پروژههای مسکن زاهدان و ضرورت نگاه جامع در توسعه شهری - تسنیم
مسکن تنها دیواری برای پناه گرفتن نیست؛ کیفیت زندگی در گرو خدمات شهری، فضاهای عمومی و محیطی مناسب است. تجربه شهرک های نیمه کاره زاهدان نشان می دهد که بی توجهی به این ابعاد، می تواند سرمایه های ملی را به بافت های ناکارآمد شهری بدل کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زاهدان، مسکن صرفاً به معنای سرپناه نیست.
هدف اصلی از اجرای پروژههای بزرگ مسکونی باید آن باشد که شهروندان نهتنها در واحدی استاندارد ساکن شوند، بلکه از امکانات زیستی مناسب، فضاهای عمومی کارآمد، خدمات شهری و محیطی مطلوب برای زندگی نیز برخوردار شوند.
به همین دلیل، توسعه مسکن نیازمند نگاهی جامع است که هم بعد کالبدی(خانهسازی) و هم بعد اجتماعی، فرهنگی و خدماتی را در بر گیرد.
وزارت راه و شهرسازی طی سالهای اخیر در قالب طرحهای «نهضت کل مسکن» کوشیده است این نگاه جامع را در عمل نشان دهد.
بهویژه در پروژههای «آرمانشهر» و «تفتان شهر» زاهدان شاهد هستیم که ساخت واحدهای مسکونی همزمان با ایجاد زیرساختهای رفاهی، آموزشی و خدماتی دنبال میشود؛ الگویی که میتواند به تحقق زندگی شهری باکیفیت کمک کند.
با این حال، تجربه برخی پروژههای پیشین در زاهدان تصویر متفاوتی ارائه میدهد.
شهرکهای مهرشهر، گواتام، انقلاب، فرهنگیان مهرشهر و برق و جهاد با وجود آنکه چندین سال از اجرای آنها گذشته، همچنان با مشکلات بنیادین کمبود زیرساختهای شهری، فقدان فضاهای عمومی و خدمات اجتماعی، ضعف در کیفیت ساخت، و نبود برنامهای برای ارتقای محیط زیست شهری دستبهگریبان هستند.
این پروژهها عملاً به حال خود رها شدهاند و با خیزش طوفانهای محلی خیابانهای خاکی پرتردد آنها، شهر زاهدان را به جولانگاه گردوغبار مبدل میکند و بهنظر میرسد که پروندههای آنها مختومه تلقی میشوند؛ در حالی که هزاران خانواده در آنها زندگی میکنند و همچنان نیازمند توجه و بازآفرینیاند.
نادیده گرفتن چنین مجموعههایی در بلندمدت پیامدهای سنگینی از جمله گسترش بافتهای ناکارآمد شهری، تشدید مشکلات اجتماعی، فرسایش سرمایههای کالبدی و در نهایت بیاعتمادی مردم به سیاستهای مسکن به دنبال خواهد داشت.
بنابراین ضروری است مسئولان همانگونه که برای پروژههای جدید نگاهی جامع دارند، برای اصلاح، بازآفرینی و تکمیل پروژههای نیمهکاره گذشته نیز برنامهریزی کنند.
از سوی دیگر، تجربه جهانی در حوزه توسعه شهری نشان میدهد که موفقیت پروژههای مسکونی صرفاً به ساخت و تحویل واحدها محدود نمیشود، بلکه به میزان مشارکتپذیری ساکنان و پیوند این طرحها با بافت اجتماعی شهر بستگی دارد.
در بسیاری از کشورها، همزمان با ساخت مسکن، برنامههای اجتماعی و فرهنگی برای ایجاد حس تعلق، افزایش امنیت محلهای و ارتقای کیفیت روابط اجتماعی اجرا میشود؛ موضوعی که در طرحهای داخلی ما کمتر دیده شده و نیازمند توجه جدی است.
نکته مهم دیگر آن است که سیاستگذاری در حوزه مسکن نباید تنها به کمیت واحدها محدود بماند.
شاخصهایی همچون دسترسی آسان به حملونقل عمومی، وجود مراکز آموزشی و درمانی در دسترس، طراحی فضاهای سبز و محیطهای عمومی برای تعامل اجتماعی، و حتی ایجاد فرصتهای شغلی در اطراف پروژهها باید در ارزیابی کیفیت یک طرح مسکونی لحاظ شود.
در غیر این صورت، شاهد شکلگیری مجموعههایی خواهیم بود که صرفاً نقش انبار جمعیتی را ایفا میکنند، نه محل زندگی شایسته.
افزون بر این، تداوم و نگهداشت پروژههای مسکونی اهمیت حیاتی دارد.
تجربه نشان داده است که بسیاری از پروژهها در ابتدای بهرهبرداری با استقبال مردم مواجه میشوند، اما به دلیل فقدان نظام پایدار مدیریت شهری، پس از چند سال به مجموعههایی فرسوده و بیروح تبدیل میشوند.
وجود یک برنامه منسجم برای نگهداری، بهسازی و ارتقای مداوم این بافتها، شرط لازم برای پایداری سرمایهگذاریهای انجامشده است.
در نهایت باید گفت که نگاه به مسکن بهعنوان یک "سیاست اجتماعی" در کنار "سیاست کالبدی" ضروری است.
خانه صرفاً چهار دیوار و یک سقف نیست، بلکه بستری برای زیست اجتماعی، ارتقای سرمایه انسانی و افزایش کیفیت زندگی است.
اگر این نگاه در همه سطوح تصمیمگیری و اجرا جاری شود، میتوان امیدوار بود که پروژههای جدید، ضمن رفع نیاز فوری به مسکن، به الگویی موفق برای توسعه پایدار شهری و تقویت سرمایه اجتماعی بدل شوند.
عباس نورزائی
انتهای پیام/