لذا برای ابلاغ اولین‌بار آن احتیاج به مقدمه‌چینی دارد و در آغاز، خدا را مولای مؤمنان معرفی نموده و سپس به‌طور صریح اجازه قتال داده و می‌فرماید: شما تا کنون مظلوم بودید و قتال تنها راه حفظ اجتماع صالح از ظلم ستمگران است.
خداوند مؤمنان را شایسته تشکیل یک مجتمع دینی که در آن اعمال صالح عملی می‌شود، دانسته است.»
علامه همچنین در شرح آیه 60 انفال نیز که ناظر به فعالیت سیاسی رسول خدا ص در حوزه جهاد و دفاع است، می‌نویسد: «خداوند به رسول خود فرمان می‌دهد تا در مقابل دشمن، خود را تجهیز کند.
بنابراین، به حکم فطرت بر جامعه اسلامی واجب است که همیشه و در هر حال تا آن‌جا که می‌تواند و به همان مقداری که احتمال می‌دهد دشمنش مجهز باشد، جامعه و سپاه خود را مجهز کند.»
2.
صلح
برقراری صلح و امنیت، مطلوب حیات عقلایی است.
صلح برای رفع و دفع اختلاف و ناسازگاری‌هاست و در صورت برقراری صلح، جنگ ضرورتی ندارد.
هرگاه صلح بین دو یا چند نفر یا چند قبیله یا چند کشور با جنگ به‌هم بخورد، عده‌ای تلاش می‌کنند تا بین آنان صلح اتفاق بیفتد و دیگر جنگی نباشد.
صلح به‌معنای اتمام جنگ یا سازش یا آشتی، زمانی صحیح است که منافع هر فرد یا گروه تأمین گردد و فرصت‌های دوباره جنگ از بین برود.
ابن‌منظور (م711ق) می‌نویسد: «صلح، زمانی تحقق می‌یابد که دشمنی از میان برداشته شود و سلامتی برقرار گردد.»
سیره مستمر پیامبر اکرم ص در مقابل پیمان‌شکنان، دشمنان و آشوب‌گران نظم اجتماعی، ابتدا هدایت، دعوت به اسلام و جلوگیری از ریختن خون آنان بود.
ازاین‌رو، در منابع حدیثی در باب جهاد، بابی تحت عنوان «دعاء العدو؛ دعوت دشمن به اسلام» وجود دارد.
به‌عنوان نمونه، یهودیان بنی‌نضیر را که تصمیم بر قتل آن حضرت داشتند، ابتدا به اسلام دعوت کرد، اما آنان عهدشکنی کردند و رسول خدا ص نیز در مقابل آنان ایستاد.
آن حضرت همواره به فرماندهانی که برای سریه‌ای می‌فرستاد، می‌فرمود: «هرگاه با دشمن روبه‌رو شدید، آنان را به سه کار دعوت کنید؛ اگر اجابت کردند، از آنان قبول کنید و از جنگ دست بردارید.
در گام نخست آنان را به اسلام دعوت کنید؛ اگر ایمان آوردند، بپذیرید.
دیگر آن‌که آنان را به ترک جنگ و پرداخت جزیه بخوانید؛ اگر پذیرفتند، مانند دیگر مسلمانان در امان باشند و اگر این دو پیشنهاد را نپذیرفتند، آنگاه به یاری خداوند با آنان پیکار نمایید و حق جهاد را به جا آورید.»
در اثر این قوانین ارزشمند در کنترل امنیت، هنگامی که خبر چگونگی برخورد رسول خدا ص با مردم وادی‌القری به یهودیان منطقه تیماء رسید، با پیامبر صلح کردند و پذیرفتند که جزیه (مالیات سرانه) بپردازند.
امیرمؤمنان علی ع درباره سیره رسول خدا ص نسبت به جنگ و صلح فرمود: «آن حضرت، وقتی مرا به یمن فرستاد، فرمود: ای علی!
تا وقتی کسی را به اسلام دعوت نکرده‌ای، با او جنگ نکن.
سوگند به خدا که اگر یک نفر را خداوند به دست تو هدایت کند، بهتر از آن است که خورشید بر آن بتابد و غروب کند.»
