بلاتکلیفی مناطق الحاقی به یاسوج؛ ابهام در نحوه هزینه کرد اعتبارات ارزش افزوده
شهر شدیم، اما هیچ فرقی نکرده است! این صدای مشترک مردمی است که در هشت روستای الحاق شده به شهر یاسوج، روزگار می گذرانند. جایی که وعده های آسفالت، پارک و سالن ورزشی در هیاهوی الحاق گم شده و شهروندان، نه در روستا تعریف می شوند و نه در شهر.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، در حالی که بیش از 6 ماه از الحاق رسمی هشت روستا و اراضی پیرامون آنها به مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد میگذرد، اما ساکنان این مناطق که پیشتر از خدمات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی رضایت نسبی داشتند، اکنون خود را در وضعیتی بلاتکلیف و برزخی میان روستا و شهر یافتهاند.
عدم ارائه خدمات زیربنایی و رفاهی مورد انتظار، همراه با ابهام در سرنوشت منابع مالی حاصل از این الحاق، به ویژه "ارزش افزوده" مناطق تازه پیوسته، موجی از نارضایتی عمیق را در میان حدود 130 هزار شهروند این مناطق دامن زده است.
مصوبه هیئت دولت در تاریخ 13 اردیبهشت ماه 1403، که با هدف گسترش کالبد شهر یاسوج و ارائه خدمات شهری به مناطق پیرامونی صورت گرفت، الحاق روستاهای سروک، تل خسرو علیا و سفلی، سرابتاوه علیا و سفلی، مادوان سفلی، مهریان، بلهزار و جدول غوره مهریان را به شهر یاسوج قانونی کرد.
این الحاق که از اول بهمن ماه 1403 به صورت رسمی اجرایی شد، با انتظار عمومی مبنی بر ارتقاء سطح خدمات، بهبود زیرساختها (مانند آب، برق، گاز، فاضلاب، آسفالت و معابر) و تسهیل دسترسی به امکانات شهری همراه بود.
اما به گفته بسیاری از ساکنان، نه تنها این انتظارات برآورده نشده، بلکه خدمات پیشین بنیاد مسکن نیز که رضایتبخش ارزیابی میشد، متوقف شده است و این وضعیت، انتقادات را متوجه مسئولان شهری و استانی کرده و این پرسش را مطرح ساخته که چرا الحاق، که قاعدتاً باید به بهبود وضعیت منجر شود، به عاملی برای تشدید مشکلات تبدیل شده است.
چراغ خاموش زیرساختها؛ از معابر غیراستاندارد تا فقدان فضاهای سبز و فرهنگی
اما آنچه که وضعیت را بحرانیتر میکند، شکاف عمیق در حوزه زیرساختها در این مناطق الحاقی است، ساکنان این روستاها که اکنون شهروند یاسوج محسوب میشوند، با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند:
بسیاری از خیابانها و کوچههای این مناطق فاقد استانداردهای لازم شهری، آسفالت مناسب، پیادهروهای استاندارد و روشنایی کافی هستند و این وضعیت، تردد شهروندان به خصوص سالمندان و کودکان را دشوار ساخته و ایمنی آنها را به خطر انداخته است.
برخلاف انتظار از یک منطقه شهری، این روستاها از کمبود شدید فضاهای سبز، پارکها و فضاهای تفریحی رنج میبرند و این مسئله بر کیفیت زندگی شهروندان، به ویژه در فصول گرم سال، تأثیر منفی گذاشته و فرصتهای تفریح و گذران اوقات فراغت را محدود کرده است.
مراکز فرهنگی، کتابخانهها، سالنهای ورزشی و حتی مدارس با استانداردهای شهری در این مناطق به ندرت یافت میشوند، این خلاء، دسترسی ساکنان به خصوص جوانان و نوجوانان به امکانات آموزشی و فرهنگی را محدود کرده و بر رشد اجتماعی و فرهنگی آنها سایه افکنده است.
اولویتبندی نامناسب؛ شورا و شهرداری در کدام سمت؟
نارضایتیها همچنین متوجه اولویتبندی نادرست مسئولان شهری است، بسیاری از ساکنان معتقدند که شورای شهر و شهرداری یاسوج توجه و سرمایهگذاری لازم را به این مناطق الحاقی که نیازمند توسعه زیرساختی فوری هستند، اختصاص نمیدهند و به نظر میرسد تمرکز اصلی بر پروژههای عمرانی در هسته مرکزی شهر یاسوج است، در حالی که مناطق الحاقی که جمعیت قابل توجهی را در خود جای دادهاند، در اولویتهای بعدی قرار گرفتهاند و این بیتوجهی، سوالات جدی را در مورد تعهد شهرداری به ارائه خدمات برابر به تمام شهروندان، فارغ از محل سکونتشان، ایجاد میکند.
