الزامات استراتژیک ایران و ضرورت اجرایی شدن کریدور ارس
ساخت کریدور ارس، یک ضرورت راهبردی برای ایران است. این پروژه، ایران را از تحولات ژئوپلتیکی قفقاز دور نگه میدارد، از عقب ماندن در کریدورهای شرق-غرب جلوگیری میکند و طرحهای شیطنتآمیز ایالات متحده، ترکیه و رژیم صهیونیستی را خنثی مینماید.

باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهدی سیف تبریزی* - در دنیای امروز، که رقابتهای ژئوپلتیکی بر سر مسیرهای ترانزیتی و تجاری شدت گرفته، ایران به عنوان یک کشور کلیدی در مهمترین منطقه ژئوپلتیکی جهان، نمیتواند از تحولات منطقه قفقاز غافل بماند.
از همیروی کریدور ارس، به عنوان یک پروژه راهبردی در حال احداث، نه تنها یک مسیر حملونقل ساده، بلکه ابزاری برای تقویت جایگاه ایران در شبکههای مواصلاتی منطقهای و جهانی است.
این کریدور، که از شمال ایران و در امتداد رودخانه ارس عبور میکند، میتواند خاک اصلی جمهوری آذربایجان را به منطقه خودمختار نخجوان متصل و همزمان، منافع اقتصادی، امنیتی و ژئوپلتیکی ایران را تضمین نماید.
با توجه به تغییرات و تحولات سریع در قفقاز جنوبی پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، ساخت این کریدور به یک ضرورت ملی برای ایران تبدیل شده.
بدون راه اندازی و عملیاتی شده راهگذر ارس، ایران ممکن است از جریانهای اصلی ترانزیتی شرق به غرب جهان عقب بماند و در معرض طرحهای مخرب برخی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای قرار گیرد.
تحولات اخیر نشان میدهد که قفقاز به صحنهای برای رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
روسیه، ترکیه، انگلستان، ایالات متحده و حتی رژیم صهیونیستی، هر کدام به دنبال منافع و نفوذ بیشتر در کشورهای منطقه قفقاز هستند.
در این میان، ایران با موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد خود، میتواند با تمرکز بر پروژههایی مانند کریدور ارس، نه تنها از انزوا و خطر خفگی ژئوپلتیکی جلوگیری کند، بلکه به یک بازیگر محوری در اتصال شرق به غرب بدیل شود.
تحولات ژئوپلتیکی قفقاز و نقش کریدورها
قفقاز جنوبی، به عنوان پلی بین اروپا، آسیای مرکزی و خاورمیانه، همیشه محل تلاقی منافع قدرتها بوده است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این منطقه شاهد درگیریهای قومی و مرزی بود، اما جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، معادلات را به طور اساسی تغییر داد.
آذربایجان با حمایت ترکیه و رژیم صهیونیستی، بخشهایی از قرهباغ را بازپس گرفت و حالا به دنبال اتصال مستقیم به نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان است.
این اتصال، که به عنوان کریدور زنگزور شناخته میشود، بخشی از کریدور میانی شرق-غرب جهان است که از چین و آسیای مرکزی شروع شده و به ترکیه و اروپا میرسد.
تحولات اخیر، مانند توافق صلح آذربایجان و ارمنستان در مرداد ماه با میانجیگری ایالات متحده، این منطقه را بیش از پیش ناپایدار و در معرض چالشهای جدی قرارداده.
توافق مزبور، که منجر به ایجاد «مسیر ترامپ» شد، در واقع کریدور زنگزور را تحت کنترل یک کنسرسیوم آمریکایی برای ۹۹ سال قرار میدهد.
این مسیر ۴۳ کیلومتری، نه تنها جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل میکند، بلکه جریان انرژی و کالا را از ایران دور میزند و نفوذ روسیه و ایران را در معادلات اقتصادی، سیاسی و امنیتی به شدت کاهش میدهد.