بر اساس منطق قرآن، اگر یکی از افراد دشمن امان خواست تا در آرامش، سخن قرآن را شنیده و با اسلام آشنا شود، مسلمانان موظف هستند تا او را تحت‌الحفظ به جبهه اسلامی منتقل کرده و پس از آشنا کردن وی با معارف اسلام، تحت‌الحفظ او را به مکان امن بازگردانند.
ازاین‌رو، رسول خدا ص قبل از شروع نبردها به لشکریان خود می‌فرمود:
«برخورد با دشمن را آرزو نکنید.
از خداوند متعال عافیت بخواهید، اما اگر با آنان روبه‌رو شدید، صبر کنید و بدانید که بهشت زیر سایه شمشیرهاست.»
خداوند نیز به پیامبر اکرم ص سفارش می‌کند، اگر مشرکان به صلح گراییدند، تو نیز به آن متمایل باش و در این راه بر خدا توکل کن.
البته قرآن کریم صلح حقیقی را در سایه حکومت الله و اجرای احکام و قوانین دین می‌داند و کفر و شرک را ظلمی بزرگ و ریشه اصلی بسیاری از مفاسد معرفی می‌کند.
رسول خدا ص در سال دوم هجری و قبل از جنگ بدر، نخستین صلح را برقرار کرد.
ایشان از همان آغاز شکل‌گیری حکومت اسلامی برای رفع و دفع تنش و اقتدار و امنیت مدینه، در منطقه ابواء و وَدّان، با خاندان بنی‌ضمره از کنانه که سابقه همکاری با قریش را داشتند، روبه‌رو گردید و صلحی را برقرار کرد تا ضمن تأمین امنیت مدینه، خطر همکاری آنان با قریش منتفی گردد.
رسول خدا ص موادعه یا صلحی را با مَخشی‌بن عمرو ضمری رئیس این قبیله برقرار کرد که طبق آن: «آنان در امان هستند و آن حضرت با بنی‌ضمره نجنگد و آنان نیز با او نجنگند و در زمره دشمنان، بر حکومت پیامبر اکرم ص هجوم نیاورند و هیچ دشمنی را نیز علیه او یاری نکنند.»
از دیگر صلح‌های رسول خدا ص که دست‌آورد سیاسی و مذهبی داشت، صلح با طایفه بنی‌أشجع بود.
طایفه بنی‌أشجع هم‌پیمان با قریش بود و در جنگ احزاب نیز حضور داشت.
آنان بعد از احزاب یا بعد از صلح حدیبیه و با دیدن اقتدار مسلمانان و اظهار ناتوانی در برابر سپاه اسلام، نزد آن حضرت آمدند و تمایل خود را برای برقراری صلح و ترک مخاصمه اعلام کردند.
آن حضرت نیز مقداری خرما به آنان هدیه داد.
این قبیله بعدها مسلمان شده و حتی آن حضرت را در برخی نبردها یاری کردند.
این صلح از آن جهت اهمیت داشت که ضمن اقتداربخشی و تأمین امنیت مدینه، سبب گسترش اسلام و تزلزل دشمنان از جمله قریش گردید.
دیگر صلح مهم رسول خدا، صلح حدیبیه بود.
آن حضرت در سال ششم هجری، طی رؤیای صادقه‌ای، خود را در حالی که سر تراشیده و کلید خانه کعبه را در دست گرفته بود دید که وارد مسجدالحرام شده و سپس همراه دیگران به عرفات رفته و وقوف کرده است.
ایشان از اصحاب برای ادای عمره دعوت کرد.
مسلمانان نیز لبیک گفتند و جز یک شمشیر که سلاح مسافر بود، سلاح دیگری همراه نداشتند.
در طول مسیر، رسول خدا ص از اعراب بادیه‌نشین نیز دعوت کرد تا به کاروان مسلمانان بپیوندند، اما آنان به بهانه اموال و خانواده‌شان، از این درخواست سرپیچی کردند.
مسلمانان در ذوالحُلیفه احرام بسته و به سمت مکه حرکت کردند.
این خبر به مکه رسید و مشرکان با زن و فرزندان بیرون آمده و در ذی‌طُوی اردو زدند و خالدبن ولید را با دویست سوار به منطقه کُراع‌الغمیم فرستادند؛ لذا رسول خدا ص با راهنمایی مردی از قبیله اسلم، از راه نامتعارف و ناهموار مسیر را طی کرد و در سرزمین حدیبیه در چهار فرسخی غرب مکه مستقر شد و فرمود: «امروز، قریش هر پیشنهادی به من کنند که در آن صله‌رحم باشد، می‌پذیرم.»
