بقائی: ایران تحت فشار از حقوق هستهای خود نخواهد گذشت - تسنیم
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در مصاحبه با یک نشریه آلمانی تاکید کرد: ایران تحت فشار از حقوق هسته ای خود نخواهد گذشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، اسماعیل بقائی سخنگوی وزارت خارجه کشورمان در مصاحبه با مجله آلمانی اشترن با اشاره به حسن نیت ایران در مذاکرات هستهای، خروج یکجانبه آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپا به تعهداتشان را عامل تشدید بیاعتمادی خواند.
همچنین، فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر حرام بودن ساخت سلاح هستهای را دلیل روشن پایبندی ایران به برنامه صلحآمیز هستهای دانست.
وی تأکید کرد که ایران تحت فشار از حقوق هستهای خود نخواهد گذشت و خواستار پاسخگویی اروپا به نقض قوانین بینالمللی شد.
متن کامل مصاحبه مجله اشترن با سخنگوی وزارت خارجه که پیش از مذاکرات استانبول انجام شده، در پی میآید:
اشترن: جناب آقای دکتر بقائی از وقتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزارم.
فرصتی مغتنم فراهم شده است تا درباره مواضع و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران در این لحظه حساس و در آستانه نخستین دور از مذاکرات پس از جنگ، گفتگو کنیم.
اما پیش از پرداختن به روند مذاکرات، ناگزیرم به موضوعی بسیار تازه بپردازم؛ موضوعی که تنها چند ساعت پیش در صدر اخبار قرار گرفت: دونالد ترامپ در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی تروث سوشیال اعلام کرد که در صورت لزوم، ایالات متحده مجدداً به تأسیسات هستهای ایران حمله خواهد کرد.
این در حالی است که آقای دکتر عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است که برنامه هستهای کشور در جریان جنگ، آسیبهای قابل توجهی متحمل شده است؛ اما بهنظر میرسد این مواضع، دولت آمریکا را قانع نکرده است.
ارزیابی شما از اظهارات اخیر دونالد ترامپ چیست؟
سخنگو: میدانم که این اظهارات در واکنش به مصاحبه اخیر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با شبکه فاکس نیوز بوده است.
بهصراحت بگویم که چنین اظهاراتی مشمئز کننده و خطری جدی برای اصل حاکمیت قانون در عرصه بینالمللی محسوب میشود.
تکرار تهدید به حمله، آشکارا در تضاد با اصول بنیادینی است که کشورهایی نظیر آلمان به آن باور دارند؛ همان اصل بنیادینِ «دیگر هرگز».
بنابراین، اکنون برای همگان روشن است که اقدامات و رویکردهای دولت ایالات متحده، در تضاد کامل با حقوق بینالملل، منشور ملل متحد و نظام منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) قرار دارد.
باید به یاد داشته باشیم که ایالات متحده نهتنها یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد است که مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی را بر عهده دارد، بلکه یکی از سه امین اصلی معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) نیز محسوب میشود.
از اینرو، واشینگتن باید در قبال حاکمیت قانون بینالمللی مسئولانه عمل کند، نه آنکه در مسیر تضعیف آن گام بردارد.
موضع جمهوری اسلامی ایران در این زمینه کاملاً روشن است: در برابر هرگونه تجاوز یا اقدام خصمانه از سوی هر طرفی، در اعمال حق ذاتی دفاع از خود، هیچگونه تردیدی به خود راه نخواهد داد.
اشترن: من فقط چند روزی است که در ایران هستم، اما آنچه بهدفعات از سوی اقشار مختلف مردم شنیدهام، بیانگر نگرانی مشترک آنان از این بابت است که جنگ دوازده روزه تنها پیشدرآمدی برای حملات قریبالوقوع و گستردهتر باشد.
این در حالی است که ریاستجمهوری و وزارت امور خارجه ایران بهصراحت و بهطور مکرر از ضرورت بازگشت به مسیر دیپلماسی بلافاصله پس از پایان جنگ حمایت کردهاند.
آیا در چنین شرایطی، دیپلماسی واقعاً شانسی دارد؟
سخنگو: در دو دهه گذشته، جمهوری اسلامی ایران همواره بر دیپلماسی و گفتوگو بهعنوان مسیر متمدنانه و مبتنی بر حقوق بینالملل برای حل اختلافات پایبند بوده است.
حملهای که در میانه روند دیپلماتیک صورت گرفت، حامل پیام مهمی بود.
امروز دیگر نباید هیچ تردیدی نسبت به حسن نیت و جدیت ایران برای پاسخگویی به هرگونه نگرانی واقعی یا ادعایی درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای کشور وجود داشته باشد.
حقیقت آن است که کسانی که به دنبال جنگ و حمله به ایران هستند، نگران برنامه هستهای ایران نیستند؛ بلکه این برنامه را بهانهای برای پیشبرد اهداف سیاسی و نظامی خود قرار دادهاند.
