خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

شنبه، 25 مرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

سناریوهای خونین منافقین برای متهم کردن پاسداران + فیلم

مشرق | سیاسی | شنبه، 25 مرداد 1404 - 16:58
منافقین پس از هر ترور در دهه شصت، با صحنه‌سازی و جعل حقیقت، جنایت خود را به گردن پاسداران می‌انداختند تا هم حقیقت پنهان بماند و هم چهره نیروهای انقلابی تخریب شود.
منافقين،گروهك،پدرم،ترور،دست،برادرم،جنايات،پاسداران،رضايي

به گزارش مشرق، گروهک تروریستی منافقین در دهه ۶۰ نه‌تنها دست به ترور و جنایت‌های کور می‌زد، بلکه با سناریوهای از پیش‌طراحی‌شده می‌کوشید آثار این جنایت‌ها را به گردن پاسداران انقلاب بیندازد.
آنان با صحنه‌سازی در خیابان‌ها، بیمارستان‌ها و حتی مراسم تشییع، تلاش می‌کردند حقیقت را وارونه جلوه دهند و نیروهای انقلابی را متهم کنند.
فرزند شهید علی رضایی اخیرا در جلسه رسیدگی به جنایات گروهک منافقین، پرده از بخشی از روش‌های این گروهک در فریبکاری و صحنه‌سازی‌های خونین برداشت.
وی گفت: منافقین برای پنهان کردن جنایات خود، ترورها را به حساب پاسداران انقلاب می‌گذاشتند تا هم خانواده‌ها را داغدار کنند و هم چهره نیروهای انقلابی را مخدوش نشان دهند.
وی با یادآوری نخستین جنایت علیه خانواده‌اش افزود: سال ۵۹ برادرم را در خیابان ۲۵ شهریور (میدان هفت‌تیر) ترور کردند.
در حالی که چهار بیمارستان در اطراف میدان وجود داشت، او را روی دست گرفته و وانمود کردند که "سند جنایت خمینی" است.
حتی پس از شهادت برادرم، در سردخانه تلاش کردند با صحنه‌سازی نشان دهند که با ژ-۳ سپاه ترور شده است.
فرزند شهید رضایی ادامه داد: پدرم که مغازه لوازم بهداشتی داشت، چند بار از سوی منافقین تهدید شده بود.
سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۰ دو نفر از اعضای این گروهک به بهانه خرید وارد مغازه شدند.
وقتی پدرم دولا شد تا وسیله مورد نظرشان را بیاورد، هفت گلوله به شکمش شلیک کردند.
پدرم را به بیمارستان بوعلی منتقل کردند اما نیمه‌شب همان روز، منافقین با لباس مبدل پزشک وارد شدند و با آمپول هوا کار او را تمام کردند.
وی از آخرین دیدار خود با پدرش یاد کرد و گفت: وقتی برای ملاقات رفتم، دستش را بالا آورد و با اشاره سلام کرد.
دست و صورتش را بوسیدم و همان وداع آخر ما بود.
ساعت چهار صبح، پدرم به شهادت رسید.