هممیهن: بیانیه جبهه اصلاحات اصلاحطلبانه نیست
میزان بیمنطقی نهفته در بیانیه صادره به نام جبهه اصلاحات، انتقاد روزنامه هممیهن را هم برانگیخت.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه در سرمقالهای با عنوان «آشتی ملی یا بازتولید بنبست؟»، نوشت: آیا چنین بیانیهای، وقتی از سوی جریانی صادر میشود که خود را اصلاحطلب و درون حکومت معرفی میکند، میتواند کارکردی عملی داشته باشد یا بیشتر در حد بیان آرزوها و آرمانها باقیمیماند؟
برای پاسخ، باید به چند نکته توجه کرد.
تناقض موقعیت و مطالبات: جبهه اصلاحات همواره بر اصلاح از درون تأکید کرده است.
معنای این رویکرد، پذیرش قواعد بازی درونسیستمی است؛ یعنی تلاش برای تغییرات تدریجی در چارچوب امکانات موجود.
اما محتوای این بیانیه بهویژه در بندهای پایانی، بیشتر شبیه خواستههای یک نیروی سیاسی برون سیستمی است؛ آزادی همه زندانیان سیاسی، حذف نظارت استصوابی، انحلال نهادهای موازی، بازگرداندن نظامیان به پادگانها و آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا.
این مطالبات وقتی از زبان یک گروه «درونحکومتی» مطرح شوند، تناقض آشکار ایجاد میشود.
فقدان راهبرد تدریجی: اگر اصلاحطلبان درون سیستم میخواهند مؤثر باشند، باید در ابتدا گامهای کوچک، مشخص و قابلمذاکره پیشنهاد کنند.
در مقابل، بیانیه فهرستی بلند از تغییرات بنیادین را کنار هم گذاشته، بیآنکه مسیر مرحلهبندیشدهای برای دستیابی به آنها ارائه دهد.
این رویکرد باعث میشود بیانیه بیشتر شبیه آرزونامه باشد تا برنامه سیاسی.
خطر دوگانهسازی انتظارات: بیانیه از یکسو، خطابش به مردم و از سوی دیگر، به حاکمیت است.
ازیکسو، با زبان حماسی از «فرصت طلایی» و «سکوی پرش» میگوید، از سوی دیگر، میخواهد به نهادهای تصمیمگیر پیام بدهد.
نتیجه این دوگانگی، ضعف در اقناع هر دو طرف است.
نیروهای طرفدار وضع موجود و حاکمیت آن را بیش از حد تند و غیرواقعی میبینند و مردم هم آن را شعاری و غیرقابلتحقق دانسته و پیش خود خواهند گفت که اینها متناسب یک نیروی درون ساختاری اصلاحطلب نیست.
نویسندگان بیانیه جبهه اصلاحات، بهجای زبان شعارگونه، باید از زبانی تحلیلی و اقناعی استفاده کنند...
این بیانیه پاسی بود که به تندروها داده شد.
در شرایطی که اقتصاد و جامعه ایران با بحرانهای فزاینده روبهروست، چنین بیاعتمادی میتواند خطرناکتر از خود بحرانها باشد.