امتداد تخاصم
حیات و بقای اسرائیل در تضعیف همهی کشورهای منطقه است. از این رو بیثباتی سیاسی و ضعف اقتصادی آنها مانع از هرگونه تمرکزی بر سایر موضوعات مطرح در سطح منطقه نظیر مسئله فلسطین و هژمون طلبی اسرائیل خواهد شد.

کد خبر: 726357 | ۱۴۰۴/۰۵/۰۵ ۱۶:۴۷:۰۶
علیرضا موسیپور- حملات روزهای گذشته رژیم صهیونیستی به سوریهی تحت حاکمیت احمد الشرع باری این سوال را در میان افکار عمومی و نخبگان سیاسی منطقه ایجاد کرد که دقیقا رژیم اسرائیل در پیشبرد سیاستهای تخاصم طلبانه خود در قبال کشورهای منطقه دقیقا در چه نقطهای توقف خواهد نمود؟
رویکرد کشورهای عربی و سایردولتهای منطقه نسبت به این اقدامات رژِیم چه خواهد بود و چه انتظاری از تحولات آتی پیش روی کشورهای منطقه است؟
آیا سازش و حرکت در مسیر مصالحه و تعامل با رژیم صهیونیستی میتواند تولید امنیت و تثبیت حاکمیت دولتهای منطقه باشد یا خیر؟
مصالحه یا تحمیق؟
حیات و بقای رژِیم صهیونیستی در تضعیف همهی کشورهای منطقه است.
از این رو بیثباتی سیاسی و ضعف اقتصادی آنها مانع از هرگونه تمرکزی بر سایر موضوعات مطرح در سطح منطقه نظیر مسئله فلسطین و هژمون طلبی اسرائیل خواهد شد.
بررسی تجربه مصالحه و سازش با رژِم صهیونستی در منطقه به وضوح نشان میدهد سازش و عدول از اصول و مبانی مقاومت در برابر ظالم منتهی به توقف آن و یا مانع از کور شدن چشم طمع زیاده خوانه آن در قبال کشورهای منطقه نخواهد شد.
مصر با پیش قدم شدن در مصالحه با رژِیم صهیونیستی با وجود حمایت مالی و نظامی آمریکا از آن کماکان با مشکلات حاد اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند.
مصر نه داعیهی نابودی اسرائیل را دارد و نه روابط تخاصم آمیزی با ایالات متحده.
از سویی دولت اردن که در میان اعراب به واسطه تبار خاندان حاکم در آن و همچنین تولیت مسجدالاقصی در میان افکار عمومی اعراب جایگاه ممتاز و منحصر به فردی داشت در سال1994 به سمت مصالحه نهایی به رژِیم صهیونیستی حرکت کرد و خود را در سراشیبی زوال قرار داد.
این موضوع مستقیما بر جایگاه اردن در افکار عمومی عربی تاثیر گذاشت و از سوی دیگر حاکمیت و حق استقلال آن را نیز تحت شعاع قرار داد.
در سفر اخیر عبدلله دوم پادشاه اردن به کاخ سفید و دیدارش با ترامپ، ملک عبدالله حتی نتوانست در برابر طرح انتقال ساکنین نوار غزه به بخش هایی از اردن که از جانب ترامپ مطرح و پیگیری می شود مقاومت زبانی کند.
طبق اخبار منتشر شده در رسانههای دیوید بارنیا رئیس موساد هفته گذشته در سفری به واشگتن جلساتی رابا مقامات آمریکایی و بعضی مسئولین امنیتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس برای پیگیری طرح کوچ اجباری ساکنین غزه برگزار کرده است.
در آخرین مورد دولت حاکم جدید سوریه به سرکردگی احمد الشرع با وجود حمایت کامل کشورهای عربی از آن و همچنین حمایت بی چون چرای ترکیه از دولت جولانی در سوریه و همدلی و همزبانی او با مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی و ابرازتمایل برای حرکت به سمت عادی سازی روابط با این رژِیم با حمله همه جانبه به زیرساختهای نظامی و حکومتی خود از جانب رژِیم صهیونیستی رو به رو شد و بخشهای مهمی از اراضی اشغالی 1967 و حتی بیشتر از آن را برای همیشه از دست داد.
نباید فراموش کرد که اسرائیل یک اصل ثابت و دائمی را در قبال کشورهای منطقه در پیش دارد و آن بی ثباتسازی این کشورها در همهی ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
اوضاع نابسمان اقتصادی در مصر و افزایش تنفر عمومی در قبال امارات پس از پیوستن به صلح ابراهیم و یا همین همراهی و همزبانی حاکمان جدید سوریه با رژیم صهیونیستی و متاقبا حمله این رژِیم به سوریه و مراکز نظامی آن نشان داد سرنوشت محتومی در انتظار دولتهایی است که به دنبال مهار خوی توحش رژِیم صهیونی از مسیر صلح و پیمانهای مشابه هستند.