ابهام در ارزش افزوده؛ محور اصلی انتقادات
در این میان، نارضایتیها عمدتاً بر محور عدم شفافیت در نحوه مدیریت و هزینه کرد ارزش افزوده مناطق الحاقی متمرکز شده است.
ارزش افزوده، مالیاتی است که انتظار میرود صرف بهبود زیرساختها و ارائه خدمات در همان مناطق گردد و اما در مورد یاسوج، پرسشهای کلیدی همچنان بیپاسخ ماندهاند تا جایی که گفته میشود بخشی از اعتبارات ارزش افزوده را برای پرداخت حقوق پرسنل شهرداری میکنند.
و مردم مصرانه خواهان شفاف سازی توسط کیوان آشنا به عنوان شهردار یاسوج هستند که چه اقدامات عملی و پروژههای زیربنایی مشخصی از زمان الحاق، با اولویتبخشی به معابر، فضای سبز و مراکز فرهنگی، در این هشت روستا و مناطق تابع آنها صورت گرفته است؟
و محل دقیق هزینه کرد منابع حاصل از ارزش افزوده این مناطق چیست و کدام پروژههای عمرانی و خدماتی را پوشش داده است؟
آیا نهادهای نظارتی مانند سازمان امور مالیاتی، روند جذب و مصرف این اعتبارات را با توجه به نیازهای مبرم زیرساختی این مناطق به دقت رصد کرده و گزارشهای مستندی در این زمینه منتشر شده است؟
پس از الحاق، چه تعداد نیروی جدید به ساختار شهرداری یاسوج اضافه شده و وضعیت پرداخت حقوق و بیمه آنها چگونه است، و آیا این استخدامها با توجه به نیازهای خدماتی این مناطق صورت گرفته؟
تعطیلی نهادهای محلی و جایگزینی نمایشی؟
نکته قابل تامل دیگر، تعطیلی دهیاریها و شوراهای اسلامی روستاهای الحاق شده است، این نهادها که پیش از الحاق، پل ارتباطی مردم با حاکمیت و مجری برخی خدمات محلی بودند، اکنون دیگر فعالیتی ندارند و در عوض برخی از مسئولان سابق دهیاریها به سمتهای مدیریتی در شهرداری منصوب شدهاند، اما این تغییرات ظاهراً به معنای ارائه خدمات جدید یا تعریف پروژههای عمرانی نبوده و بیشتر جنبه اداری و پر کردن ساختار را داشته است.
این اقدام، این گمانه را تقویت کرده که شاید هدف اصلی از این الحاق، نه خدمترسانی به مردم و رفع نیازهای زیرساختی آنها، بلکه جذب منابع مالی برای پوشش هزینههای جاری و حقوق کارکنان شهرداری یاسوج از محل ارزش افزوده مناطق الحاقی بوده است.
سکوت مسئولان ارشد و بیخبری از وضعیت میدانی؟
این گزارش همچنین این سوال را از معاون عمرانی استاندار و مدیرکل امور شهری و شوراهای استانداری کهگیلویه و بویراحمد مطرح میکند که آیا آنها از واقعیتهای میدانی در مناطق الحاقی از جمله معابر غیراستاندارد، فقدان فضاهای سبز و فرهنگی، و اولویتبندی نامناسب توسط شهرداری، اطلاع دقیقی دارند؟
آیا این وضعیت، حق مسلم حدود 130 هزار شهروند الحاق شده به شهر یاسوج نیست که حداقل از خدمات ناچیز گذشته نیز محروم نمانند و زیرساختهای اساسی آنها توسعه یابد؟
در نهایت، عدم وجود یک سیستم سندرسی و حسابرسی قوی و مستقل در شهرداری یاسوج، به این ابهامات دامن میزند.
گفته میشود شهرداری فاقد نیروی حسابرس داخلی متخصص است و فرآیند سندرسی جامع و دقیقی بر عملکرد مالی آن صورت نمیگیرد و این خلاء قانونی و اجرایی، این نگرانی را افزایش میدهد که منابع مالی به ویژه اعتباراتی که از مناطق الحاقی جذب میشود، ممکن است بدون توجه به نیازهای مبرم زیرساختی و توسعهای این مناطق، بدون نظارت کافی هزینه گردد.
