خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

پنجشنبه، 23 مرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

مردم لبنان! دنیا نگران شماست

مشرق | یادداشت | پنجشنبه، 23 مرداد 1404 - 07:00
هم‌وطنان لبنانی عزیز، مسئولیتی که در انتظار ماست و میهن و همه عالم از ما انتظار دارند بسیار بزرگ است و به دوش کشیدن و رساندن آن به دست آیندگان، مردان و زنانی بزرگ می‌طلبد. دنیا نگران ماست!
امام،جنگ،شهادت،كتاب،صدر،حسين،عاشورا،قيام،موسي،لبنان،هجرت،دست ...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - امام موسی صدر، متفکر و مصلح اجتماعی، همواره تلاش داشت تا با تحلیل وقایع تاریخی و آموزه‌های دینی، راهی برای بیداری جامعه اسلامی ارائه کند.
کتاب «سفر شهادت» یکی از آثار مهم ایشان است که به بررسی قیام امام حسین (ع)، مفهوم ایثار و فداکاری و تأثیر آن در شکل‌گیری جوامع اسلامی می‌پردازد.
در این کتاب، امام موسی صدر به ابعاد اجتماعی و سیاسی شهادت پرداخته و آن را نه‌تنها یک واقعه تاریخی، بلکه مکتبی برای مبارزه با ظلم و بیدادگری معرفی می‌کند.
این کتاب دربردارنده گفتارهای امام موسی صدر درباره قیام عاشورا و ابعاد و نتایج و پیامدهای این نهضت است.
امام صدر در این گفتارها تلاش می‌کند تا پیش‌زمینه‌های این واقعه و اهداف امام حسین (ع) را از این حرکت روشن کند.
نقش و تأثیر حضرت زینب (س) نیز در گفتارهایی از این کتاب بررسی شده است.
امام موسی صدر تلاش دارد که با درس آموزی از این واقعه مسائل جامعه لبنان و شیعیان را حل کند.
به همین سبب، او واقعه سال ۶۱ هجری را به تاریخ پیوند می‌زند و آن را یکی از حلقه‌های تقابل حق و باطل قلمداد می‌کند.
این کتاب شامل مجموعه‌ای از سخنرانی‌های امام موسی صدر درباره قیام عاشورا، پیام شهادت امام حسین (ع) و تأثیر آن بر جوامع اسلامی است.
برخی از موضوعات اصلی کتاب عبارتند از:
مفهوم شهادت در اسلام و نقش آن در اصلاح جامعه
بررسی قیام عاشورا از منظر اجتماعی و سیاسی
تأثیر نهضت حسینی در بیداری اسلامی و مقاومت در برابر ظلم
ارتباط میان امام حسین (ع) و آزادی، عدالت و کرامت انسانی
امام موسی صدر در این کتاب تأکید دارد که شهادت یک حرکت آگاهانه برای تغییر جامعه است و تنها به مرگ در راه خدا محدود نمی‌شود.
او بر این باور است که قیام عاشورا یک نهضت اصلاح‌گرایانه بوده که پیام آن همچنان زنده و جاری است.
بخشی از این کتاب از نامه ای به مردم لبنان را برایتان انتخاب کرده‌ایم...
امام حسین تسلیم خواسته حاکمان نشد و از مدینه خارج شد تا در راه خدا هجرت کند.
مکه را نیز در موسم حج ترک کرد تا اعتراض خود را به اوج برساند.
او در برابر همگان نارضایتی خود را از همه آنچه در جهان اسلام می‌گذرد و از همه کسانی که پشت سر طاغوتیان و گمراهان حرکت می‌کنند، اعلام داشت و تأکید کرد که حج و همه نهادها و شعایر دینی برای حمایت از انسان و کرامت و آزادی و عروج و تربیت و تعالی اوست.
وگرنه هجرت و سفر حقیقی به سوی خداوند، سفر به جایی است که ارزش‌های معنوی در آن وجود داشته باشد، هر چند این سفر از رهگذر صحرا و بیابان و به سوی شهادت در راه خدا باشد.