رسول خدا ص در دیدار با نمایندگان قریش، هدف از سفر را صرفاً زیارت خانه خدا عنوان کرد، اما مشرکان مانع ورود مسلمانان به مکه شدند؛ لذا آن حضرت فردی به نام «خِراش‌بن امیه خزاعی» را مأمور کرد تا نزد قریش رفته و آنان را از مقصد این سفر آگاه سازد.
مشرکان نیز شتر او را کشتند و قصد کشتن خِراش را نیز داشتند که با حمایت قبیله‌اش نجات یافت.
رسول خدا ص عثمان را نزد ابوسفیان و دیگر سران شرک فرستاد و به همراه وی، ده نفر از مسلمانان نیز برای دیدار خویشان به مکه رفتند.
مشرکان مانع بازگشت عثمان و آن ده نفر مسلمان شدند و این رفتار، موجب انتشار شایعه قتل آنان در میان مسلمانان شد.
آن حضرت فرمود: «از اینجا نمی‌رویم تا با قریش نبرد کنیم.» سپس اصحاب را برای بیعت فراخواند.
این بیعت زیر درختی در همان منطقه حدیبیه انجام گرفت و محتوا چنین بود: «هرگز فرار نکنند و تا پای جان در کنار پیامبر بایستند.» تمام مسلمانان حاضر در این بیعت شرکت کردند به جز یک منافق به نام «جدّبن قیس» که خود را زیر شکم شترش پنهان ساخت.
مشرکان قریش با شنیدن خبر این بیعت و آمادگی مسلمانان برای جنگ، یکی از سران خود به نام «سُهیل‌بن عمرو» را نزد رسول خدا ص فرستادند.
سهیل با پیشنهاد عقد قرارداد صلح نزد آن حضرت آمد.
با نزول وحی، ایشان نیز موظف گردید تا پیشنهاد صلح را بپذیرد و تنظیم آن را بر عهده امیرمؤمنان علی ع بگذارد.
عمربن خطاب با تندی به رسول خدا اعتراض کرد.
متن صلح‌نامه مشتمل بر این بندها بود:
1.
توقف ده‌ساله جنگ؛
2.
در امان بودن مردم در این مدت و عدم سرقت و خیانت و تعرض به یکدیگر؛
3.
در امان بودن جان و مال کسانی از اصحاب رسول خدا ص که برای حج، عمره یا تجارت به مکه می‌روند؛
4.
در امان بودن کسانی از مکه که برای رفتن به مصر و شام از مدینه عبور می‌کنند؛
5.
آشکار شدن دین اسلام در مکه و عدم آزار و سرزنش کسی به خاطر مسلمان بودن؛
6.
آزادی قبایل برای هم‌پیمان شدن با رسول خدا ص یا با مشرکان مکه؛
7.
بازگرداندن کسانی از قریش که بی‌اذن سرپرستشان نزد رسول خدا ص بروند و عدم لزوم بازگرداندن کسانی از مسلمانان که نزد قریش بروند؛
8.
بازگشت مسلمانان در آن سال و انجام عمره در سال بعد و اقامت به مدت سه روز در مکه در حالی که جز شمشیر در نیام چیزی همراه نداشته باشند.
صلح حدیبیه دست‌آوردهایی برای حکومت اسلامی در پی داشت.
به رسمیت شناختن حکومت اسلامی از سوی مشرکان قریش، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نتیجه این صلح بود؛ زیرا آنان تاکنون قصد داشتند مانع از تأسیس قدرت سیاسی اسلام گردند، اما اکنون با آن مفاد صلحی را برقرار کردند.
دست‌آورد دیگر، فراهم شدن فرصت تبلیغ دین اسلام و مسلمان شدن برخی مانند خالدبن ولید، گسترش دامنه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی رسول خدا ص و آماده شدن مقدمات فتح مکه بود.
بعد از فتح مکه نیز، حتی ابوسفیان رفتار صلح‌آمیز آن حضرت با قریش را تمجید کرد.
انتهای پیام/