صدای مردم؛ از وعدههایی که شنیده نشد تا آرزوی یک زندگی شهری معمولی
مردم هشت روستای الحاق شده به شهر یاسوج، هر کدام با دغدغهها و تجربههای خود، از وضعیت موجود گلایه و آنچه در زیر میآید، خلاصهای از صحبتهای تعدادی از این شهروندان است که در بازدید میدانی و گفتوگو با آنها به دست آمده است.
خانم احمدی، ساکن روستای مهریان (اکنون منطقه مهریان) میگوید: ما وقتی روستا بودیم، حداقل میدونستیم از بنیاد مسکن چه خدماتی میگیریم، الان که جزو شهر شدیم، فقط اسم شهر رو یدک میکشیم!
نه آسفالتی درست و حسابی داریم، نه پیادهرویی که آدم بتونه راحت راه برود.
بچههامون تو گل و لای بازی میکنند.
میگفتن شهر میشویم، خدمات بهتر میگیریم.
پس کجاست؟
انگار نه انگار که ما هم جزو یاسوج هستیم.
آقای کریمی، از ساکنان تل خسرو نیز از شهرداری یاسوج دل پری دارد و میگوید: از وقتی الحاق شدیم، یه جورایی انگار نه روستا هستیم و نه شهر.
نه دهیاری جوابگوست، نه شهرداری به ما سر میزند، همین خیابان اصلی ما رو ببینید، پر از چاله چوله است.
میگن بودجه نداریم، ولی از اون طرف میشنویم که برای جاهای دیگه شهر بودجه دارند.
ما فقط دلمان میخواهد حداقل مثل بقیه نقاط شهر از امکانات اولیه مثل معابر مناسب برخوردار باشیم.
خانم رضایی، مادر دو کودک ساکن سرابتاوه نیز افزود که جایی برای بازی بچهها از جمله پارک و فضای سبز نداریم و هر وقت میخواهیم بچهها برای تفریح ببریم باید کلی هزینه متحمل شویم تا به مرکز شهر یاسوج برویم و واقعیت امر بعد از چند ماه الحاق، هنوز هیچ تغییری احساس نکردیم.
حتی فکر کردن به اینکه یک کتابخانه یا یک مرکز فرهنگی اینجا داشته باشیم، دور از ذهن شده و ما هم حق داریم از امکانات فرهنگی و تفریحی شهر استفاده کنیم.
آقای محمدی، از بزرگان روستای مادوان سفلی به تسنیم گفت: الحاق، قرار بود باعث رونق و آبادانی شود اما الان فقط بلاتکلیفی رو برای ما آورده است.
قبلاً با شورای روستا حرف میزدیم و مشکلات را پیگیری میکردیم.
الان معلوم نیست باید به کی مراجعه کنیم.
شهرداری اصلا انگار ما را نمیبیند و خبری از تحقق وعدههای خدمات شهری نیست و واقعیت نگران هستیم که این الحاق فقط به ضرر ما تمام شود و از همه چیز عقب بیفتیم.
یکی از جوانان ساکن در یکی از مناطق الحاق شده به شهر، ضمن ابراز گلایه از فقدان امکانات ورزشی در منطقه خود، اظهار داشت: در این منطقه، نه سالن ورزشی مناسبی وجود دارد و نه حتی یک زمین فوتبال استاندارد.
این وضعیت جوانان منطقه را با چالش گذران اوقات فراغت مواجه ساخته است؛ به طوری که یا ناگزیر به ماندن در خانه هستند یا باید هزینههای رفت و آمد به مرکز شهر را متقبل شوند.
وی خاطرنشان کرد: انتظار ما از شهرداری این است که به این قشر از جامعه نیز توجه ویژه مبذول داشته و امکان بهرهمندی از فضاهای ورزشی در همین منطقه را فراهم آورد.
با توجه به اینکه اکنون جزو محدوده شهری محسوب میشویم، این انتظار برای برخورداری از امکانات، بیش از پیش تقویت شده است.
این گزارش چالشی، ضرورت پاسخگویی شفاف و فوری مسئولان استانی و شهری را برجسته میسازد تا مشخص شود سرنوشت خدمات وعده داده شده به مناطق الحاقی، به ویژه در حوزه توسعه زیرساختها، ایجاد فضاهای سبز و فرهنگی، و اصلاح معابر و همچنین منابع مالی حاصل از آنها به کجا خواهد انجامید و چگونه میتوان اعتماد از دست رفته ساکنان این مناطق را بازگرداند.
با وجود پیگیریهای انجام شده میلاد فرخان مدیرکل امور مالیاتی کهگیلویه و بویراحمد، کیوان آشنا شهردار یاسوج و سید هدایت الله اکبری رئیس شورای شهر حاضر به پاسخگویی نشدند.
انتهای پیام /