امام حسین (ع) از مکه رهسپار بیابان‌ها شد و فرمود: «مرگ برای فرزندان آدم همانند خط گردنبند بر گردن دختران است و من برای دیدار گذشتگانم همان‌گونه مشتاقم که یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود.
گویا می‌بینم که گرگ‌های بیابان بدن مرا در میان نواویس و کربلا پاره‌پاره می‌کنند و شکم‌های گرسنه و انبان‌های خالی خود را از من پُر می‌سازند.»
امام این خطبه پرآوازه خود را با این جمله به پایان برد: «من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز مایه ننگ نمی‌دانم.
پس هر که از شما بر آن است که خون خود را نثار کند و شوق دیدار پروردگار دارد، همراه ما حرکت کند.»
امام رفت و خود و همه خویشان و یارانش به شهادت رسیدند.
خبر شهادت امام و طنین شعارها و قهرمانی‌های او و جنایت‌های دشمنانش، گوش عالم را پر کرد و رفته‌رفته زمزمه اعتراض و توبه و قیام در گوشه و کنار جهان اسلام فراگرفت؛ تخت ستمگران به لرزه درآمد، منحرفان به نابودی کشانده شدند و شعله پاک انسانیت را که خداوند با خون آنان برافروخته بود تا کرانه‌های تاریخ امتداد بخشید.
امسال و هر سال، سالروز هجرت پیامبر و سالروز هجرت حسینی مقارن می‌شود و این تقارن از نوع پیوستگی میان «شروع» و «استمرار» و نیز پیوند میان ریشه‌ها و شاخه‌ها و زیربنا و روبناست.
خداوند چنین خواست که لبنان پس از پشت سر گذاشتن محنت‌های خونبار خود، در کنار خاطرات هجرت نبوی و عاشورا، به استقبال سالروز میلاد حضرت مسیح — میلاد ایمان و صلح و فداکاری — و نیز پیشواز سال نو برود؛ باید نویدبخش باشد تا مردم لبنان را بشارت دهد و در عقل و دل و سرزمینشان سپیده‌ای دیگر برای آینده رقم زند؛ آینده‌ای که درخور جانفشانی‌ها و رنج‌هایشان باشد؛ آینده‌ای روشن با ایمان و عزتمندی؛ آینده‌ای آکنده از صلح و عدالت و محبت و فداکاری؛ آینده‌ای که کینه‌ها و عقده‌ها را دور بیندازد و با آزادی و کار و تلاش همراه باشد؛ آینده‌ای که به ارواح قهرمانانش وفادار بماند، در پرتو توانمندی‌های فرزندانش سعادتمند باشد و مشعل حق و اندیشه و زیبایی را برافروزد.
جاودانگی و عظمت میهن، همانند جاودانگی سالروز ولادت حضرت مسیح و عظمت عاشورا، تنها در گرو ارزش‌های انسانی است؛ زیرا بدون آنها پیروزی به دست نمی‌آید و بدون پایبندی به آنها قهرمانی‌ها هیچ شکوهی ندارند.
جهان هستی نیز نقش تلاش‌هایی را که در راه خدمت به انسانیت و خیرخواهی برای انسان نباشد، بر صحیفه خود نگه نمی‌دارد؛ بلکه آن را حقیر و بی‌ارزش می‌شمارد و به دست فراموشی می‌سپارد.
هم‌وطنان عزیز، مسئولیتی که در انتظار ماست و میهن و همه عالم از ما انتظار دارند بسیار بزرگ است و به دوش کشیدن و رساندن آن به دست آیندگان، مردان و زنانی بزرگ می‌طلبد.
دنیا نگران ماست؛ چرا که ما نشان داده‌ایم کشوری کوچک، همچنان که توانست سالیان دراز مشعل فرهنگ و تمدن را در دست داشته باشد، می‌تواند سراسر شرّ و فتنه شود و آسایش همگان را بر هم زند.
دنیا دریافت که شهروندی که به تنهایی وارد دنیای ناشناخته‌ها می‌شد و با آنها به تعامل می‌پرداخت و به سازندگی دست می‌زد، هم او می‌تواند به تماشای اقلیتی منحرف بنشیند که همه چیز را انکار و ویران می‌کند.