برطبق گزارشهای منتشر شده، این کریدور میتواند حجم تجارت جهانی را تا ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش دهد، اما سود این تحول ژئوپلتیکی برای رقبای منطقهای و هزینه آن برای ایران، انزوای ژئوپلتیکی است.
در مقابل، ایران از کریدور ارس به عنوان جایگزینی امن و اقتصادی برای طرحهای مواصلاتی منطقهای رونمایی کرد.
این مسیر، که از شمال ایران عبور میکند، آذربایجان را از طریق پلهای جدید بر رودخانه ارس به نخجوان متصل میکند.
کارشناسان معتقدند که این کریدور نه تنها زمان ترانزیت را کوتاه میکند، بلکه همگرایی منطقهای را تقویت کرده و از تنشهای قومی جلوگیری مینماید.
بدون ساخت سریع و عمیلتی کردن این راهگذر، ایران از تحولاتی مانند گسترش ناتو به شرق و تقویت حضور ترکیه در آسیای مرکزی عقب خواهد ماند.
عقب نماندن از راههای مواصلاتی قفقاز و کریدور شرق-غرب
کریدور شرق-غرب، که گاهی به عنوان «کمربند میانی» شناخته میشود، یکی از مهمترین مسیرهای تجاری جهان است.
این کریدور از چین شروع شده، از قزاقستان، دریای کاسپین، قفقاز و ترکیه عبور کرده و به اروپا میرسد.
اهمیت آن در کاهش وابستگی به مسیرهای روسی یا دریایی است، به ویژه پس از جنگ اوکراین که تحریمها علیه روسیه را افزایش داد.
طبق برآوردهای بانک جهانی، این مسیر میتواند زمان حمل کالا را تا ۱۵ روز کاهش دهد و هزینهها را ۳۰ درصد پایین بیاورد.
ایران، با موقعیت مرکزی خود، همیشه بخشی از این کریدور بوده است.
اما با فعال شدن زنگزور، جریان کالا ممکن است به طور کامل از ایران دور شود.
آذربایجان و ترکیه، با حمایت ایالات متحده، به دنبال تبدیل زنگزور به محور اصلی این کریدور هستند.
این امر نه تنها درآمد ترانزیتی ایران را کاهش میدهد (که سالانه میلیاردها دلار است)، بلکه دسترسی ایران به بازارهای اروپایی و آسیایی را محدود میکند.
در مقابل، کریدور ارس میتواند ایران را به عنوان هاب اصلی مسیرهای ترانزیتی منطقه حفظ کند.
این مسیر، که شامل خطوط ریلی و جادهای است، آذربایجان-ایران-نخجوان را به یکدیگر متصل کرده و گردش تجاری منطقه را تسهیل مینماید.
علاوه بر این، کریدور ارس با کریدور شمال-جنوب ایران همخوانی دارد، که هند را به روسیه متصل میکند.
ادغام این دو کریدور، ایران را به نقطه تلاقی شرق-غرب و شمال-جنوب تبدیل میکند و وزن ژئوپلتیکی آن را افزایش میدهد.
بدون سرمایهگذاری فوری، ایران از این جریان جهانی عقب خواهد ماند و فرصتهای اقتصادی عظیمی را از دست میدهد.
خنثیسازی طرحهای شیطنتآمیز منطقهای و فرامنطقهای
یکی از مهمترین دلایل الزام ساخت کریدور ارس، مقابله با طرحهای مخرب برخی کشورها منطقهای و فرامنطقهای است.
ایالات متحده، با طرح «مسیر ترامپ»، به دنبال تثبیت حضور خود در قفقاز است.
این طرح، که در اوت ۲۰۲۵ امضا شد، کریدور زنگزور را تحت کنترل آمریکا قرار میدهد و هدف آن کاهش نفوذ ایران و روسیه است.
