دزد حرفهای چگونه اموال توریستهای خارجی را غارت میکرد؟
سردسته باند سارقان سابقهداری که تحت عنوان مامور، اغلب از خارجیها سرقت میکردند، انگیزه خود از اقدامات مجرمانه را مهاجرت به کانادا اعلام کرد.

سردسته باند سارقان سابقهداری که تحت عنوان مامور، اغلب از خارجیها سرقت میکردند، انگیزه خود از اقدامات مجرمانه را مهاجرت به کانادا اعلام کرد.
کد خبر: 726819 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۸ ۰۸:۱۲:۳۲
سردسته باند سارقان سابقهداری که تحت عنوان مامور، اغلب از خارجیها سرقت میکردند، انگیزه خود از اقدامات مجرمانه را مهاجرت به کانادا اعلام کرد.
به گزارش سایت جنایی، مرد ۴۷ سالهای که مغز متفکر این باند سه نفره است خود را تحصیلکرده معرفی میکند و میگوید: «در میانسالی رویای رفتن به کانادا برای ادامه تحصیل را داشتم، اما با شغلهای خودم نمیتوانستم پول لازم را فراهم کنم.» در ادامه مصاحبه با این متهم را بخوانید:
*شگردتان برای سرقت به چه صورت بود؟
ما دو شگرد برای سرقت داشتیم.
*هر دو را توضیح بده.
یکی از شگردها به این صورت بود که به سراغ توریستهای خارجی میرفتیم که به تازگی وارد ایران شده بودند.
جلویشان را میگرفتیم و خودمان را مامور معرفی میکردیم.
بعد هم همه دلار و یورو و هر ارز خارجی را که داشتند، به بهانه بازرسی کیف برمیداشتیم.
اما وانمود میکردیم همه چیز حتی ارزشان را داخل کیف گذاشتهایم، در حالی که کیف را بدون ارز تحویلشان میدادیم.
شگرد دوممان هم این بود که سراغ صرافها یا طلافروشها میرفتیم.
مثلا در یک مورد یک میلیارد و 800 میلیون تومان با دزدیدن سه سرویس طلا سرقت کردیم.
*در مورد صرافها و طلافروشیها به چه بهانهای سرقت میکردید؟
شگرد سرقت از صرافی و طلافروشی هم به همین صورت بود.
داخل خودرو می نشستیم و به طلافروش میگفتیم گزارش شده که شما سکه غیرقانونی ضرب میکنید و بعد هم به همین بهانه میخواستیم برای بررسی، طلا و ارز را داخل ماشین ما بیاورد، بعد هم هرچه بود را میگرفتیم و فرار میکردیم.
*خارجیهایی که از آنها سرقت کردهاید ،اتباع چه کشورهایی هستند؟
از خیلی کشورها، چینی، هندی، اسپانیایی، کویتی، ازبکستانی، تاجیکستانی و ارمنی و خلاصه اهل هرجایی بودند برای ما خیلی فرق نداشت.
*شکات مدعی هستند که به زبان انگلیسی و عربی تسلط داشتی؟
تسلط آنچنانی که نه، اما بلد بودم و در شگردم براع اتباع و توریستها از آن استفاده میکردم تا اعتماد آنها را جلب کنم.
*خودروهایی که برای استفاده میکردید، خودروهای خودتان بود؟
خودروها برای خودمان بود، اما پلاکها سرقتی بود.
*پلاکها را از کجا سرقت میکردید؟
از خودروهایی که در خیابانهای خلوت پارک شده بودند، برمیداشتیم.
*از کجا میفهمیدید چند وقت است ماشین پارک است؟
از روی گرد و خاک و مقدار باد لاستیک ماشین.
*وسایل و ابزار سرقت را کجا نگه میداشتید؟
پلاکهای سرقتی و وسایلمان را بعد از اینکه از تهران خارج شدیم در کانال آبهای سطحی کنار اتوبان جاساز میکردیم که اگر پلیس به ما شک کرد در بازرسی از خودرو مدرک جرمی نباشد.
*چه شد این ایده به ذهنت رسید؟
همه ما سابقه داریم.
اما اولین باری که تصمیم به سرقت گرفتم به این دلیل بود که خودم به دام سارقان گرفتار شده بودم.
*چطور اتفاق افتاد؟
ماجرا از این قرار بود که گوشی موبایلی را قسطی خریده بودم، سارقی تحت عنوان مامور گوشی را از من سرقت کرد و بعد از آن من هم برای سرقت از این شیوه استفاده کردم.
*تحصیلاتت چقدر است؟
لیسانس دارم.
لیسانس علوم ارتباطات.
میخواستم برای ادامه تحصیل به کانادا بروم و در آنجا مقطع دکترا را بخوانم.
اما اعتیاد زندگیم را تباه کرد.
*الان پشیمانی؟
ای کاش هر دو دستم را قطع میکردند و دور سرقت نمیرفتم.
میخواهم توبه کنم و دور کار خلاف را خط بکشم.
میخواستم برای رفتن به کانادا پول جمع کنم که این طور شد.
*شاکیها میگویند که به آنها کارت شناسایی ماموران را نشان میدادید؟
کارت جعلی نبود.
پیدا کرده بودیم و طعمهها هم خیلی دقت نمیکردند که بخواهند عکس را بشناسند.