این مسئله برای مردم ایران کاملاً روشن است.
همه میدانند که قرار بود دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط برگزار شود، اما تنها دو روز پیش از آن، حملهای از سوی رژیم اسرائیل علیه ایران صورت گرفت.
این اقدام، بهوضوح گویای تقسیم وظایف میان ایالات متحده و اسرائیل بود.
اینکه اسرائیل بتواند چنین عملیاتی را بدون حمایت یا هماهنگی قبلی با ایالات متحده انجام داده باشد، غیرقابل تصور است.
بدیهی است که هیچکس خواهان جنگ نیست.
نگرانی مردم نسبت به تکرار حمله 13 ژوئن قابل درک است، اما در عین حال، ملت ایران در دفاع از سرزمین خود، متحدانه ایستادهاند و به رهبری و دولت خویش اعتماد کامل دارند.
ملت ما با چشم خود دیدند که دولتشان مسئولانه و در چارچوب دیپلماسی عمل کرده است، بر سر میز مذاکره حضور یافته و حسن نیت نشان داده است.
اما این طرف آمریکایی بود که دیپلماسی را قربانی کرد و با دادن چراغ سبز به اسرائیل برای تخریب میز مذاکره، به آن خیانت ورزید.
اشترن: مقامات ایران همیشه بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای تأکید دارند، اما همین موضوع، محل تردید در میان افکار عمومی و نخبگان سیاسی غربی است؛ بهویژه بهدلیل اقداماتی چون غنیسازی تا سطح 60 درصد.
این امر باعث شده سطح اعتماد بسیار پایین باشد.
سخنگو: ریشه این بیاعتمادی را باید در کارزارهای اطلاعات نادرست و تبلیغات هدفمند رژیم اسرائیل جستوجو کرد.
به یاد داشته باشید، نخستینبار در سال 1984 بود که اسرائیل مدعی شد ایران با همکاری آلمان در حال ساخت سلاح هستهای است.
اکنون، در سال 2025، پس از گذشت 41 سال، هنوز همان ادعاهای بیاساس را تکرار میکنند.
اگر به گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهعنوان نهاد ناظر سازمان ملل متحد و مسئول رصد برنامه های هسته ای اعضا اعتماد دارید، کافی است به گزارشهای اخیر آن مراجعه کنید.
آیا حتی یک گزارش وجود دارد که بیانگر انحراف برنامه هستهای ایران از مسیر صلحآمیز باشد؟
پاسخ منفی است.
حتی در تازهترین گزارش نیز هیچ اشارهای به انحراف یا تخطی از تعهدات نشده است.
صرفاً به سوالاتی تاریخی اشاره شده که مربوط به 25 سال پیش است و ایران نیز در سال 2015، هنگام انعقاد برجام، به آنها پاسخ داده بود.
با این حال، اسرائیل با ارائه مدارک مشکوک به آژانس، تلاش کرده است این پروندهها را مجدداً باز کند، بیآنکه شواهد قابل اتکایی دال بر انحراف وجود داشته باشد.
وظیفه آژانس این است که از صلحآمیز بودن برنامه هستهای اعضا اطمینان حاصل کند؛ نه آنکه در مورد سطح غنیسازی اورانیوم نظر بدهد.
بنابراین، از منظر حقوقی، غنیسازی تا سطح 60 درصد برای اهداف غیرنظامی، تخلف محسوب نمیشود.
دغدغه شما را درک میکنم، اما لازم است تأکید کنم که هدف ایران از این سطح از غنیسازی، صلحآمیز بوده است.
نکته دوم اینکه جمهوری اسلامی ایران بهطور کامل به تعهدات خود ذیل برجام پایبند بود، تا زمانی که در سال 2018، دولت وقت ایالات متحده بهصورت یکجانبه از توافق خارج شد.
یک سال بعد، یعنی در 2019، زمانی که سه کشور اروپایی طرف برجام نیز در ایفای تعهدات خود و جبران خروج آمریکا ناکام ماند، ایران مطابق با بند 36 برجام که امکان کاهش تعهدات را در صورت عدم پایبندی طرف مقابل پیشبینی کرده است، اقدام به کاهش برخی تعهدات خود نمود.
تمام اقدامات انجامشده، در چارچوب متن و روح توافق بوده و بارها اعلام کردهایم که در صورت بازگشت طرفهای دیگر به تعهدات خود، ما نیز بهطور کامل به وضعیت پیش از سال 2019 بازخواهیم گشت.
متأسفانه، طرف مقابل در اجرای این وعدهها ناکام ماند.
اشترن: شما اشاره کردید که غنیسازی 60 درصدی با اهداف صلحآمیز انجام میشود، اما همانطور که میدانید، در اروپا و ایالات متحده نگرانی گستردهای وجود دارد مبنی بر اینکه این سطح از غنیسازی، از نظر فنی تنها یک گام با تولید سلاح هستهای فاصله دارد.