برادران، ای کسانی که میلاد مسیح را جشن گرفته‌اید، کسانی که مقام شهید را ارج می‌نهید؛ ما چه گزینه‌ای را انتخاب خواهیم کرد؟
در برابر این انتخاب روشن، لحظه‌ای در آن درنگ نمی‌کنیم و برای استمرار تاریخ متمدن و پربارمان و در این مناسبت‌های مقدس بر ماست که به سرعت از فضای جنگ بیرون آییم.
این جنگ تنها با توپخانه نبود؛ بلکه عقل‌ها و دل‌ها و زبان‌ها نیز در آن نقش داشتند.
متأسفانه در این میان عقل‌ها نیز به میدان آمدند و در کشیدن نقشه‌های جهنمی و به‌کارگیری ابزارهای تحریک‌گر ویران‌کننده ابتکار نشان دادند و انحرافات و ستمگری‌ها را چنان تئوریزه و توجیه کردند که برخی از ما هیچ اقدامی را غیرموجه نمی‌شمردیم، هرچند به دور از اصول انسانی و آداب و رسوم لبنان بوده باشد.
در این مدت دل‌ها چنان از یکدیگر بیزار شدند که هرگز تصور نمی‌کردیم، در حالی که ما در طول تاریخ همواره با دشمنان مهربانی می‌کردیم و بی‌پناهان را پناه می‌دادیم و از کودکان و زنان و مجروحان محافظت می‌کردیم.
هنوز بر سر زبان‌هاست که ما چگونه در دوران جنگ، وقتی هنوز سازمان‌های صلیب سرخ شکل نگرفته بود، برای درمان مجروحان دشمن پزشک می‌فرستادیم و همه بی‌گناهان و حتی درختان و حیوانات نیز چشم امید به جان‌فشانی‌های ما دوخته بودند.
اما زبان‌ها و قلم‌ها وارد جنگی شدند که وحشی‌گری و ددمنشی از سلاح‌های مرگبار پیشی گرفتند و دروغ بافتند و تهمت زدند؛ برخی را خوش‌نام و برخی را بدنام کردند، برخی مسائل را بزرگ جلوه دادند و برخی را کوچک، و از مرز افکار گوبلز نیز فراتر رفتند.
جنگ لبنان را می‌توان در درجه اول جنگ تبلیغاتی به شمار آورد.
در اثر این جنگ تبلیغاتی که میلیون‌ها و بلکه صدها میلیون برای آن هزینه شد و همه اندیشه‌ها و استعدادها را به خدمت گرفت، عقل‌ها و دل‌ها نیز به جنگ با یکدیگر پرداختند و در نهایت دست‌ها و جنگ‌افزارها نیز وارد این جنگ شدند و فاجعه و مصیبت به بار آمد.
از این رو ویرانی‌های روحی و روانی در کشور ما فراتر از ویرانی‌های مادی و نیز فراتر از شمار مجروحان و قربانیان است، و همین امر مسئولیت جدید و بزرگی بر رهبران و متفکران می‌گذارد که فراتر از مسئولیت‌های آنان پس از جنگ‌های کوچک جهانی است.
اکنون باید با استفاده از همان ابتکارات شگفت‌انگیز و با همان قدرت و توان اوضاع جنگ‌زده را اصلاح کنیم و با اراده و آزادی کامل از فضای آن خارج شویم.
نیروهای ویژه عرب نمی‌توانند وارد این عرصه‌های بزرگ در جنگ ما شوند.
این معضلات جز با عزم و اراده پولادین ما برای ساختن آینده خود و فرزندانمان برطرف نمی‌شود؛ عزم و اراده‌ای الهام‌گرفته از فداکاری مسیح(ع) و حسین(ع).
باید در اطلاعاتی که پیش از جنگ و در اثنای آن به ما داده شده بازنگری کنیم و روابط عمومی و خصوصی و نیز انتخاب دوست و دشمن و رهبران و هم‌پیمانان خود را دوباره ارزیابی کنیم.
باید با نو شدن سال هجری و میلادی ما نیز نو شویم و همان‌گونه که آن دو همزمان با هم نو شدند، ما نیز عقل و جان و معلومات و سخنان خود را در محافل و روزنامه‌ها و دیگر جاها به یک اندازه تازه کنیم.