خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

سه شنبه، 07 مرداد 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

عاشق اینترنتی زن میانسال را طعمه نقشه پلیدش کرد

اعتماد | همه | سه شنبه، 07 مرداد 1404 - 08:52
زنی که فریب یک عشق اینترنتی را خورده است، داستان زندگی‌اش را بازگو کرد.
پسرم،زندگي،قلبم،نعمت،مرا،احساس،خانه،شركت،مجردي،خواستگاري،خلي ...

کد خبر: 726625 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۷ ۰۸:۴۵:۵۵
وقتی همه خواهرانم ازدواج کردند، زمزمه های خواستگاری از من در خانه پیچید.
طولی نکشید که پسرهمسایه در قلبم جای گرفت و رضایت خانواده ام را نیز به همراه داشت.
خلاصه با برگزاری مراسم عقدکنان بهترین دوران زندگی ام آغاز شد.
حسن مرد نیکوسرشت و مهمانی بود که عاشقانه مرا دوست داشت.
یک سال بعد زیبایی های دوران نامزدی به زندگی مشترکمان گره خورد اما هنوز پسرم را باردار بودم که طوفان سهمگین سرطان بهار زندگی ام را درهم کوبید، به گونه ای که آزمایش های پزشکی سرطان خون شوهرم را فریاد زدند و ...
به گزارش روزنامه خراسان، زن ۴۵ ساله با بیان این ماجرا ادامه داد در حالی که دنیا روی دیگرش را به من نشان می داد، حال همسرم رو به وخامت می گذاشت.
در این شرایط پسرم به دنیا آمد و نور امیدی در قلبم تابیدن گرفت.
ولی بالاخره آن روز سیاه فرا رسید و من در ۲۱ سالگی داغ تنهایی را با همه وجودم احساس کردم.
برای گذران زندگی در یک شرکت خصوصی مشغول کار شدم تا فرزندم را به سرو سامان برسانم، اما چند سال بعد مدیر شرکت به من نزدیک شد و یک بار دیگر احساس عاطفی قلبم را درنوردید.
به همین خاطر به خواستگاری «نعمت» پاسخ مثبت دادم چراکه احساس می کردم در کنار او خوشبخت خواهم شد ولی خیلی زود متوجه خوشگذرانی ها و عیاشی های نعمت شدم .
او یک خانه مجردی در بولوار رسالت مشهد اجاره کرده بود و دیگر توجهی به من نداشت.
در این شرایط شرکت هم ورشکست شد و او میزهای کاری اش را به همان خانه مجردی اش برد.
وقتی روزگارم به این جا رسید.
تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی کرده ام؛ بنابراین در حالی که به شدت شاهد افسردگی پسرم بودم، مهریه ام را بخشیدم و از «نعمت» طلاق گرفتم.
حالا دیگر تصمیم داشتم فقط پسرم را بزرگ کنم و شاهد موفقیت های او باشم اما در حالی که پسرم به سن جوانی رسیده بود، اشتباه بزرگ تری را مرتکب شدم.
چند ماه قبل هنگامی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام پرسه می زدم، فریب چرب زبانی های «خلیل» را خوردم که خودش را عاشق و شیفته من نشان می‌داد.
فکر می کردم مرد رویاهایم را پیدا کردم اگر چه او ۱۵ سال از من کوچک‌تر بود اما با هزینه های من به مسافرت می رفتیم و رویای یک زندگی شیرین را در سرم می پروراندم.
به پیشنهاد او ۱۵۰میلیون تومان وسایل زندگی خریدم و به منزل پدر«خلیل» بردم تا منزل مناسبی را اجاره کنیم ولی یک هفته بعد او مرا در لیست سیاه قرار داد و تماس هایم را پاسخ نمی داد.
وقتی با شماره ناشناس تماس گرفتم خیلی راحت مدعی شد با من کاری ندارد و لوازم را پس نمی دهد.
دیگر تحمل شکست عشقی را نداشتم.
این بود که با خوردن تعدادی قرص و در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زدم که پسرم متوجه شد و مرا نجات داد اما ای کاش ...
با دستو رویژه سرهنگ آرش ایرانمنش(رئیس کلانتری شهرک فراجای مشهد) بررسی های روان شناختی و اقدامات مشاوره ای برای رهایی این زن جوان از تالمات روحی و روانی در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
بر اساس ماجراهای واقعی در زیرپوست شهر