در همین حال، نظرسنجیهایی در ایران منتشر شدهاند که نشان میدهند حمایت عمومی از ساخت سلاح هستهای به بالاترین میزان خود رسیده و در برخی موارد به حدود 70 درصد میرسد.
در کنار درخواستهایی که برای بهرهگیری از ابزار دیپلماسی مطرح است، شاهد آن هستیم که برخی فرماندهان بلندپایه نظامی و سیاسی نیز خواستار گسترش برنامه موشکی و اتخاذ مواضعی سختگیرانهتر بهجای ادامه مسیر دیپلماتیک شدهاند.
با توجه به اینکه مواضع شما، دکتر عراقچی و رئیسجمهور با دیدگاههای برخی مقامات ارشد نظامی متفاوت است، پرسش این است که سطح اختلاف داخلی درباره مسیر پیشرو تا چه اندازه جدی است؟
و آیا بهنظر شما، این احتمال وجود دارد که ایران در شرایط فعلی تصمیم به بازنگری در دکترین هستهای خود و حرکت بهسمت تولید سلاح هستهای بگیرد؟
سخنگو: دو نکته را باید در این زمینه مطرح کنم.
نخست آنکه، آیا نظرسنجیهای مشابهی را درباره ترکیه ملاحظه کردهاید؟
پیش از جنگ اخیر با ایران کمتر از 50 درصد از مردم ترکیه از دستیابی به سلاح هستهای حمایت میکردند، اما امروز این رقم به حدود 75 درصد رسیده است.
این تحول نشان میدهد که کل منطقه از احتمال گسترش جنگهای بی پایان توسط رژیم اسرائیل علیه همسایگان خود عمیقاً نگران است.
بنابراین، پرسش اصلی باید متوجه سیاستگذاران آمریکایی و اسرائیلی باشد؛ آنانی که به کل منطقه این پیام را میدهند که هیچ مرز و محدودیتی برای جنگ و تجاوز نمیشناسند.
درخصوص ایران، واقعیت این است که مردم بهشدت ناامید شدهاند، برخی حتی از عملکرد دولت ( در موضوع هسته ای) انتقاد دارند، و این پرسش در میان آنان رواج یافته که دستاورد پایبندی بلندمدت ایران به NPT و دیپلماسی چه بوده است؟
معاهده عدم اشاعه نتوانست از ما محافظت کند.
منشور سازمان ملل متحد و کلیت نظام حقوق بینالملل نیز نتوانستند ایران را در برابر این تجاوز حفظ کنند.
اینها پرسشهایی جدی هستند که در میان افکار عمومی ما مطرح میشوند.
اما از منظر موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران، باید به یکی از اصول بنیادین خود اشاره کنیم که متأسفانه در رسانهها و محافل فکری غربی بهاندازه کافی درک و در نظر گرفته نشده است.
ما دارای فتوایی بسیار مهم و معتبر از رهبر معظم انقلاب اسلامی هستیم که مبتنی بر ارزش های اصولی اسلامی و ملی ماست.
بر اساس این فتوا، ساخت سلاحهای کشتار جمعی، از جمله سلاح هستهای، حرام است.
این فتوا نهتنها جنبه نظری دارد، بلکه ما آن را در عمل نیز ثابت کردهایم.
در طول هشت سال جنگ تحمیلی با صدام حسین، که از حمایت کامل قدرتهای غربی برخوردار بود، ایران هرگز از سلاحهای کشتار جمعی استفاده نکرد، با وجود آنکه مورد حملات شیمیایی قرار گرفت.
فراموش نکنید که آلمان یکی از کشورهایی بود که مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت سلاحهای شیمیایی را در اختیار رژیم صدام قرار داد.
با این حال، ایران نهتنها اقدام متقابلی نکرد، بلکه به اصول انسانی و اسلامی خود پایبند ماند.
اگر ارادهای برای ساخت سلاح هستهای در جمهوری اسلامی ایران وجود داشت، نه تنها انگیزه، بلکه امکانات آن نیز فراهم بود.
ما قربانی حملات شدیم، تأسیسات هستهایمان را نابود کردند، سالها تحریم شدید را تحمل کردیم، اما هرگز از زبان مسئولان عالیرتبه—نه رهبری، نه رئیسجمهور، نه وزیر امور خارجه—حتی تهدیدی مبنی بر ساخت سلاح هستهای مطرح نشده است.
این رویکرد، گویای پایبندی یک ملت به اصول است.
البته ما درک میکنیم که مردم دچار یأس و ناامیدی شدهاند.
یکی از پیامدهای مستقیم این حملات غیرقانونی و بیپروا، تصویب قانونی از سوی مجلس شورای اسلامی بود که بهموجب آن، همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و معاهده NPT به حال تعلیق درآمد.
زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که یکی از بهانههایی که اسرائیل و ایالات متحده برای توجیه حمله به ایران مطرح کردند، استناد به گزارش اخیر آژانس بود.
در حالی که این گزارش و حتی قطعنامه شورای حکام آژانس هیچگونه مبنای حقوقی برای آغاز جنگ علیه کشوری که عضو NPT است، فراهم نمیکند.
با این وجود، اسرائیل از این گزارشها بهعنوان دستاویزی سوءاستفاده کرد تا حمله علیه ایران را مشروع جلوه دهد.
اشترن: چند روز دیگر، نخستین دور مذاکرات پس از جنگ با سه کشور اروپایی عضو برجام در استانبول برگزار خواهد شد.
این گفتوگوها در سطح معاونان وزرای امور خارجه انجام میگیرد.
این تصمیم بنا به درخواست چه طرفی اتخاذ شده؟
و آیا چنین سطحی از مذاکرات نشاندهنده بیاعتمادی موجود است که بهجای وزیر امور خارجه، معاون در مذاکرات شرکت میکند؟
سخنگو: خیر، این موضوع طبیعی است.
از نظر شکل و سطح مذاکرات، چنین روندی کاملاً متداول است، چراکه ما به طور معمول با سه کشور اروپایی عضو برجام و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سطح معاونان وزیر گفتوگو میکنیم، زیرا این سطح از مذاکرات بیشتر ماهیتی فنی و کارشناسی دارد.
بنابراین، چنین ترتیبی غیرعادی نیست.
فراموش نکنید که حتی در اوج جنگ نیز، آقای عراقچی با همتایان خود در ژنو رایزنیهایی داشت.
از این رو، ملاقات دیپلماتها در این سطح امری معمول تلقی میشود.
اما از حیث محتوایی، معتقدم دور آتی مذاکرات با دورههای پیشین متفاوت خواهد بود.
زیرا میان ایران و سه کشور اروپایی شکاف عمیق و جدی در زمینه اعتماد وجود دارد.
من در اینجا درباره ایران و آمریکا صحبت نمیکنم، چراکه سطح بیاعتمادی میان تهران و واشنگتن حتی کمتر از صفر است.
البته این ایران نبود که موجب شکلگیری این بیاعتمادی شد.
به باور من، سه کشور اروپایی در این زمینه بسیار به ملت ایران بدهکارند.
اجازه دهید کمی بیشتر توضیح دهم؛ از زمان آغاز مذاکرات با اروپاییها، به خاطر دارید که خاویر سولانا نخستین مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود که در سال 2013 وارد گفتوگو با ایران شد.
پس از او، خانم اشتون و سپس خانم موگرینی این مسئولیت را برعهده گرفتند.
ایران این فرصت را در اختیار اروپاییها قرار داد تا خود را بهعنوان شریک قابل اعتماد در مذاکرات بینالمللی اثبات کنند.
بهگمان من، از زمان توافق ماستریخت در سال 1998 تاکنون، برجام تنها دستاورد ملموس و واقعی سیاست خارجی مشترک اروپا به شمار میرود.
بنابراین، ما به اروپاییها اعتماد کردیم.
اروپاییها نیز نقش مثبتی ایفا کردند و توانستند بهعنوان پل ارتباطی میان ایران و آمریکا عمل کنند.
این مدل همکاری میتوانست در سایر زمینهها نیز تکرار شود.
اما چه اتفاقی افتاد؟
در سال 2018، آمریکا از برجام خارج شد، و اروپاییها از ما خواستند که واکنش متقابل نشان ندهیم، اقدام تلافیجویانه انجام ندهیم، از توافق خارج نشویم، و قول دادند که خروج آمریکا را جبران خواهند کرد.
بهیاد داشته باشید که برجام توافقی میان ایران از یکسو و سه کشور اروپایی بههمراه چین و روسیه از سوی دیگر بود.
بنابراین، این کشورها بهطور جمعی یک طرف توافق را تشکیل میدادند.
بهطور منطقی، چنانچه یک طرف توافق به تعهدات خود پایبند نمیماند، سایر اعضا باید خلأ ایجادشده را جبران میکردند، اما در این زمینه شکست خوردند.
ما یک سال تمام منتظر ماندیم.
با آغاز دوره ریاست جمهوری آقای بایدن نیز، اروپاییها همچنان از ایفای وظایف خود سرباز زدند.
به باور من، نقطه عطف فروپاشی یا تضعیف اعتماد، پس از تجاوز مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران بود.
حداقل انتظاری که ایران داشت، آن بود که اروپاییها به اصول بنیادین مورد ادعای خود پایبند بمانند، چراکه همواره خود را مدافع حاکمیت قانون معرفی کردهاند.