طبق گزارشها، این مسیر نه تنها آذربایجان را به ترکیه متصل میکند، بلکه امکان حضور نظامی ناتو و رژیم صهیونیستی را در منطقه قفقازجنوبی فراهم میآورد.
بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که این کریدور در صورت راهاندازی و عملیاتی شدن، ایران را در «خفگی ژئوپلتیکی» قرار میدهد و مرزهای شمالی آن را تهدید میکند.
ترکیه و آذربایجان نیز در این طرح نقش کلیدی دارند.
ترکیه، با ایدئولوژی پانترکیسم و دستیابی به جهان ترک، به دنبال اتصال مستقیم به آسیای مرکزی است و آذربایجان، با حمایت اسرائیل، منافع امنیتی خود را پیگیری میکند.
رژیم صهیونیستی، که تجهیزات نظامی به آذربایجان فروخته، از این کریدور برای جاسوسی علیه ایران استفاده میکند.
این طرحها، که بخشی از استراتژی بزرگتر ایالات متحده برای محاصره ایران است، میتوانند تمامیت ارضی و امنیت ایران را به خطر بیندازند.
در این شرایط، کریدور ارس به عنوان ابزاری برای خنثیسازی عمل میکند.
این مسیر، که بدون حاشیه سیاسی است، آذربایجان را از طریق ایران به نخجوان متصل میکند و نیاز به زنگزور را کاهش میدهد.
با ساخت آن، ایران نه تنها درآمد ترانزیتی کسب میکند، بلکه کنترل مرزهای خود را حفظ کرده و از نفوذ خارجی جلوگیری مینماید.
راهگذر ارس، همگرایی با همسایگان را تقویت کرده و نقشههای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده را خنثی خواهد کرد.
علاوه بر این، ایران میتواند با همکاری روسیه و چین، که مخالف گسترش ناتو به شرق هستند، این کریدور را به بخشی از ابتکار «یک کمربند، یک جاده» تبدیل کند.
این رویکرد، طرحهای شیطنتآمیزی را که در قفقازجنوبی در حال پیگیری است بیاثر و ایران را به عنوان بازیگر اصلی و تاثیرگذار تثبیت مینماید.
چالشها و راهکارها
علیرغم مزایای بیشمار راهگذر ارس، ساخت این مسیر با چالشهایی نتز مواجه بوده است.
مسائل فنی مانند ساخت پلها و خطوط ریلی، نیاز به سرمایهگذاریهای داخلی قابل توجهی دارد که البته میتوان با یک دیپلماسی اقتصادی دقیق از حضور کشورهای همسو مانند چین و روسیه به منظور تکمیل و اجرایی کردن سریع پروژه استقاده کرد..
همچنین، فشارهای دیپلماتیک از سوی آذربایجان و ترکیه ممکن است مانع شود
در سطح داخلی، تسریع پروژههای زیرساختی مانند راهآهن جلفا-نخجوان ضروری است.
این اقدامات نه تنها کریدور را عملیاتی میکنند، بلکه ایران را از وابستگی به مسیرهای خارجی رها میسازند.
بهره سخن
ساخت کریدور ارس، یک ضرورت راهبردی برای ایران است.
این پروژه، ایران را از تحولات ژئوپلتیکی قفقاز دور نگه میدارد، از عقب ماندن در کریدورهای شرق-غرب جلوگیری میکند و طرحهای شیطنتآمیز ایالات متحده، ترکیه و رژیم صهیونیستی را خنثی مینماید.
با تمرکز بر این کریدور، ایران نه تنها امنیت و اقتصاد خود را تقویت میکند، بلکه به یک قدرت محوری در اوراسیا تبدیل میشود.
زمان آن رسیده که ایران با اقدام قاطع، موقعیت خود را حفظ کند و از فرصتهای ژئوپلتیکی بهره ببرد.
بدون این، خطر انزوا و از دست دادن نفوذ جدی است