پیمان صلح ابراهیم یا پیمان کمپ دیوید در کنار بررسی الگوی رفتاری توحش آمیز رژیم صهیونیستی در منطقه نشان میدهد اسرائیل بجز زبان زور و مقاومت ابدا به هیچ پیمان و رویهی صلح آمیزی پایبند نیست و اساسا مسئله صلح و ابعاد مختلف آن صرفا به حکم ابزاری برای پیش برد برنامه توسعهطلبانهاش و دیکته کردن نظم مورد انتظارش به منطقه است.
نظم جدید منطقه
آن چیزی که رژیم صهیونیستی پس از 7 اکتبر و عملیات طوفان الاقصی در پی ایجاد آن بوده ساخت نظم جدید منطقهای با الگوهای ناظم کاملا صهیونیستی است.
به نظر میرسد در نظم جدید مورد انتظار صهیونیستها هدف اول از میان بردن روندهای ناظم قبلی با محوریت نابودی یا تضعیف جریانهای مخالف منطقهای است.
در این هدف نابودی حماس و عقیمسازی گروههای مسلح مقاومت در کرانه باختری و همچنین تضعیف جایگاه و توانمندی عملیاتی حزبالله در لبنان و در نهایت ساقط کردن دولت اسد در سوریه بخش نخست این هدف را تشکیل میداد.
در وهله دوم تضعیف جایگاه تهران در معادلات منطقه از نظر نظامی و ائتلافسازی منطقهای از جمله اهداف عملیاتی رژِیم صهیونیستی است.
در این مرحله تهاجم نظامی در کنار راهاندازی کمپین ترور و عملیاتهای خرابکارانه علیه تهران و اهداف وابسته به آن محوری ترین رکن مواجهه صهیونیستها با جمهوری اسلامی است.
روند صلح ابراهیم و حواشی مرتبط با آن درغیاب نقش آفرینی موثر جمهوری اسلامی ایران در روندهای منطقهای یکی از کلیدیترین ارکان بسترساز جهت توسعه دایره نفوذ صهیونیستها در غرب آسیا است.
با این تفاصیل به نظر میرسد رژِیم صهیونیستی درصدد ایجاد نظمی جدید در منطقه غرب آسیا است تا از رهیافت آن بتواند دوام و بقای خود را تضمین کرده و از همین مسیر نوعی هژمونی منطقهای را تولید و اعمال کند.
سوریه، میدان رقابت دائمی
حملات اخیر رژِیم صهیونیستی به سوریه که ماههاست تحت حاکمیتی جدید و همسو با منافع کشورهای عربی و غربی فعالیت میکند خبر از واقعیتی جدید در منطقه میدهد.
سوریه جدید، تحت حمایت مستقیم و بی قید و شرط ترکیه و جریان اخوانی منطقه قرار دارد.
از سویی دولت حاکم بر سوریه در تضاد آشکار با محور مقاومت و سیاستهای دولت سابق این کشور قرار دارد.
از این رو تهاجم اسرائیل به سوریه آن هم به بهانه حمایت از دروزیهای ساکن آن نشان میدهد بی ثباتی سیاسی – امنیتی بهترین سناریو برای محیط پیرامونی رِژِیم صهیونیستی است تا از این مسیر بتواند اهداف واقعی خود که همان توسعه نفوذ منطقهای و حرکت در مسیر هژمون منطقهای شدن است را پی بگیرد.
هرنوع نظم سیاسی با ثبات و قاعده مندی که در محیط پیرامونی رژِیم صهیونیستی قرار داشته باشد یا هرگونه نظام سیاسی که مخالف آن باشد باید به سمت تضعیف و هرج و مرج سوق داده شود و توان مبارزه و مقاومت را از دست بدهد.
براساس همین فرضیه دور از ذهن نیست که اتفاقاتی مشابه در ترکیه و سایرکشورهای عربی با حمایتهای آشکار و پنهان اسرائیل رخ دهد.
حیات و بقای این رژِیم در تضعیف همهی دولتهای منطقه قرار دارد.
از این رو تحولات امروز سوریه را باید فصل جدیدی از رقابت اسرائیل و ترکیه در لایهی خاکستری منطقه دانست.
در این رقابت طرفین به دنبال نابودی دیگری نیستند اما حتما تضعیف طرف مقابل را با جدید و از مسیر ضربه زدن به منافع منطقهای یکدیگر دنبال خواهند کرد.
جان کلام
تجزیه بیشترکشورهای منطقه در کنار بیثبات سازی نظامهای سیاسی حاکم در منطقه کلیدی ترین رکن دکترین امنیتملی رژیم صهیونیستی است.
هرگونه مقاومت و اظهار قدرتی در برابر رژِیم لاجرم منتهی به نبردی جدی میان طرفین خواهد شد.
حمله نظامی اخیر اسرائیل به تهران نشان داد سرعت ساخت نظم جدید منطقهای تا چه اندازه قابل توجه و درخور دقت است.
همچنین جنگ مستقیم با ایران در حقیقت آخرین مرحله از نظم سابق منطقهای بود که برای بیش از دو دهه در این منطقه حاکم بود.
نظم جدید منطقهای درحال متولد شدن است و رژیم صهیونیستی در تلاش است تا ناظم نظم جدید منطقهای باشد.
این تمایل آشکار اسرائیل به ساخت نظم جدید بخش مهمی از تحولات ماههای آتی منطقه را به خود معطوف خواهد نمود.