بر مبنای همین اصول، انتظار میرفت که حمله اسرائیل و آمریکا به ایران را بهعنوان اقدامی غیرقانونی آشکارا محکوم کنند اما چنین نکردند.
در مورد آلمان، متأسفانه باید گفت که مقامات آلمانی حتی تلاش کردند این تجاوز را توجیه کنند، که برای مردم ما بسیار رنجآور و خشمبرانگیز بود.
در مورد فرانسه و بریتانیا نیز وضع بهتر نبود.
با این حال، آلمان که همواره در تاریخ خود نقش سازندهتری ایفا کرده است، نباید در موقعیتی قرار میگرفت که مقامات آن به توجیه جنایات جنگی اسرائیل بپردازند.
شما در ایران حضور داشتهاید؛ احتمالاً از زندان اوین بازدید کردهاید که بیش از 70 نفر در آن کشته شدند.
اکنون، مردم ایران این جنایات، کشتارها و این اقدامات جنگی را بخشی از «کارهای کثیف» آلمان تلقی میکنند، به همین دلیل است که میگویم دور بعدی مذاکرات احتمالاً دشوارتر خواهد بود، چراکه دیپلماتهای ما در پی دریافت توضیحاتی خواهند بود.
این سبکترین واژهای است که برای توصیف انتظار ایران از همتایان اروپایی میتوان بهکار برد.
وقتی یک تجاوز آشکار رخ میدهد و منشور سازمان ملل زیر پا گذاشته میشود، شما کجا ایستادهاید؟
طرف متجاوز را میگیرید؟
سکوت میکنید؟
یا حداقل آن اقدام را محکوم میکنید؟
اشترن: اما آیا واقعاً هدف از برگزاری مذاکرات استانبول همین اتهامزنیهای متقابل است؟
سخنگو: خیر، این اتهامزنی متقابل نیست.
اگر قرار باشد ایران با حسن نیت وارد گفت و گو با اروپایی ها شود، آنها باید خود را به عنوان مذاکره کنندگان قابل اعتماد معرفی کنند.
ما با آمریکا صرفا درباره مسائل هستهای گفتگو کردهایم، اما با اروپاییها درباره مسائل بسیاری دیگر هم صحبت کردهایم؛ نه فقط درباره برنامه هستهای، بلکه درباره مسائل منطقهای، دوجانبه و بینالمللی.
اما به باور من، درخواست توضیح و تصحیح مواضع اروپایی ها، مطالبهای منطقی است.
طبیعتاً تمرکز اصلی مذاکرات بر موضوعات هستهای و رفع تحریمها خواهد بود.
این انتظاری است که ما از گفتوگوها داریم، چراکه این تحریمها را غیرقانونی و ناعادلانه میدانیم.
از ابتدای مسیر، منطق مذاکرات از روز اول برای ایران فراهم کردن شفافیت و اعتماد بیشتر درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هسته ای خود در مقابل رفع تحریمها بوده است.
اشترن: اخیراً، مصاحبه دکتر عراقچی با شبکه فاکس نیوز بار دیگر نشان داد که ایران بر حق خود در زمینه ادامه غنیسازی اورانیوم تأکید دارد.
این مسئله موجب ایجاد اختلاف شده، چرا که رئیسجمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، صراحتاً اعلام کرده بود که در آینده، هیچ جایی برای غنیسازی در ایران متصور نیست؟
اکنون اتحادیه اروپا نیز آشکارا از همین موضع حمایت میکند.
سخنگو: اروپاییها همچنان از لحاظ نظری و قانونی بخشی از برجام به شمار می روند.
بنابراین، همچنان ملزم به پایبندی به قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل هستند.
این قطعنامه، بهصراحت برنامه هستهای ایران، از جمله غنیسازی را به رسمیت شناخته است.
حال، اگر پیشنهاد میشود که مفاد حقوق بینالملل یا ماده 4 معاهده عدم اشاعه تسلیحات هستهای (NPT) را با خواستههای سیاسی دولتهای آمریکا یا اروپا جایگزین کنیم، آنگاه دیگر هیچ قاعده، اصل یا ضابطهای باقی نخواهد ماند.
در آن صورت، باید تنها به فرامین و دیکتههای غربیها گردن نهیم.
واقعیتی که در چنین رویکردی نهفته است این است که اگر قرار باشد اظهارات و مطالبات آنان را ملاک قرار دهیم، باید اساساً مفاد NPT و حقوق مسلم کشورها را کنار بگذاریم، در حالی که ماده 4 این معاهده، به صراحت حق استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را برای تمامی اعضا تضمین کرده است.
ایران یکی از اعضای NPT است.
در هر معاهده بینالمللی، توازنی میان تعهدات و حقوق اعضا برقرار است.
بنابراین، اگر ایران متعهد به اجرای الزامات NPT باقی بماند، طبیعی است که نمیتواند از حقوق تضمینشدهاش در این چارچوب صرفنظر کند.
اشترن: درست است اما در تمامی دیپلماسیها، علاوه بر چارچوبهای حقوقی، واقعیتهای سیاسی و عملی نیز وجود دارد.
هنر دیپلماسی در آن است که بتوان میان این دو هماهنگی ایجاد کرد.
بهنظر شما، آیا راهی وجود دارد که شرکای مذاکرهکننده شما، این حق مسلم ایران را —که بارها بر آن تأکید شده— به رسمیت بشناسند بدون اینکه ضرورتا اعمال شود؟
زیرا همواره تفاوتی میان «داشتن حق» و «اعمال حق» وجود دارد.
سخنگو: چه کسی باید این حق را به رسمیت بشناسد؟
حق، بهذات وجود دارد.
حق، ذاتی است.
آیا من باید «حق زندگی» شما را به رسمیت بشناسم؟
این وظیفه من نیست.
شما این حق را بهطور طبیعی دارا هستید.
بنابراین، زمانی که میگوییم برخی دولتها باید حقوق ما را به رسمیت بشناسند، در واقع، این دیدگاه بهنوعی نقض خود ماست.
هیچ حقی وجود ندارد که نیازمند تأیید یا اعطای دیگران باشد.
این حقی است که طبق ماده 4 معاهده عدم اشاعه برای ایران تضمین شده است.
اگر بخواهیم بپذیریم که چنین حقی نیازمند تأیید دیگران است، در واقع، در حال بازتعریف و تحریف مفاد معاهده هستیم، و این بهمعنای انحرافی جدی از اصل حاکمیت قانون در نظام بینالملل خواهد بود.
چنین رویکردی ضربهای مهلک به رژیم حقوقی NPT وارد میکند، چراکه هیچ کشوری دیگر به این معاهده اعتماد نخواهد داشت، اگر قرار باشد حقوقش منوط به تفسیر سیاسی دیگران باشد.
ایران از نخستین کشورهای عضو NPT از سال 1970 بوده است.
در سال 1974، تنها کشوری بود که خواستار ایجاد منطقهای عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه شد و همچنان نیز بر این موضع اصولی پافشاری دارد.
اکنون مصر نیز در این مسیر با ایران همراه است.
پس ما در مورد کشوری صحبت میکنیم که از ابتدا خواهان استفاده غیرنظامیسازی از انرژی هستهای در منطقه بوده و این موضع را حتی پس از تغییر رژیم در سال 1979 حفظ کرده است.
اشترن: بنابراین به طور خلاصه می توان گفت بهنظر میرسد که شما نسبت به مذاکرات پیشرو چندان خوشبین نیستید، چراکه شرایط بسیار پیچیده و متحول شده است.
آیا در این میان روزنه یا فرصتی برای پیشرفت عملی میبینید؟
سخنگو: اگر تصور میشود که ایران تحت فشار قرار گیرد تا از حقوق خود چشمپوشی کند، این مسیر به هیچوجه به نتیجه نخواهد رسید.
حتی اگر پیش از جنگ، تصورشان این بود که می توانند ایران را وادار به انعطاف کنند دیگر چنین چیزی قطعا ممکن نیست.
زیرا امروز موضوع بر سر «خون مردم ما» است.
به ما حمله کردند، و ما بهای سنگینی پرداختیم تا از حق خود برای بهرهگیری صلحآمیز از انرژی هستهای دفاع کنیم.
دانشمندان ما را ترور کردند، مردم ما را کشتند، و حال انتظار دارند که ما بهسادگی عقبنشینی کنیم و از حقوق مشروع خود، که طبق معاهده به رسمیت شناخته شده، صرفنظر کنیم؟!
فشار بر ایران برای اعلام غنیسازی صفر، بهمعنای آن است که میگویند: «بهتر است از معاهده منع اشاعه خارج شوید.» فراموش نکنید که ایران هنوز عضو NPT است.
بسیاری در رسانهها و محافل غربی پیشبینی کرده یا حتی تمایل داشتند که ایران بهسرعت از این معاهده خارج شود، چراکه در این شرایط، هر کشوری ممکن بود چنین تصمیمی بگیرد.
اما ما هنوز عضو رسمی معاهده هستیم.
ما همچنان به توافقات پادمانی پایبندیم و فکر میکنم این نکتهای است که باید از سوی دیگران مورد توجه و تقدیر قرار گیرد.
اشترن: آیا بهنظر شما «اعمال حق» نیز به اندازه «داشتن حق» اهمیت دارد؟
سخنگو: داشتن حق بدون امکان اعمال آن مانند این است که بگوییم شما حق زندگی دارید، حق نوشیدن آب را دارید، اما متأسفانه در حال حاضر هوا و آبی وجود ندارد و شما مجبورید تنها به داشتن این حق بسنده کنید بدون اینکه بتوانید از آن بهرهمند شوید.
چنین گزاره ای تناقضآمیز است و بی معنا است.
اشترن: جالب بود که پس از حملات آمریکا به سه سایت هستهای، هیچ گزارشی از تلفات جانی منتشر نشد.
آیا درست است که پیشتر توسط آمریکا جهت تخلیه این مناطق به ایران هشدار داده شده بود؟
سخنگو: البته نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ما با کشورهای همسایه در ارتباط بودند و قبل از شروع حملات نظامی اسرائیل علیه ایران، هشدارهای لازم داده شده بود.
ما پیشبینی میکردیم که ایالات متحده ممکن است به نحوی مداخله کند.
بنابراین، نیروهای ما هشدارهای لازم را دریافت کردند و تمام تلاش خود را به کار بستند تا تلفات جانی به حداقل برسد.
اشترن: قبل از آغاز جنگ، اعلام شده بود که ایران قصد دارد سایت هستهای جدیدی را معرفی کند، ولی تا آنجا که اطلاع دارم، چنین اتفاقی نیفتاده است.
لذا سؤال این است که این سایت کی معرفی خواهد شد و آیا جهان باید منتظر شگفتیهای جدیدی از سوی ایران در این زمینه باشد؟
آیا سایتهای هستهای جدیدی وجود دارند که قرار است اعلام شوند؟
سخنگو: با توجه به همکاری ما با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در صورت وجود سایت هستهای جدید، قطعاً آن را مطابق با تعهداتمان در چارچوب توافقنامه پادمان اعلام میکردیم.
بنابراین عدم اعلام به این معناست که هنوز زمان مناسبی برای اعلام آن در چارچوب تعهدات ما فرا نرسیده است.
اشترن: ایران طی دوازده روز اخیر به شدت هدف قرار گرفت، به ویژه در روزهای نخست که تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان برجسته ترور شدند.
این امر حاکی از نفوذ عمیق سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل در داخل ایران است.
چگونه این امر ممکن شد؟
سخنگو: این موضوع در دست بررسی دقیق نیروهای امنیتی ما است تا همه عوامل منجر به این ترکیب از تروریسم و تجاوز را شناسایی کنند.
اما همانگونه که میدانید، اسرائیل همواره در تلاش برای بزرگنمایی از قدرت خود بوده است.
ما آگاهیم که آنها از ظرفیتهای متحدان خود بهره بردهاند، از جمله برخی کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا.
و اعتراف برخی کشورهای اروپایی به رهگیری برخی پرتابه های ما، دلالت بر همکاری آنان با اسرائیل دارد.
بله، اسرائیل از فناوریهای پیشرفته و شبکه جاسوسی خود استفاده کرده است، اما نکته مهم این است که آنها به اهداف اصلی خود دست نیافتند.
هدف نهایی آنها تضعیف ایران تا حد فروپاشی بود.
و فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت آنها، نکته مهم و متأسفانه مغفول مانده در غرب این است که اسرائیل تمامی قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
اقدامات این کشور برخلاف تمامی قواعد پذیرفته شده متمدنانه و حقوق بینالملل بوده و این مسئله باید به طور شفاف برای افکار عمومی غربی تشریح شود.
مردم باید درک کنند که آنچه در تاریخ 13 ژوئن روی داد، ادامه روندی است که طی دو سال گذشته در غزه، لبنان، سوریه و دیگر مناطق در جریان بوده است.
بنابراین اروپاییها نباید صرفاً آن را به عنوان بازی قدرت سیاسی تلقی کنند، چرا که اقدامات اسرائیل انکار تمام اصول و ارزشهایی است که جهان متمدن برای آنها ایستاده است.
اگر به عنوان مثال آلمان همواره بر «دیگر هرگز» تأکید داشته است، باید گفت که متأسفانه این بار دوباره چنین اتفاقی رخ داده است.
به همین دلیل مردم ایران انتظار بیشتری از آلمان دارند، چرا که این کشور تجربه تلخ آن دوران را از سر گذرانده است.
ما بر این باور نیستیم که اظهارات برخی مقامات آلمانی نمایانگر نظر اکثریت مردم این کشور باشد.
اشترن: کدام مقامات آلمانی را مد نظر دارید؟
سخنگو: برای نمونه، صدراعظم آلمان را میگویم.
این که او از عبارت توهینآمیز «کار کثیف» استفاده کرده است، آیا به این معناست که مردم آلمان از کشتار بیگناهان در ایران حمایت میکنند؟
آیا به معنای تأیید حملات به بیمارستانها، مناطق مسکونی و قتل استادان دانشگاه است؟
من مطمئنم که چنین نیست، چرا که مردم آلمانی که ما در ایران میشناسیم، همیشه حامی «دیگر هرگز» و مدافع کرامت انسانی و حقوق بینالملل بودهاند.
کرامت انسانی و حقوق بینالملل ایجاب میکند که همه ما جنایات غزه را محکوم کنیم، نسلکشی در غزه را محکوم کنیم و نسبت به قتل بیگناهان که حتی در صف دریافت آب و غذا هستند بیتفاوت نباشیم.
لذا، نکته اصلی من این است که آنچه در ایران یا علیه ایران رخ داده باید زنگ خطری برای همه، نه فقط در منطقه، بلکه در سراسر جهان باشد، زیرا چنین رویدادهایی میتواند در هر جایی اتفاق بیفتد و این موضوع میتواند به قیمت از دست رفتن دستاوردهای جمعی جامعه بینالمللی تمام شود.
اگر قرار است منشور سازمان ملل نسلهای آینده را از بلایای جنگ حفظ کند، اکنون شاهد فروپاشی این ایده هستیم، چه به دلیل بهانه گیری های اسرائیل برای تجاوز به دیگران و چه به دلیل حمایتهای مستقیم یا غیرمستقیم از اقدامات تجاوزکارانه آن.
اشترن: سؤال آخر، از دیدگاه شما هدف اصلی این جنگ نابودی برنامه هستهای بود یا تغییر رژیم؟
شنیدهایم که حتی حملهای به رئیسجمهور نیز صورت گرفت و احتمالاً مجروح شده است.
ارزیابی شما چیست؟
سخنگو: به همین دلیل است که ما میگوییم برنامه هستهای صرفاً بهانهای بیش نبود.
هدف اصلی این جنگ ابتدا کشاندن دیگران به میدان نبرد، به ویژه آمریکا و حتی اعضای ناتو، و سپس آغاز جنگی تمامعیار در سراسر منطقه بود.
اگر تاریخ اسرائیل را مرور کنید، خواهید دید که جنگ برای آنها همانند آب برای ماهی است؛ آنها نمیتوانند با همسایگان خود در صلح زندگی کنند.
این سخن من نیست بلکه بر پایه تجربه است.
مثلاً نگاه کنید به آنچه در سوریه کردند.
جولانی در سوریه علیه اسرائیل سخنی نگفت و حتی اعلام کرد که با اسرائیلیها همکاری خواهد کرد و وزیران خارجه آلمان و فرانسه از او استقبال کردند، اما...
اشترن: درست است.
اما همین موضوع درباره ایران نیز گفته میشود و سوریه مثال خوبی است.
ببینید ایران در سوریه چه کرده است.
سخنگو: ما چه کردیم؟
اشترن: روی دیوار تصویر سردار سلیمانی است که نشان می دهد ایران 13 سال از رژیم اسد حمایت کرده است.
سخنگو: این نگاه درست نیست.
ما از اسد حمایت نکردیم بلکه برای مقابله با داعش وارد شدیم.
کشورهای غربی باید قدردان اقدامات ما در سوریه باشند.
ما به دعوت دولت سوریه برای مقابله با داعش در آن کشور حضور داشتیم.
لطفاً فراموش نکنید که داعش به تهران حمله کرد، مجلس ایران را هدف قرار داد و عملیات متعددی علیه ایرانیان انجام داد.
بنابراین ما باید با داعش می جنگیدیم؛ هم در سوریه و هم در عراق.
از کردها و دولت عراق بپرسید که ایرانیها چه فداکاریهایی برای سرکوب داعش کردهاند.
پس اقدام ما علیه داعش در سوریه قابل مقایسه با تخریب و اشغالگری اسرائیل در خاک سوریه نیست.
آیا ما تاکنون سرزمینی را اشغال کردهایم؟
اسرائیلیها خاک لبنان و سوریه را اشغال کردهاند و به طور بیسابقهای در حال تخریب زیرساختهای آن کشورها هستند.
اشترن: از شما بسیار سپاسگزارم.
بحث درباره سوریه موضوعی کاملاً متفاوت است که گفتگوی جداگانهای میطلبد.
فکر نمیکنم بسیاری از سوریها نقش اسرائیل در سوریه را مثبت ارزیابی کنند، و به احتمال زیاد همین وضعیت درباره نقش ایران نیز صدق می کند.
سخنگو: شما میتوانید نظر سنجی کنید.
من به شما اطمینان میدهم که مردم منطقه قدردان این واقعیت هستند که نقش ایران در چند دهه گذشته ایجاد تعادل در برابر تهدیدات اسرائیل علیه دیگر کشورهای منطقه بوده است.
ما همیشه قدرتی متعادلکننده بودهایم، هرگز به کشوری حمله نکردهایم و هرگز خاکی را اشغال نکردهایم.
اگر موردی غیر از این سراغ دارید، لطفاً به من بگویید.
ما مورد حمله قرار گرفتیم و دفاع کردیم، اما هیچگاه جاهطلبی سرزمینی در منطقه نداشتهایم.
انتهای پیام/